زندگی

ميثاقي بر لوح يخ

قسيم اخگر

پاکستان از هرنگاه در مقايسه با افغانستان در

 موقعيت بهتري قرار دارد و با برنامه اي حساب شده

 و يکدست در اين جرگه حضور يافته است.

سرانجام موعدي که براي آغاز تدوير جرگه امن تعيين شده بود فرارسيد واعضاي انتصابي جرگه از پاکستان نيز فرا رسيدند تا با همکاران افغاني شان يکجا شده و اولين نشست شان را بتاريخ 18 اسد سا ل جاري درزير خيمه بزرگ لويه جرگه درشهر کابل آغاز نمايند.

دولت افغانستان اميدوار است اين جرگه دست کم آغاز راهي براي يافتن ميکانيزمي درجهت تأمين صلح و استقرار امنيت درافغانستان باشد . به نظر مي رسد که آقاي کرزي پس از کوشش هاي ناموفقش در جلب همکاري حکام پاکستان ومسافرتهاي بي نتيجه اش ونا کار آ شدن فشارهاي خارجيان در واداشتن امراي پاکستان به قطع مداخله در افغانستان ،تشکيل اين جرگه را تنها و آخرين راه براي مهار کردن ومانع شدن از مداخلات يافته باشد.از همين سبب از مدتي به اينسو حل و فصل بسياري از مسايل را موکول به تشکيل اين جرگه مي نمود و اميد واربود ،اين جرگه با از ميان برداشتن يکي از عوامل اساسي نا آرامي ها ي جاري در افغانستان باشد.  

درمراسم افتتاحيه اين جرگه آقاي کرزي رئيس جمهور افغانستان و شوکت عزيز صدراعظم پاکستان که به عوض پرويز مشرف به کابل آمده است سخنراني کردند. درسخنرانيهاي هردوطرف نکات تازه وجود نداشت ولي مي توان آنرا به عنوان مقدمه هايي که جلسه را در مراحل بعدي جهت مي دهد به حساب آورد. آقاي کرزي بابرشمردن مواردي از ترور وآدم ربايي و ويرانگريها؛ از اعضاي جلسه خواست تا عوامل آنهارا مشخص نمايند .

دراظهارات آقاي کرزي هرچنداشارات ظريفي به آدرس پاکستان وجود داشت لحن کلي بيانات شان درد ورنجي را حکايت مي کرد که در سطحي کمتر گويا شامل حال پاکستان هم است. متقابلاً آقاي شوکت عزيز نيز با تکيه بر ضرورت تشخيص عوامل نا امني به وجود پاره اي ازعوامل آن درداخل افغانستان و نيز نواقصي در کارسياست مداران افغاني اشاره نموده و مصالحه ملي را توصيه نمود وگفت که افغانستان به تحقق طرحي همچون طرح مارشال نياز دارد.مورد اول اشاره صدراعظم پاکستان درواقع تکرارهمان چيزيست که با رها بر زبان مشرف بوده است وآن کنار آمد ن با طالبان و سهيم ساختن آن دردولت ،  مي باشد .

مسأله قابل توجه که درجرگه کوشش مي شد کم اهميت جلوه داده شود انصراف مشرف از شرکت در اين اجلاس و آنهم درآخرين لحظات و به موازات آن عدم شرکت مولانا فضل الرحمن رهبر جماعت اسلامي پاکستان و حامي آنان است.اين در حاليست که سران قبايل وزيرستان يعني جايي  که مرکز اصلي طالبان به حساب مي آيد، اين جرگه را تحريم کرده اند

همانگونه که طالبان آنرا طرحي امريکايي معرفي نموده محکوم نموده اند.

در واقعيت پاکستان فقط ازروي ناگزيري وخلاف ميل به تشکيل اين جرگه در حضور جورج بوش وتحت فشاراو اين جرگه را پذيرفت ،زيرا مي ترسيد با رد کردن آن اتهاماتي را که در آن وقت از همه سو متوجه پاکستان بود ،تقويه نمايد. به عقيده برخي از آگاهان سياسي ،شايعه اعلام حالت اظطراري درپاکستان نيز در همين رابطه قابل توجيه است . اين شايعه حد اقل تداعي  گر اين پندار است که وضعيت سياسي در پاکستان غير عاديست وعدم شرکت مشرف درجرگه کابل را توجيه مي کند .

روشن است که امضاي مصوبات اين جرگه در غياب مشرف حتي اگر توسط صدر اعظم پاکستان هم باشد از اعتبار زيادي برخوردار نمي شود و بيشترين اعضاي پاکستاني اين جرگه را که از جانب مشرف انتصاب شده اند نيز درحال ترديد قرار مي دهد. درعين حالي که به طالبان ونيز سران وزيرستان قوت قلب بيشتر ي عطا مي کند.نکته ديگر اين که يکي از موارد اساسي اختلاف يعني خط ديورند از اجنداي اين جرگه بيرون است ،در حالي که همين مسأله براي نظاميان پاکستان که سخن اول و آخر را مي زنند  از اهميت محوري بر خور دار است.دولت افغانستان با باور به اين که درمورد ديو رند توافق و اجماع داخلي وجود ندارد ،آنرا کنار گذاشته است ،اما با اينکار در وا قع يکي از عوامل اصلي بحران را نگاهداشته است. پاکستان از هرنگاه در مقايسه با افغانستان در موقعيت بهتري قرار دارد و با برنامه اي حساب شده و يکدست در اين جرگه حضور يافته است،در حالي که دولت افغانستان از هر طرف در محاصره مخالفينش قرار دارد و در داخل نيز از هم آهنگي ووفاق بر خوردار نيست. در هر معامله اي وقتي تعادل قوا وجودنداشته باشد آنکه ضعيف است بازنده خواهد بود. دولت پاکستان با دورنگي تمام همان سياست دوگانه اي را دنبال مي کند که طي اين شش سال اخير آن را تکامل داده است وگام به گام خالي گاه هاي سياسي و امنيتي آن را پرکاري کرده است.در حالي که دولت افغانستان در وضعيتي بد تر از گذشته گام به گام عقب رفته  است. دولت آقاي کرزي بي هيچ طرح و برنامه اي که چشم انداز عاقبت نگرانه داشته باشد به فکر راه حل ها ي عاجل ومقطعي است . از اينرو درتمامي عرصه ها ،جز آن که فرصت ها و زمينه ها يي براي حريفانش آماده سازد ،قادر به انجام کاري نيست. موفقيت ها ي طالبان ،مافياي مواد مخدر ، رقباي داخلي به اصطلاح اپوزيسيون همه وهمه مرهون سياست هايي ست که دولت آقاي کرزي در پيش گرفته است. بر اين اساس از هم اکنون روشن است که برآيند اين جرگه  چيزي جز نوشته اي بر روي يخ و مانده شده در آفتاب نخواهد بود.