نويسنده
روزنامه نگار
برگردان:
روز ۲ اوت هيئت کاوشگري که روسيه به قطب شمال روانه کرده بود با برافراشتن پرچم کشور خويش بر مدار عمود قطب، پيکار خاموشي را به راه انداخت که اينک در آن پهنه در گرفته است. گرم شدن آب وهواي کره زمين که قطب شمال را دردسترس قراد داده است نهايتا شايد انجام فعاليت هاي تازه اقتصادي را در آن جا ميسر سازد. سواي روسيه، ايالات متحده، کانادا، نروژ و دانمارک نيز به هم چشمي با يکديگر برخاسته اند تا حقوق خود را بر قعر دريائي به اثبات برسانند که ممکن است دخاير مهم مواد سوختي در آن نهفته باشد. روز ۲ اوت ۲۰۰۷ دو فروند زير دريائي اکتشافي کوچک روسي به نام هاي مير-۱ و مير-۲ پس از نه ساعت درنورديدن آبهاي زير يخ هاي قطبي و برافراشتن پرچم روسيه از فلز تيتان ضد زنگ در عمق ۴۲۶۱ متري عمود بر قطب شمال سر از آب بيرون آوردند. نخستين باري بود که کسي در جهان دست به چنين کاري مي زد. آقاي آرتور چلينگارف نايب رئيس مجلس (دوما) و کاوشگر نامدار قطب، سوار بر يکي از اين زير دريائي ها ره آورد کشف خود را با ديگران در ميان گذاشت: «شن هائي هست که به زردي مي زند. هيچ جانداري در اين اعماق ديده نمي شود» و افزود که «رسيدن به چنين وادي ژرفي، همانند برداشتن نخستين گام بر روي کره ماه است». باشد آنها که گوش شنوا دارند ... مسئله درست در همين جاست. در سطح اين آبها، برخي تلاطم ها [پيرامون] اين اقيانوس سياه و يخ بسته را برآشفته است. اگر روسيه شادي خود را پنهان نمي کند، دل آزردگي هائي نزد کساني آشکار گرديده است که ناگاه خود را در برابر عمل انجام شده اي يافته اند. آقاي پيتر مک کي، وزير امور خارجه کانادا به ريشخند مي گويد: «ما ديگر در قرن پانزدهم به سر نمي بريم که دنيا را بپيمائيد و ديرک پرچم خود را جائي فرو کنيد و مدعي شويد که " اين سرزمين از آن ماست" (۱).» از جانب آمريکائي ها هم آقاي تام کيسي سخنگوي وزارت امور خارجه روي دست وي بلند مي شود که «هيچ آثار حقوقي بر برافراشتن پرچمي در اعماق آب ها مترتب نيست.» قطب شمال دريائي است که خشکي پيرامون آنرا گرفته، به گونه اي «مديترانه» اي است که در«شمال» واقع شده. قطب مغناطيسي و قطب جعرافيائي زمين هردو در ميانه آبهاي آن شناورند. هرچند اين دريا همواره منجمد است با اينهمه دشوار بتوان جاي پاي محکمي در آنجا جست. هيئت کاوشگر روسي در چهارچوب سال بين المللي قطب که در ماه مارس گشايش يافت روانه مأموريت دوگانه اي گشته بود که موسسه روسي پژوهش در باره شمالگان و جنوبگان آنرا هدايت مي کرد تا دگرگوني هاي دماي آب و ميزان نمک و سرعت جريانات آب را رصد کند و مهم تر از آن دلائلي براي اثبات پيوستگي اعماق اين دريا با فلات قاره* روس بجويد. تهوري علمي قطب شمال که در آب هاي بين المللي واقع شده است به تمام انسان ها تعلق دارد و از اينرو ملک کسي نيست. مقاوله نامه بين المللي سازمان ملل متحد در باره حقوق درياها که مقرر داشته بستر درياهائي که در فراسوي حوزه صلاحيت حقوقي ملي قرار گرفته «ميراث مشترک بشري است» اين پهنه را نيز در بر مي گيرد. مقاوله نامه مزبور که در سال ۱۹۸۲ در خليج مونته گو (جامائيکا) به امضاء رسيد و دولتهاي متعاهد در پايان سال ۱۹۹۴ آنرا از تصويب مجالس قانونگذاري خود گذراندند (۲)، حاکميت کشور ها بر سطح آب هاي سرزميني را به طول ۱۲ ميل دريائي (۲/۲۲ کيلومتر) و ناحيه انحصاري اقتصادي در بردارنده منابع زير درياها را تا ميزان ۲۰۰ ميل دريائي (۳۶۰ کيلومتر) از کناره هاي هر کشور روا داشته است. با اينهمه چنانچه حدود بيروني فلات قاره کشوري به فراتر از اين حد پيش رود ناحيه ياد شده مي تواند گسترش يابد. از اينرو اگر مسکو بتواند ثابت کند که از لحاط زمين شناسي پشته لومونوسوف يعني زنجيره کوه هاي زيردريا به طول ۲ هزار کيلومتر که در زير قطب امتداد يافته است و سيبري را به جزيره السمر کانادا و گروئنلند پيوند مي دهد به روسيه تعلق دارد قادر خواهد بود از بستر اين دريا بهره برداري کند. گذشته از وجهه تهور علمي و فن سالاري که در آن است برد اين تکاپو در چنين امکاني نهفته. موسسه دولتي آمريکائي بررسي هاي زمين شناسي در مطالعه اي برآورد کرده است که ۲۵% دخاير جهاني هيدروکربور در شمال دايره قطبي قرار دارد (۳). گنجينه تازه يابي که کشور هاي کناره اين دريا يعني روسيه، ايالات متحده، کانادا، نروژ، دانمارک، فنلاند، سوئد و ايسلند، مي توانند مطالبه و در نتيجه بهره برداري کنند، البته به شرط آنکه فلات قاره هريک با « دلائل گسترش حدود آن پذيرفتني از آب درآيد». دير زماني روسيه تنها کشوري بود که کوشيد حقوق خويش را در پهنه قطب شمال برجسته سازد. از همان ماه دسامبر سال ۲۰۰۱ مسکو نخستين درخواست براي تعيين حدود فلات قاره خويش را به کميسيون سازمان ملل متحد سپرده بود. کميسيون مزبور خواستار مطالعات تکميلي شد که مأموريت مير ۱ و مير ۲ پيامد آن بود. «کميسيون بين المللي» تا کنون منافع اقتصادي چنداني در اين آبهاي بيکران يخ بسته نمي ديد. اما دخاير گاز و نفت تهي مي شود و گرم شدن زمين قطب شمال را ... مهربان تر کرده است. با آنکه دانشمندان در باره علل اين پديده اختلاف نظر دارند اما همگي يک زبان اند که يخ هاي شمالگان دارد آب مي شود. بر پايه مطالعه موسسه « ارزيابي تأثير آب و هواي قطب شمال» که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد (۴)، در سي سال گذشته ۹۸۸ هزار کيلومتر مربع يخ هاي قطبي، يعني سطحي دو برابر مساحت فرانسه آب شده است. در نهايت ناپديد شدن يخ هاي قطبي (۵) مي تواند فرصت بهره برداري از ذخاير نفت و مواد کاني (الماس، طلا، نقره، سرب، مس، روي) را فراهم آورد. ثروتي بي همتا از اعماق سر به بيرون مي گشايد. امري ممکن که چون ميدانگاه آن در منطقه ژئوپولينيکي بسيار با ثبات تر از خاور ميانه جاي گرفته وسوسه انگيز تر است. بدينگونه شمالگان امکاني براي ناديده گرفتن سازمان کشورهاي توليد کننده نفت (اوپک) و تضمين امنيت انرژي کشور هاي کناره اقيانوس منجمد شمالي را فراهم مي آورد که حتي شايد نيازهاي فزاينده قدرت هاي رو به بالندگي چون چين و هند را نيز برآورد. ناحيه اي که مسکو مطالبه مي کند مثلثي به مساحت ۲/۱ ميليون کيلومتر مربع است که مومانسک، چوکوتکا و قطب شمال را به هم مي پيوندد. در اين آبها گويا بيش از ۱۰ ميليارد تن مواد سوختي معادل حجم تمام ذخاير خليج فارس آرميده باشد. ايالات متحده که در سنجش با ۷۰% توليد کنوني نيازهاي نفتي کشور شايد نتواند تا پيش از سال ۲۰۱۵ ديگر بيش از ۳۰% مصرف خود را توليد کند در تدارک آن است تا درخواستي براي شناسائي حق مالکيت خود بر آبهائي را تسليم دارد که از مبداء کناره هاي آلاسکا تا ۶۰۰ ميل دريائي (۹۶۵ کيلومتر) گسترش مي يابد. اما «کوه يخ» بلند پيکري راه را بر وي بسته است. اين کشور مقاوله نامه بين المللي حقوق درياهاي سازمان ملل متحد را از تصويب قوه قانونگذاري خود نگذرانده و بدون تنفيذ اين سند حقوقي هيچگونه درخواست سرزميني پذيرفتي نيست. از اين رو دولت رئيس جمهور جرج دبليو بوش تنفيد اين مقاوله نامه را جزو اولويت هاي خود برشمرده است. تا وقت شناسائي حقوق ايالات متحده برسد يک هيئت کاوشگر آمريکائي رهسپار قطب شمال گرديده است. هيئت ديگر نروژي و آمريکائي پشته نانسن- گاکل، واقع ميان سيبري و گروئنلند را مي کاود. در تاريخ ۱۲ اوت دانمارک هيئتي علمي را روانه کرده تا ثابت کند پشته لومونوسف امتداد گروئنلاند است. اين عمليات نيز در چهار چوب سال گرامي داشت قطب و به منطور تقويت پژوهش علمي و توسعه همکاري بين المللي انجام گرفته است. دست آورد هاي علمي واقعي است. آخرين نشست سران گروه ۸ در اين باره اشتباه نکرده بود که موضوع دگرگوني هاي جوي و بهره برداري از منابع طبيعي را در دستور کار همان جلسه قرار داده بود. مايه برد ديگري که اهميت آن کم هم نيست باز به گرم شدن کره زمين پيوند خورده و آن گشايش تدريجي راه هاي تازه ارتباطي است. امکان کشتيراني در گذرگاه دريائي شمال باختري، به محاذات کناره هاي کانادا شايد تا ۷ هزار کيلومتر از طول مسير کشتيراني ميان اروپا و ژاپن بکاهد و ۸ هزار کيلومتر بعد مسافت ميان ايالات متحده و چين را کوتاه تر سازد. همه نگاه ها ناگزير به سمت اين گذرگاه چرخيده است. اما همين گذرگاه شمال باختري کشمکشي را نيز بر انگيخته است (۶). اتحاديه اروپا و به ويژه ايالات متحده حاکميت اتاوا بر آن را نمي پذيرند. واشنگتن اين آبراهه را که به پيچ و تاب از لابلاي جزاير کانادا مي گذرد و اقيانوس اطلس را به اقيانوس آرام مي پيوندد مسير دريائي بين المللي مي انگارد که بايد آزادي کشتيراني در آن شناخته شود. کانادا اين آبراهه را بخشي از آبهاي سرزميني خود مي شناسد و با چنگ و دندان هم به دفاع از «حاکميت» خويش و هم به «حفاظت از زيست بوم» برخاسته است. چين و ژاپن و کره، که بر کسي پوشيده نيست که پيرامون آنها را يخ هاي قطبي نگرفته، ساختن کشتي هائي را شروع کرده اند که بدنه آن ها به قصد کشتيراني در آب هاي يخ بندان استحکام يافته است ... پيش نگري هاي آينده حکايت از آن دارد که حمل و نقل دريائي از مسير قطب شمال از ۳ ميليون تن در سال ۲۰۰۵ شايد به ۱۴ ميليون تن در سال ۲۰۱۵ برسد (۷). گزارش کميسيون پژوهشي آمريکائي راجع به قطب شمال تائيدي بر اين گرايش است (۸). به پيش بيني همين گزارش آبهائي که به محاذات سرزمين کانادا قرار دارند شايد از تابستان سال ۲۰۵۰ تقريبا از يخ عاري شوند. حتي بدبين ترها يا خوشبين ترها (بسته به زيان و يا سودي که در آن مي بينند) اين تاريخ را به سال ۲۰۳۰ جلو مي اندازند ... اتاوا نمي خواهد در برابر چنين چشم اندازي، دست روي دست بگذارد و در کناره بماند و گذر کشتي ها را تماشا کند. طرح استفان هاپر نخست وزير براي قطب شمال که در سال ۲۰۰۶ تهيه شد، پرواز هواپيماهاي بي سرنشين دور پرواز ناظر بر فراز اين سرزمين ها، خريداري سه فروند يخ شکن غول پيکر و تأسيس يک بندرگاه در آب ها ژرف (در ناني سيويک نزديک به مدخل گذرگاه شمال باختري) و نيز يک پايگاه نظامي را (در جزيره کورن واليس، در خليج رزولوت، که اين جزيره نيز در حاشيه گذرگاه افسانه اي قرار دارد) در نظر گرفته است. گو اينکه از هنگام سخنراني وي تا به امروز سه يخ شکن اعلام شده وي از صفحه رادار بودجه اي ناپديد شده اند، اما در آغاز ژوئيه ۲۰۰۷ ساخت شش تا هشت ناو توپدار گشت زني را به جايگزيني آنها در گارگاه کشتي سازي آغاز کرده اند. صداهاي ريزي که از اين هنگامه برمي خيزد واشنگتن هم خريداري سه فروند يخ شکن را پيش بيني کرده و کنگره آمريکا نيز به بررسي تخصيص اعتباري نزديک به ۱۷ ميليون دلار به کناره هاي گسترده پرداخته است. از روس ها هم بگوئيم که آماده اند و هم اينک هم (در برابر يک فروند در ايالات متحده و دست خالي کانادا) شش فروند يخ شکن در ناوگان خود دارند که قادرند در سراسر سال به گشت زني بپردازند. بدون شک روسيه هرگز نيانديشيده بود که «برافراشتن پرچم» حاکميتي را از هر نوعي که باشد براي وي به ارمغان خواهد آورد. اما اين شرينکاري نشان داد که مسکو بازيگر نقش اول نمايشي است که بزودي در قرن بيست و يکم براي بهره برداري از منابع طبيعي، گسترش علوم و باربري دريائي به روي صحنه خواهد آمد. شمال بزرگ در تمام اين زمينه ها چشم انداز هائي را پيش رو مي نهد که از نويدبخشي هم فراتر مي رود، هرچند مخاطره پرداخت بهاي سنگيني براي چنين توسعه اي را نيز در بردارد. اگر اين رشد به روشني و با اراده اي راسخ به مهار درنيايد، هزينه آن به پاي همگي نوشته خواهد شد، اما قطب شمال در آسيب پذيري از خطه هاي ديگر بسيار پيشي گرفته است. در تمامي اين امور صداي جمعيت هاي بومي روسيه و کانادا و ايالات متحده و گروئنلاند که بيشتر نظاره گر منفعل توفاني هستند که سرزمين هاي شکار و ماهي گيري آنان را در مي نوردد، واقعا به گوش کسي نمي رسد. اينها چون دولتي به حساب نمي آيند نه به عنوان يک عضو (۹) بلکه به صورت شرکت کننده اي دائم در شوراي قطب شمال حضور مي يابند. با اينهمه نوروژ که از سال ۲۰۰۶، رئيس اين شوراست مي کوشد بر روي موضوع حمايت از طبيعت، تقسيم يافته هاي بهره برداري با مردم بومي، حفاظت از راه و رسم زندگي آنها و نيز بوم شناسي و توسعه اي پايدار تأکيد ورزد. همه اينها دلگرم کننده است ولي آيا کافي هم هست؟ قطب شمال برخلاف قطب جنوب در جنوبگان پهناور، از يک چهارچوب قانوني بين المللي برخوردار نيست که وضعيتي حقوقي و حمايتي همه جانبه براي آن تصمين کرده باشد. مقاوله نامه قطب جنوب که دولتها در سال ۱۹۶۱ از تصويب قوه قانونگذاري خود گذراندند (نوشته اي در اينباره را در همين شماره مطالعه فرمائيد) آن قاره را وقف صلح و دانش کرده و تمام فعاليت هاي نظامي يا هسته اي در آن را ممنوع ساخته است. اين سند قانوني که بدوا در باره موضوع بهره برداري از ثروت هاي آن خطه سخني به ميان نياورده بود با پيمان نامه الحاقي مادريد تقويت گرديد. اين پيمان نامه که از سال ۱۹۹۸ لازم الاجرا گرديده مقرر داشته است که ناحيه اي که در پائين مدار ۶۰ درجه جغرافيائي قرار گرفته «منطقه طبيعي محافظت شده» شناخته مي شود و هرگونه بهره برداري از منابع معدني آن را تا پيش از سال ۲۰۴۱ و حتي پس از آن تاريخ ممنوع اعلام کرده است، زيرا اين ممنوعيت ميتواند همواره تجديد شود و نمي توان آنرا از ميان برداشت مگر به اتفاق آراء عاقدين پيمان نامه الحاقي. در حاليکه بر بستر ژئوپليتيک خصوصا تنش آفرين قطب شمال داو بازي هنگفت است، تضميني مشابه براي آن خطه وجود ندارد. روابط روسيه و آمريکا پس از اعلام واشنگتن داير به استقرار سپر ضد موشکي در اروپاي خاوري (۱۰) در پائين ترين نقطه خود قرار دارد. در سمت آمريکاي شمالي نيز هيچ نکته اطمينان بخشي به چشم نمي خورد. مناسبات کانادا و آمريکا از اوج خود به سردي بسيار گرائيده است و هرکدام مي کوشد حضور خود در اين بخش را تقويت کند. کشورهاي ديگر کناره اقيانوس يخ بسته شمالي نيز خواستار برقراري حاکميت خويش بر آن پهنه اند اما در چنين هنگامه اي صداي آنها کمتر بگوش مي رسد. موقعيت اتحاديه اروپا از همه حساس تر است. براي وي دشوار است که ادعاهاي روسيه يا حتي ادعاهاي در پرده نروژ را آشکارا محکوم کند. اين دو کشور بيش از يک سوم نيازهاي سوختي اتحاديه را برآورده مي سازند. از سوي ديگر شرکت توتال که شريک غول روسي گازپروم شده است به تازگي با بردن مناقصه بهره برداري از ذخاير نفتي شتوکمن در درياي بارنتز به ميزان ۲۵% آنچه در ميان بود را يکجا به جيب زد و اين چنين آمريکائي ها و نوروژي ها را بي هيچ ملاحظه اي پشت سر جا گذاشت. ذخيره اي بي کران (۳۸۰۰ ميليارد متر مکعب) که به گفته آقاي سرگئي کوپريانوف سخنگوي شرکت گازي روس که با اينهمه خود را مصمم به يکه تازي در اين ميدان نشان مي داد «بيش از آني است که ما در جريان سي سال گذشته به مقصد اروپا صادر کرده ايم (۱۱)». بهره برداري خردورزانه و سودآوري فروش، انگيزه گشايش و همکاري بين المللي شده است. نزديک به پنجاه سال است که در قطب جنوب پيشگام در اين زمينه يک همکاري جريان دارد که وجود آن هر روز بيش از روز پيش همچون امري اساسي در امور مربوط به قطب ناگزير مي نمايد، چه به جهت کاوش هاي علمي باشد و چه براي بهره برداري از منابع آن. در هر حال به ازاء نتايج بدست آمده اي که از اين پس در مقياس کره زمين، و حتي ... فراتر از آن، سنجيده مي شود سرمايه گذاري ها سنگين اند. اما قطب جنوب دريا نيست، در دل قاره اي جاي گرفته است، درست در زير پايگاه آمريکا در اموندسن-اسکات قطب جنوب. ايالات متحده در سال ۱۹۵۹ جاي برافراشتن پرچم خود را در آن نقطه بر روي محور گردش زمين برگزيد ... روس ها پايگاه وستوک خويش را بر روي قطب دست نيافتني گسترده اند (۱۲)، بر فراز يک بلندي که بيش از ۳ هزار متر بالاتر از سطح اقيانوس است. براي فرانسه فقط قطب مغناطيسي زمين باقي مانده بود، نزديک کناره ها در زمين آدلي که اين کشور از سال ۱۹۵۵ دومون دورويل، نخستين پايگاه دائمي خود را در آنجا ساخته است. هرچند مطالعه کلاهک هاي قطبي زمين براي يخ شناسان و متخصصان آب و هوا خود زمينه پرارزشي به شمار مي آيد، اما آژانس هاي فضائي نيز بدان علاقه نشان مي دهند. به تازگي، در ۴ اوت سازمان ملي اداره هوانوردي و فضائي آمريکا (ناسا) برخوردار از تجربه وسايل و ابزاري که در قطب جنوب آزموده بود دستگاه خودکار فنيکس مارس لندر را به سوي کره مريخ روانه کرده که قرار است در ماه مه ۲۰۰۸ براي نمونه برداري از زير کلاهک قطبي و بررسي وجود يا عدم وضعيتي سازگار با حيات پيشين و يا کنوني در اين سياره سرخ فرود آيد. موسسه فضائي اروپا به درخواست ناسا در اين طرح مشارکت جسته است. در اين قلمرو حتي براي ايالات متحده نيز دشوار است که يک تنه ترکتازي کند. مناطق قطبي و مشخصا قطب جنوب اوضاع و احوال بي همتائي را براي مطالعه ساز و کارهاي زيست شناختي و رفتاري براي تطبيق با محيطي سخت ناسازگار فراهم مي آورند. منزوي ماندن کارکنان ايستگاه هاي قطبي بر روي زمين شبيه ترين وضعيتي است که مي توان با آنچه در فضا پيش مي آيد سنجيد: انزواي طولاني کامل، شب و تاريکي، سرماي وافر و محبوس شدن در جاي تنگ. براي انجام اينگونه مطالعات پايگاه مشترک ايتاليائي و فرانسوي که در گنبد سي درست در قلب قاره برپا شده است همچون بهترين کارگاه جهان مي نمايد. طراحي و سازماندهي آن به گونه اي است که به ايستگاه هائي که براي ماه و مريخ در نظر گرفته شده مي ماند. زمينه هاي پژوهشي فراواني مانند بررسي موجودات زنده اي که تدابيري براي بقاي خويش در محيطي سخت ناسازگار دست و پا مي کنند، يا مطالعه کلاهک هاي يخي، کاربرد هائي در تحقيقات فضائي نيز مي يابند. قطب جنوب انگار پيش تالار فضاست که به نوعي پايگاه عقبه آن نيز بشمار مي رود. قدرت هائي که بيش از ديگران در منطقه قطب جنوب حضور دارند همانهائي هستند که از مهمترين قابليت هاي فضائي نيز برخوردارند: ايالات متحده، اروپا و بزودي چين که کشور اخير در نظر دارد بر روي گنبد موسوم به آ به ارتفاع ۴۰۹۳ متر پايگاهي در اين بلند ترين و در عين حال دور از دسترس ترين نقطه قاره بنا کند. حضور در دوقطب زمين راه دستيابي به ستاره ها را مي گشايد. در بي کراني فضا، بي کران يخ هاي قطب پژواکي دامن گستر مي يابد. اما پژوهش در اين زمينه از انگيزش صرف کنجگاوي هاي علمي يا اغواي ديدار با يک ناشناخته فاصله دارد. طرح هاي مربوط به منابع معدني کرات ديگر در کشوهاي بنگاه هاي پژوهش هاي فضائي انتظار مي کشند: هليوم ۳ که شايد بتوان آنرا چون سوخت بسيار پالايش يافته اي بکار برد، اورانيم مريخ، آب ماه و يا حتي طلاي شهاب ها. اگر بهره برداري از منابع قطب شمال واقعيت گريبانگير کنوني است، بهره برداري از فضا فردا را انتظار مي کشد. قرار است ساختمان سکوي فضائي بين المللي که دانش و مهارت روسي و آمريکائي و اروپائي را گرد آورده تا سال ۲۰۱۰ به پايان برسد. سازمان ملي اداره هوانوردي و فضائي آمريکا (ناسا) بازگشت فضا نوردان بر روي سطح کره ماه در سال ۲۰۲۰ و برپا کردن پايگاهي دائم تا سال ۲۰۲۴ در آنجا را اعلام کرده است. آنگاه کاوش و يا حتي استعمار فضا، چه از پايگاه ماه و يا مبداء سکوي فضائي به واقع مي تواند آغاز گردد. تمرين آن در مناطق قطبي جريان خواهد يافت. سازمان ملل متحد از طريق مقاوله نامه فضا که در سال ۱۹۶۷ تصويب شد فعاليت هاي فضائي را تنظيم مي کند. اين مقاوله نامه که فضاي ماوراي جو زمين را نيز همانند اقيانوس ها «ميراث مشترک بشريت» مي شناسد، کاربرد سلاح هاي کشتار جمعي در آن فضا را ممنوع کرده است و مطالبات سرزميني را نا محقق. سازمان ملل متحد فعالانه همکاري بين المللي در اين زمينه را اندرز مي دهد. بايد ديد که آيا دريا دلي در ميان نخستين دولت هائي که به آن خواهند رسيد يافت خواهد شد که ديگران را نيز شريک خويش سازد ... نبرد براي قطب شمال بدون شک پيش نويس سرگذشتي علمي و اقتصادي و نظامي است که براي فضا نوشته خواهد شد. قطب جنوب با مقاوله نامه مربوط به آن برخي اميدهائي را مي پروراند و تجسم شکلي از سازماندهي و همکاري است که از پنجاه سال پيش تاکنون در کار بوده. اما روا نيست که در عوض شمال محکوم به پرداخت هزينه هاي عدم بهره برداري از منابع معدني نهائي ترين خطه جنوبي زمين گردد، و يا در محراب وجدان جهاني آرامش يافته اي قرباني شود که جنوب پهناور فوق حفاظت شده ارزاني داشته است. * به امتداد سواحل کشورها در بستر درياهاي آزاد گفته مي شود که شيب آن ادامه تدريجي کناره ها باشد. (م) زيرنويس ها ۱- در تاريخ ۲ اوت ۲۰۰۷، از کانال تلويزيون خصوصي کانادا* پخش شد. * CTV ۲- روسيه در سال ۱۹۹۷ آنرا به تنفيذ قوه قانونگذاري خود رسانده است. ۳- با اينهمه شايسته است اين ارقام را با احتياط تلقي کرد. پيش از آنکه آشکار گردد ذخاير بحر خزر هشت بار کمتر از حجم اعلام شده است، همين تشکيلات کويت تازه اي را در آنجا يافته بود. ۴- به سامانه زير مراجعه فرمائيد: http://amap.no/acia ۵- در سال ۲۰۰۴ نخستين نتايج مأموريت بين المللي هيئت کاوشگر رازگشاي قطب شمال* (متشکل از ۱۶ کشور اروپائي، ايالات متحده و ژاپن) مشخص ساخته اند که شمال بزرگ ۵۵ ميليارد سال پيش از اين آب و هواي جنوب استوا داشته است. بدينسان درياي قطب شمال پيش از آنکه زير يخ از جنبش باز ايستد مواج بوده است. *Arctic Coring Expedition (ACEX) ۶- اختلافهاي ديگر درباره جزيره هانس است (که ۱۰۰ متر وسعت دارد!) که در مدخل گذرگاه شمال شرقي قرار گرفته و سي سال است کانادا و دانمارک هردو ادعاي مالکيت آنرا دارند. نوروژ و روسيه بر سر تعيين خود مرزي دريائي خود در درياي بارنتز به رو در روئي با يکديگر برخاسته اند. مسکو به عهد نامه سال ۱۹۹۰ آمريکا و شوروي در باره تنگه برينگ اعتراض دارد. ۷- در باره اين مطلب مقاله کلود کونتوا و کارولين دني «رفت و آمد بالقوه دريائي در قطب شمال کانادا»، انتشار دانشگاه لاوال، مونترآل، ۲۰۰۶ را مطالعه فرمائيد. ۸- به سامانه زير مراجعه فرمائيد: www.arctic.gov/publications.htm ۹- شوراي قطب شمال که در سال ۱۹۹۶ در اتاوا پديد آمد، در پي ترويج توسعه پايدار در زمينه هاي اقتصادي و اجتماعي و زيست بومي است. اين شورا وزراي امور خارجه پنج کشور کناره قطب و نيز فنلاند و ايسلند و سوئد و همچنين سازمان هاي بين المللي غير دولتي را گرد هم آورده است. ۱۰- مقاله اولويه زايک، «دغدغه هاي ضد موشکي آمريکا» را در شماره ماه ژوئيه ۲۰۰۷ لوموند ديپلوماتيک مطالعه فرمائيد. ۱۱- آر آي آ نووستي، مسکو اول اوت ۲۰۰۷. ۱۲- کانون قطبي در فاصله ۱۷۰۰ کيلومتري دورترين لبه کناره تعريف شده و در تلاقي مدار۸۲ درجه جنوبي، نصف النهار۵۴ درجه شرقي قرار گرفته است.
|