زندگی

  عقلانیت زمین گیر و شفافیت به دار زده شد

سید فرید سیاوش

 

  مصالح عمومی و منافع علیای مردم افغانستان جدآ ایجاب وحساسیت مساله حکم میگرد که نمایندگان مردم مساله استیضاح را موقتآ معطل اعلان کرده و بصورت عاجل کمیسیونی با صلاحیت را جهت تحقیق و بررسی و پیدایی واقعیت وشفاف شدن مسایلی که آقای سپنتا بیان داشت؛ تشکیل میدادند و آنگاه اگر ادعا ها و اتهامات وارده از جانب آقای سپنتا درست از آب بیرون نمی شدند.همو زمان رد صلاحیت براساس دلايل موجه که در نتیجه بررسی مشخص شده بود، میتوانست  بسادگی و دور از دغدغه صورت پذیرد.

 

آنچه من درین کوتاه سخن به آن پرداخته ام،سبک وسنگین کردن وزیر ووکیل نبوده بل تشریح شتابان و گذر از روزنۀ آشنا و متداولۀ روزگار شرقی به نادیده گرفتن مهم ترین مسایل یادشده از جانب داکتر سپتنا وزیر خارجه افغانستان توسط وکلای محترم ولسی جرگه است.در این بحث مختصر ، قصد دفاع از این و یا آن شخص نبوده بل دفاع از اصول،پرنسیپ های قبول شده و منافع ملی میباشد. 

اخراج مهاجران افغان از جانب جمهوری اسلامی ایران همراه با استفاده از خشونت و برخورد غیر انسانی و غیر اخلاقی‌، نهایت، تاسف انگیزبوده و پیامدهای جبران‌ناپذیری بر روابط جمهوری اسلامی افغانستان با جمهوری اسلامی ایران درپی خواهد داشت.بهترین سیاست در مورد مهاجرین افغان، سیاستی است كه برپایه اصول برابری همه انسان‌ها و ملاحظه حسن همجواری با مردم افغانستان طرح شده باشد.

ازجانب دیگر این تنها ایران نیست که به اخراج مهاجرین افغان به زور و شکنجه متوسل شده است، چندی قبل ما شاهد چنین برخورد از جانب دولت انگلیس با مهاجرین افغان نیز بوده ایم. از آلمان و هالند نیز عده ای مهاجرین جبرآ اخراج شده اند.

درست است که یکی از وظایف وزارت خارجه حمایت از منافع اتباع افغانستان در خارج کشور است .ونباید فراموش کرد که در چوکات دولت یک وزارت نه ریاست و یامدیریت یک وزارت برای رسیدگی به امور مهاجرین وعودت کنندگان وجود دارد که باید وظایف خود را انجام میداد، اگر ضرورت مداخله دیپلوماتیک احساس میشد آنگاه با وزارت خارجه مساله را شریک میساخت. تاجائیکه اطلاعات میرساند وزارت خارجه بقدر امکان و توان در زمینه اجراات نموده است.

سوال اینست که چرا وزارت امور مهاجرین با آن تشکیلات پندیده خود طی پنج سال با سرازیر شدن ملیارد ها دالر به کشور،قادر به جذب مهاجرینی که برگشتانده میشوند و یا خود داوطلبانه به کشور بر میگردند، و فراهم آوردن تسهیلات برای شان نشده است؟

حق داشت ولسی جرگه در این رابطه حکومت را به پاسخگوی و استیضاح میکشانید.

مسلمآ ولسی جرگه  حق دارد که وزرا و حتی حکومت را به استجواب و استیضاح بکشد بخصوص که پای منافع ملی در میان باشد،چنانچه در قانون اساسی افغانستان چنین آمده است:

ماده هشتاد و يکم:شوراى ملي دولت جمهورى اسلامي افغانستان به حيث عالي ترين ارگان تقنيني مظهر اراده مردم آن است و از قاطبه ملت نمايندگي مي کند.هر عضو شورا در موقع اظهار راى،مصالح عمومي و منافع علياى مردم افغانستان را مدار قضاوت قرار مي دهد.

هر چند نمایندگان پارلمان بر نارسایی های کاری وزرای استیضاح شده در حدود وظایف رسمی شان انگشت انتقاد گذارده و سوالاتی را مطرح کردند، اما این اقدام نمایندگان پارلمان نمی تواند خالی از انگیزه های سیاسی باشد.زیرااگرازقبل تصمیم بر شانه گردان کردن سیاسی آقای سپنتا وجود نمی داشت،پس چرا وکلای محترم ولسی جرگه درمقابل ادعا های داکتر رنگین دادفر سپنتا چشمان را بستند و به گوش ها پــنبه زدند. آنجا بود که عقلانیت زمین گیر و شفافیت به دار زده شد. این به چه معنا:

 در این هیچ جای شک نیست که رسیدگی به مشکل مهاجرین یک امر مهم و ضروری میباشد ولی وزیر خارجه در اظهارات خود مسایل بسیار مهم تر را که مستقیمآبامنافع ملی افغانستان ارتباط میگرفت، مطرح کرد.اما وکلای ارجمند به سادگی از کنار آنهاعبورکردند،.سوال اساسی اینست که وقتی آقای سپنتا وزیر خارجه که آدم حسابی است درنطق اش حین استیضاح گفت که:"اگر من به برخی خواسته های ایران تن میدادم نه مهاجرین افغان اخراج میشدند و نه هم نیازی به استیضاح می بود.پرونده اتومی ایران،در مورد آبهای هلمند و بند سلما،در مورد امضای قرارداد همکاری امنیتی از طرف کشور همسایه( ایران) تحت فشار سیستماتیک قرار گرفته است."وقتی سپنتا گفت که :" نه وزیر خارجه کنونی و نه هر وطنپرست دیگری حق دارد که بر سرآب و حیثیت این مملکت معامله کند."ووقتی گفت که :"اخراج پناهندگان افغانستان دقیقآ در رابطه به اعمال نفوذ بر دولت ، برهم زدن ثبات و به زانو در آوردن ما برای تعویض دادن قرار داد آبها و مسایل دیگر در مورد اتفاقات بین المللی است."ووقتی داکتر سپنتا گفت که:"ایران باج گیری میکند"؛چرا وکلای محترم این همه مسایل بسیار، بسیار مهمتر از مشکل مهاجرین را جدی نگرفتند. مصالح عمومی و منافع علیای مردم افغانستان جدآ ایجاب وحساسیت مساله حکم میگرد که نمایندگان مردم،مساله استیضاح راموقتآ معطل اعلان کرده و بصورت عاجل کمیسیونی با صلاحیت را جهت تحقیق و بررسی و پیدایی واقعیت وشفاف شدن مسایلی که آقای سپنتا بیان داشت؛ تشکیل میدادند و آنگاه اگر ادعا ها و اتهامات وارده از جانب آقای سپنتا درست از آب بیرون نمی شدند.همو زمان رد صلاحیت براساس دلايل موجه که در نتیجه بررسی مشخص شده بود، میتوانست  بسادگی و دور از دغدغه صورت پذیرد.

از لحاظ تخنیکی نیز در پروسه استیضاح، ماده نود و دوم قانون اساسی  دقیق مراعات نشده که چنین ترتیب یافته است :

- ماده نود و دوم: ولسي جرگه به پيشنهاد بيست فيصد کل اعضا مي تواند از هر يک از وزرا استيضاح به عمل آورد. هر گاه توضيح ارايه شده قناعت بخش نباشد، ولسي جرگه موضوع راى عدم اعتماد را بررسي مي کند. راى عدم اعتماد از وزير بايد صريح ، مستقيم و بر اساس دلايل موجه باشد. اين راى به اکثريت آراى کل اعضاى ولسي جرگه صادر مي گردد.

ما دیدیم و شنیدم که رای عدم اعتماد از آقای سپنتا، نه صریح (یعنی علنی)و نه بر اساس دلایل موجه صورت گرفت.هیچ کسی نگفت که وزارت خارجه کدام کار ها را باید میکرد که غفلت کرده و انجام نداده است.از آغاز کار، قبل از بررسی دقیق مساله، فریاد هایی"رای گیری کنید!"بلند بود.رای گیری قبل از بررسی دقیق و همه جانبۀ مساله چی چیزی را از پشت به روی پرده بنمایش میگذارد؟!

- آیا ردصلاحیت وزیر خارجه یک برخورد سیاسی،نه کاری بخاطر ادعا ی قبلی داکتر سپنتا مبنی دست داشتن خارجی ها در ایجاد «جبهه ملی افغانستان» ،نمی باشد؟

- "آیا استیضاح از وزیر امور خارجه در موردی که با کار وی ارتباط مستقیم ندارد، قابل توجیه است یا نه؟"

- "وضاحت و تفسیر قانون اساسی کشور در مورد استیضاح دو نوبتی از وزیر امور خارجه (چیست)؟"

-  آیا رد صلاحیت از داکتر سپنتا ریشه در اتفاقی که چندی قبل رُخ داده است، ندارد؟ :

یعنی از آن هنگام که  داكتر رنگين دادفر سپنتا در مراسم يادبود شهداي صالحين در كابل، بر سر مزار مرحوم دكتر عبد الرحمن محمودى و مرحوم ولى محمد غبار سخنراني كرد و در سخنراني خود به نقد جريان جمعيت اسلامي پرداخته و آن عده ازداعيه داران روشنفكري افغانستان را كه كم و بيش تحت تاثير فضاي ابهام آلود تبارگرايي قرار گرفته بودند،به باد انتقاد گرفت. در حقیقت يك جبههء انتقادي را گشود،موج حملات تازه عليه وي آغاز گرديد.سخنان وي حتي درهمان محفل نيز قابل هضم نبود وواكنشهاي شديدي را از سوي كساني كه به نحوي آماج انتقادات وي قرار گرفته بودند برانگيخت.ازهمان روز کسانی که طرف سخن  داکتر سپنتا بودند،آرام نگرفته و در پی کشت و مات او کمر بستند. وامروز داکتر رنگین سپنتا کفاره صحبت هایی بی پردۀ خود رامی پردازد.

به همه حال  کارشناسان  مسایل سیاسی معتقد اند"داکتر رنگین سپنتا که شاهد رقابتها وکشمکشهاي شديد ستراتژيهاي متضاد درافغانستان بود،مي خواست چنان مشي سياسي خارجي براي افغانستان تدوين نمايد که موافق شان يک دولت داراي حاکميت باشد وافغانستان را ازجولانگاه رقابتهاي قدرت های متخاصم بيرون بکشد."