زندگی

   بازیگران حرف، تمامیم؟

سالار عزیز پور  

 ما راویان ِ بازی بازی

 بازیگران حرف و کلامیم

 بازیگران حرف تمامیم

 گوشی بدهکار  نیست !

گوشی طلبکار  نیست !

انبار می شویم

در کتیبه ی اوراق

در سپیدی افلاک

در زباله طبراق

 برگ

برگ

برگ

 درد

درد

سرد

سرد سرد 

 حامد به بلخ

عاصی به سلخ

نوذر نوای صاعقه

واصف رفیق خاطره

 ما راویان ِ بازی سرشار

از نسل برگ و درخت و زمین و خاک

 بردار حادثه

 سر  دار می شویم

 در اوج و موج گل هایی زینتی

نشخوار می شویم

استفراغ مصرف و کالا

گردان می شویم

 برگ

برگ

برگ

درد

درد

درد

سرد

سرد

پرخاش شهپره گشت

 فرهود شعر فاجعه گشت

 ایما، پس عید خینه گشت

سیاه سنگ چراغ حادثه گشت

 آذیش شعر فاصله گشت

حلامیس خلاصه پر پره گشت

 ما راویان بازی بازی

بازیگران حرف و کلامیم

بازیگران حرف تمامیم

 تکرار می شویم

بر بال حادثه

براوج فاجعه

 برخاک خاطره

 بازیگران حرف تمامیم

بازیگران حرف

 تمامیم ؟

 

 &&&&&&&&&&&&&&&&&

 سپتامبر یازدهم

سالار عزیز پور  

یوم البدتر شنیده ام

 سال بدتر  هر گز !

 فرق نمی کند در کجا

در نا کجا آباد !

 و یا

  در این خراب آباد  

  مرز ها را در می نوردیم

 چه خوب !

 بی شنا سنامه ومهربان

تیل را به مثقال

آرد را به غربال

 می توان خرید

 سیاست فشرده اقتصاد

 اقتصاد فشرده ی انبساط

چه دنیای کثیرالخلقه

 کثیرالنوع

 کثیر الاضلاح

 عشق در نزدیکی خانه مان

در کنار خیابان می پلکد

سپتامبر یازدهم

هیچ کاری از دستش بر نیاید!

 شهر ها را می بلعد

 می چرخاند

می چرخاند

دستگاه های تولیدی را

آسیاب ها باید بگردند

به هر قیمتی!

انسان گرگ انسان است

سخنی به این  بی مغزی نشنیده ام

برای من چی ؟

 برای تو چی ؟

شلوارت را ببند

 شوله ات بخور

 و پرده ات را بکن

 دم غنیمت است

 فردا شاید

نباشیم در خانه خود

 وقتی که انفجار

فجر می زاید

 نباید هراسید !

 که انتحار ا ست

 انقلاب فرزندانش را می بلعد

چه افتخاری بهتر ار این ؟

چه افتخاری بهتر از این ؟