زندگی

عملیات بعدی در کجاست؟

مسجد سرخ و پروژۀ ســـیاه!

 

فرید سیاوش

 

*    گمان مبر که مسایل و اتفاقات مسجد سرخ در اسلام آباد واقعآ بر سر اجرای شریعت اسلامی ،یا جهاد علیه بد حجابی  و فساد حاکم بر دولت و جامعه اسلامی پاکستان است و نه بخاطر اجرای امر به معروف و نهی از منکر ، بلکه ماجرا ریشه در مشخصه دوران ما دارد.

*    مشخصه دوران ما پروژه سازی های بزرگ برای ایجاد بحران های دامنه دار است، برای بی هویت کردن کشور ها و ملت ها وبرای تقسیم مجدد «زمینهای سوخته» بین سرمایه های کلان فرا ملتی .

 

روی حادثه:

درگیری بامداد روز سه شنبه، 3 ژوئیه، و هنگامی آغاز شد که گروهی از طلبه های مدرسه دینی حفصه وابسته به مسجد لال به رهبری مولانا عبدالعزیز و عبد الرشید قاضی و عده ای دیگر از بنیاد گرایان اسلامی که به چماق و اسلحه گرم مسلح بودند، به یک پست نگهبانی پلیس در نزدیکی این مسجد حمله بردند. خواست آنها اجرای  امر به معروف و نهی از منکر و تطبیق شریعت اسلامی در پاکستان بود. این جمع، با دخالت در امورزندگی عادی مردم از طریق کشانیدن آنها به مسجد، شکنجه و محاکمه ایشان در آن مکان مقدس،عامل اذیت و آزار و مخل امنیت عادی شهروندان گردیدند. واضح است که تبانی همیشگی و سنتی برخی از دولتمداران پاکستان امکان رشد دستجات تروریستی اسلامی رابیشتر کرده است.

پُشت حادثه:

سوال اینست که این مدارس «دینی »و اردوگاه های تعلیمات جنگی توسط کیها و با کدام سرمایه ها برپایی یافت.تنور اشتیاق آنها را هیزم کدام جنگل گرم میداشت؟

اگر در افغانستان موجودیت شوروی ها و حاکمیت  حزب دموکراتیک خلق(وطن) قابل قبول نبود!، دیدیم که در اول شوروی ها از همان راهیکه آمده بودند، دوباره برگشتند. و حزب وطن هم چند سال بعد، قدرت دولتی را در موجودیت وحضور نماینده گان سازمان  ملل متحد رسمآ به آقای صبغت الله مجددی ممثل دولت اسلامی و رهبران جهادی که  او را همراهی میکردند،تسلیم کردند.

اما چرا غایله خاتمه پیدا نکرد؟

در لبنان، فلسطین، عراق و...مگر چه خبر است که آتش جنگ جان و زندگی صد هزار انسان محروم وبیگناه را بلعیده و هنوز هم تنوربحران آن با درخت انسان گرم است.مگر در یوگوسلاوی چه اتفاق افتاده بود که باید هفت پاره میشد ؟

وتازه در پاکستان هم قربانیان این جنایات، مردمان محرومی میباشد که سالیان دراز در شرایط ناگوار اجتماعی و سیاسی در فقر و فلاکت، اسیر تعصبات و تخاصمات کور قومی و مذهبی بوده اند. داستان مسجد سرخ پاکستان ما را به سیر"آزادی" های نظم نوین جهانی و دنیای پس از ۱۱ سپتامبر و اشغال و "عملیات آزادسازی" عراق ، میبرد.

اینبار عملیات در یک مسجد پیاده شد ،عملیات بعدی در کجا ست؟ در یک دانشگاه؟،یا یک پاسگاه پُلیس، یا یک سربازخانه نظامی و شاید هم دریک مرکز تحقیقات اتمی؟

*    منشا این کشمکش هاچیست ؟

با سقوط  بلوک شرق بویژه سوسیالیسم دولتی در شوروی و یک قطبی شدن جهان از یکسو و عبور امپریالیسم از مرحلۀ ملیتی به مرحلۀ فرا ملتی از سوی دیگر، استراتیژیست های سرمایه داری کلان(جهانی) در تلاش پی ریزی نظم نوین و رتق و فتق جدید میباشند. هدف ازایجاد مدارس دینی و اردوگاه های جنگی  اگرزمانی پیشبرد جنگ و جهادعلیه شوروی و حاکمیت دموکراتیک خلق در افغانستان بود هدف امروز  شان بی ثبات کردن اوضاع و ایجاد بحران و چاق کردن تشنج  در منطقه است. تا زمینه مداخله طراحان پروژه را زیر نام تامین امنیت، تحکیم ثبات و مبارزه با تروریزم موجه جلوه دهند. اعزام ساز و برگ جنگی در مزرعه آباد و آرام معنی ندارد.اقدام باید منطق پیدا کند.شاگردان مدارس دینی و آموزش یافتگان اردوگاه ها و رهبران شان ابزار خود ساخته همان پروژه بزرگ اند. وگر نه هیج عقل سلیمی باور نمیکند که اسلام و یا شریعت اسلامی در پاکستان در معرض خطر قرار داشته باشد.

به گواهی تاریخ بعد از پایان جنگ جهانی دوم در نتیجه تقسیم مجدد جهان،  شبه قاره هند تجزیه وپاکستان طبق برنامه انتلجنت سرویس انگلستان تحت قیادت (جماعت اسلامی پاکستان) بوجود آورده شد.یعنی سنگ بنای پاکستان را اسلام  و تطبیق ارزش های اسلامی تشکیل داده است نه اتحاد های قومی و ملی. تطبیق شریعت اسلامی همیشه یک رکن اساسی فرهنگی و سیاسی دولتهای پاکستان بوده است،در طول عمر کوتاه  پاکستان، ISI (سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان) با تمام قوا مواظب بوده است که دگر اندیشان آن جامعه "مزاحم" رشد و سلطه جریانات اسلامی نشوند.

پاکستان از سکولاریسم فرسنگها فاصله دارد ، خانم بینظیر بوتو با چادر نازک و کم بر خود برای یک زمان بسیار کم نفس، سکولاریسم  کم رنگ را بنمایش گذاشت.

*    چه فاکتورهایی حقایق حادثه مسجد سرخ را توضیح میدهند؟

حادثه مسجد سرخ این حقایق را از زیر به روی آب آورد که بحران دارد آهسته آهسته منطقوی تر شده میرود واین تنها افغانستان و عراق نیستند که بیچاره شده اند، این بیچاره گی دامن گیر دیگران هم میشود،چیزی که مسلم است اینست که حادثه مسجد سرخ اولین و آخرین نمیباشد ما در آینده نزدیک شاهد داغ شدن تنور حوادث در پاکستان خواهیم بود.

از دالان جریانات جاری نباید به ساده گی  و چشم پتکان عبور کرد، لازم است با چشمان باز و دید تیز از آن باریکه گذشت. در این دالان  مابه چی ها بر میخوریم:

1-    بازی آی اس آی:

آی اس آی با این نمایش خواست به غربی ها بخصوص به امریکاییها نشان دهد که دست حکومت پاکستان خیلی هم آزاد نیست تا به رفع غایله در افغانستان کمک کند ،زیرا خود بسیار آسیب پذیر میباشد،حتی در قلب خود اسلام آباد. و خواست تفهیم کند که پاکستان برای مبارزه با تروریزم به وقت، پول ،تجهیزات و امکانات بیشتر ضرورت دارد. بزرگان گفته اند که معمولآ جنگ توسط آدم ها بد شروع میشود و نا چار توسط انسان های ساده پیش برده میشود. ما شاهد بودیم که پاکستان خر مهره بازی مسجد سرخ را  با چادری از مسجد بیرون کشید و بغاوت را توسط  طلبه های بی خبر از اهداف پُشت حادثه  به خاک و خون کشید. ودرین بازی موفق به زنده ساختن پروژۀ مرده اف 16 ها گردیده و اولین دسته آنها را تسلیم شدند.

2-    برنامۀ تجزیه

سرمایه فراملتی به هویت های بزرگ و نظم های بزرگ غیر خودی ضروت ندارد .هرچه از او نیست آنرا میشکند و نابود میکند تا نظم نوین خود را که حکومت ها و یا اداره های خورد تشکیل به شکل و شمایل شهرداری های کم توان و فاقد صلاحیت و امکانات لازم بو جود بیاورد. یعنی اگر در مرحله ای اول سرمایه داری ایجاد کشوری بنام پاکستان ضروت بود، اما دراین مرحله (گلوبالیسم) به پاکستان وایران و افغانستان مقتدر و خود کفا و دارای صنایع ملی هیچ ضرورت نیست. تاکتیک ایجاد بحران توسط بازوی نظامی سرمایه فرا ملتی برای بی ثبات ساختن کشورها برهم زدن نظم موجود در آن کشور ها  زمینه ساز نفوذ و تسلط آنها بر آن محدوده جغرافیایی میباشد. تا زمانیکه یک نظم خاص در یک محدوده معین جغرافیایی وجود داشته باشد  نمیتوان نظم  دیگر را در همان محدوده  پیاده وتحکیم نمود. بنآ اول باید آن نظم را شکستاند و سپس نظم مورد نظر را مستقر ساخت.

3-    تقابل استراتیژی ها:

اگر استراتیژیست های جهان  تک قطبی قصد تجزیه و بی هویت کردن کشور ها و ملت های منطقه را دارند، در مقابل کشور های منطقه دست زیر الاشه ننشسته اند، آنها هم برنامه ریزی کرده و از همان ابزار یعنی اسلام سیاسی و گروه های تروریستی استفاده میکند. ایران مسلمآ خط  اول دفاعی خود را در خارج مرز های خود خط کشی وسنگر بندی کرده است. استراتیژی آنها دفاع از ایران در خارج ایران با ایجاد مشکل برای امریکا و شرکای استراتیژیک آن در منطقه و ضربه وارد کردن به آنها در افغانستان،عراق، فلسطین، لبنان ، پاکستان و کجا های دیگر  است.

آش تند و  تیز و داغ این پروژه، گلوی تمامیت ارضی  چین و هند را  خواهی نخواهی تخریش میکند و چشم جغرافیای آن دو کشور از دود آن کور خواهد شد، بنابرآن چین وهند با درک این مساله در صف مقابل آن برنامه  وطراحان آن سنگر گرفته اند.

روسیه بار دیگر پر اقتدار تر از دیروز سر بالا کرده است اینبار از آستین سرمایه داری، که این منطقه را ساحه منافع و امنیت خود میداند و از پیشروی غرب بطرف آسیای میانه نگران میباشد، برای زمین گیر کردن امریکا و شرکای استرایژیک آن وسیعآ فعالیت دارد. روسیه امروز روسیه دیروز نیست که با اسلام مشکل داشت حالا آنکشور نیز از رُخ دیگر اسلام سیاسی به مثابه ابزار به زانو در آوردن امریکا در افغانستان و عراق استفاده میکند.

بصراحت دیده میشود که پای اسلام سیاسی بمثابه موثر ترین ابزار در میدان رقابت ها و کشمکش های منطقوی و جهانی کشانیده شده است.

حوادث داغ سال 2007 بیانگر حرکت جهان بسوی قطب بندی های جدید و صف آرایی های تازه و برگشت به یک جنگ سرد دیگر با معیار ها و موازنه های غیر از دیروز میباشد.

این ها همه گواه و مصداق روشن بی هویت، بیچاره و مزدور ساختن ملت های منطقه ماست.پروژه ایست که در سر لوحه آن محو ارزش های  فرهنگی ما در آن درج شده است. مارا آنقدر بیچاره میسازند تا توان به بپا ایستاده شدن را نداشته باشیم ، توطئه آن قدر بزرگ است که به چهار غوک کردن ما هم قناعت ندارند،تا به سینه نخزیم رهایی نخواهیم داشت!

 اگر از یک سو دوران ما دوران قطب بندی ها و صف آرایی های جدید و برگشت به جنگ سرد میباشد. از سوی دیگر دوران ما دوران شکستن هاست، دوران شکستن فرهنگ ها،دوران شکستن هویت ها و دوران شکستن متن های و ارزش های بزرگ. و مناسبات دیروزیست.

 اما اگر روشنفکران ما موفق به شکستن یخ های ضخیم روانی، سلیقوی، بی اعتمادی و بی تفاهمی بین خود نشوند، اولین قربانیان این پروژه خواهند بود !