زندگی

مها جرت پر ملال

 

 نویسنده :  سید احمد ضیا نور

یپیشگفتار

ملت های افغانستان و ایران ساکنان مشرق زمینی اند که روابط حسنه همزیستی مصالمت آمیز دوستی صفا و صمیمیت را در طول تاریخ شان شاهد اند.   

فرزندان با رسوخ, با وقار و ادب پرور را به دامان پر عطوفت شان پرورش داده اند که امروز آثار علمی و پزوهشی شان در منطقه و جهان بر اثبات این ادعا بوده میتواند.

 این دو خطه دین و آین, فرهنگ, رسوم و عنعنات پسندیده مشترک و هم مثل دارند که بهترین های آسیا و تاریخ با شکوه را نمایانگر است و چه بسا سعادت که هیچگونه تیر جفای نابخردان نتوانسته و نتواند که مناسبات دیرینه و دوستانه ی این دو کشور را  تیره و تار سازد. 

چنانچه بزرگمرد ادیب و شاعر نامدار ما استاد خلیل ا لله خلیلی فرموده اند که : 

سلا م ملت همدرد و همدل و هم کیش           شریک شادی و انباز محنت و آلام

دو شاخه یی که برآورده سر زیک گلشن      دو بازوی که بود متصل بیک اندام  

 

اگر گه گاهی توسط یکعده افراد در داخل این کشورها اعمال نا شایسته ی  صورت میگیرد, دال بر آن نیست که رسوایی و فضولی آن بر ملت های افغانستان و ایران نسبت داده شود چونکه در هر جامعه یی هم انسانهای فاضل با فضیلت و خیرخواه زندگی دارند و هم آنانی که سبب ملال خاطر و پریشانی جمع می گردند. پس بناعا در هیچ نقطه از این جهان فانی ملت سالم و کامل که هیچگونه عیب و نا رسایی نداشته باشند وجود ندارد.

و اما مهاجرت واندوه آن :   

رزیم های ستمکار افغانستان و ایران در امتداد تاریخ بسا آرزو مندان را که مشتاق آذادی و خواهان زندگی شرافتمند هستند به شکل از اشکال در زندانهای جهنمی شان تحت شکنجه های وحشتناک و غیر انسانی فرار میدهند و سر به نیست میکنند. علی الخصوص برای ملت  ما حق زیست  حق آذادی  و حق انسانی وجود ندارد و هیچگاه سزاوار آن نمیگردند تا به میل و رغبت خود زندگی کنند.

 اراده, تصمیم و انتخاب  برای زندگی کردن انسانها در هر کجایکه باشد مستلزم حق بوده و جز قوانین جوامع بین المللی است.  و لیکن برای مردم رنجور ما که ترک خانه و کاشانه شان تحمیلی است,  بدون شک و تردید کوچ اجباری  آنانرا میتوان مهاجرت پر ملال مسمی کرد. حق مسلم زندگی شان سلب میگردد وهر روز هر شب و هر آن ساعت باید زهر تلخ هجرت و آوارگی را بنوشند.

 بر مسند نشینان حاضر در کابل و منجمله افغانستان که جز پروفیسوران جنگ, تباهی, ویرانی و غارت اشخاص بیش نیستند و بر ریخته های خون پاک ملت با محبت سرزمین ما, قبرستانها, بربادیها و کشوریکه ساکنان آن توسط اعمال   وطنفروشان نامردان و ددمنشان قلب مالامال از غصه ودرد دارند حکومت میکنند و جانیان تبهکار نه تنها در ساختار امنیتی عمرانی و اقتصادی عاجز اند,  بل با وصف آنکه میلیونها دالر و یورو در افغانستان سرازیر میشود حیف و میل میسازند غارت میکنند و درعیش وعشرت شان صرف مینمایند. همانگونه هموطنان ما میدانند و چنانچه در وبسایت عالی و پر محتوای روزنه تصویر نشر شده بود که یکی از وکلا درداخل ساختمان پارلمان در حین جلسه در خواب مرگ فرو رفته و آینده کشور را در رویا ها میبیند و تعین میکند,  و یا در موارد زشتر از آنکه در داخل صالون پارلمان  بهمدیگر دشنام میدهند و تاخت و تاز میکنند. چه شرمسارانه پارلمان و اشخاصیکه محال است در جمع خود به توافق برسند, چگونه مصدر خدمت خواهند شد.

  پس همچو نمایندگان ( عاقل و فرزانه! ) آیا میتوانند که مرهمی بر زخمهای ناسور وطن و مردم بگذارند و بدانند که انسانهای مظلوم جامعه ما چسان در تنگنای  کشاکش زندگی دست و پنجه نرم میکنند, امن سرپناه  لباس و غذا ندارند و خواهان استمداد هستند. 

 در حالیکه بیرق مردانگی, ایمان و عشق میهن در تاریخ کشور ما بدست ارادتمندان پاکدلش بر آفراشته و سر بلند است روز و تاریخ که اسطوره حریت آذادگی و مردانگی, همچنان در میان نامردان خناس, سرفراز پشت به پشت مانده و سرزمینی را که حریم عشق است عشقی که بواسطه خون شهدای وطن تقدس یافته,   ستمدیدگان سرزمین ما  اندوهناکتر از هر زمانی آغوش پر عطوفت مادر وطن را ناگزیر رها نموده و مجبورند راه مهاجرت پر ملال را در پیش  گیرند  تا اگر بتوانند اندکی در آرامش بسر ببرند, اما  درعوض غربت را که به گزینش گرفته اند رنگ دیگری میابد  توهین تحقیر و اهانت  را مایوسانه و دردمندانه  میشنوند و با گوشت و پوست خود لمس میکنند.  که این ارمغان تلخ و شوم را کرسی نشینان ( مسلمان!) کابل برایشان ارزانی نموده است. 

نکته عطف توجه اینست که وزیر خارجه افغانستان در نشستی با رزیم جلاد ایران خواستار بازگشت دو باره مهاجرین را به افغانستان مینماید  که جناب ایشان در عالم بی خبری و چگونگی وضعیت مردم و کشور دست به چنین اقدامی  زد و رزیم ظالم جمهوری اسلامی ایران  بدون قیدو شرط و مهلت کوتاه در طرح و اجرای اخراج مهاجرین افغان با وحشت و دهشت خاص آغاز کرد. خورد سالان  بزرگسالان  زنان و مردان را دستگیر لت وکوب نموده و عندالموقع به داخل افغانستان میفرستد.

همان است که بعد از گذشت روز ها  ( دولت و پارلمان آگاه) در افغانستان از خواب غفلت و بیخودی بیدار میشوند و میگویند که:     ( اه ها میگن که افغانا ره از ایران کشیده اند).  

تاریخ دردآلود افغانستان خصوص چند دهه ی اخیر به وضاحت آشکار نموده که افغانستان تخته خیز و چوروچپاول  گنجینه ها و داشته هایش برای منطقه و جهان مبدل شده و سردمداران( با تدبیر و عمل کرده گان درست !) در افغانستان که در دفاع از حق ملت و تمامیت ارضی ناتوان و ناچیز اند در چنین حالت و وضع غم انگیز است که رزیم ظالم ایران هیچگاه کشور همجوارش را در امان نگذاشته و سالیان بس درازیست که با استفاده از وضعیت نا همگون و نامیمون افغانستان استفاده نموده و واضاع  را به نفع خودش بیشتر از هر زمانی متشنج و ناگوار نگه میدارد. در حالیکه آخند ها و ملایان ایران که گمان دارند فرزندان صدیق و راستین پیغمبران اند از یکسو داد و فریاد از اسلام و اخوت میزند و این جمله را که قسمت ترجمه ی از قرآن مجید است که ( ای مسلمانان متفرق نشوید و با همدیگر دوست و برادر باشید)  بتکرار یاد میکنند, از سوی دیگر درمغایرت با قوانین معتبر اسلام و تخطی با موازین و مقررات جامعه بین المللی انسانهای دردمند همسایه اش را با بیرحمی و قساوت تمام به شکل فجیع از کشورش میراند. گه خود جمهوری اسلامی ایران مسبب تفرقه مسلمانان است. با یقین کامل میتوان اذعان نمود زمانیکه چشمان پلید حاکمان و ملاهای رزیم های نامبرده به خواب ابدی متوصل شود خاک اجساد منفور شانرا نخواهد پذیرفت و یا اگر پذیرا هم شود درمیان شعله های جاویدان, جاوید خواهند ماند.

 و اما همانگونه که خداوند انسانها را برای رسیدن به قله های سعادت و کمال, ویرا اشرف مخلوقات دانست, اینجاست که  انسانهای سرزمین ما که در سنگر صبر بردباری  مقاومت و ایمان راسخ  قرار دارند پیروز خواهند شد و در میهن خود شان در اوج قله های سعادت و کامگاری با عزت و افتخار زندگی خواهند کرد. و چنین روزی رسیدنیست.

 کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور          بشگفد گلهای وصل از خار هجران غم مخور

بر دمد صبح نشاد از مطلع جان غم مخور           واین شب سودا رسد روزی به پایان عم مخور

 در فرجام ضم اینکه اعمال ضد انسانی و ضد بشری رزیم های ظالم ایران و افغانستان را مستوجب تقبیح میدانم نفرین میفرستم به جنایتکاران و ستم پیشه گان مشرق زمین.

 

گوتنبرگ سویدن