زندگی

  سرنوشت حقوق بشر ومذاکره با طالبان درافغانستان به کجا مي کشد؟ 

 

دوکتور رسول رحیم 

 

 

 بسياري ازمفسران براين نظراند که طالبان به اين نتيجه رسيده اند که هرگاه مناطقي را به تصرف درآورند، نمي توانند نگه دارند. آنها تاب مقاومت دربرابرحملات شديد هوايي نيروهاي ائتلاف وناتو را ندارند.ازاينرو آنها ترجيح مي دهند که به نحوي درقدرت سهيم گردند. 

 

 درحالي که امسال درافغانستان جنگ وآدم کشي اوج تازه اي يافته است ، وبه اصطلاح ازسنگ وچوب اين کشورفرياد صلح خواهي بلند است، دراين اواخر سخنگوي طالبان به درخواست حامد کرزي رئيس جمهورافغانستان جهت مذاکره روي صلح وآشتي دراين کشور، پاسخ مثبتي داده است. با اينهم نتايج چنين مذاکراتي براي بسياري ازمردم درپرده تاريک ابهام باقي مانده است.

 

صلح تنها قطع جنگ نيست

 

ازنظرحقوق بشر؛ صلح تنها به معناي نبودن جنگ نيست. امروزبيشتر تعريف مثبت ازصلح را درنبودن خشونتهاي ساختاري مي دانند.خشونت درحقيقت عبارت ازهمه آن چيزهايي اند که درراه برآوردن نيازها وآرزوهاي انسانها مانع ايجاد مي کنند.. خشونتهاي ساختاري درحقيقت عبارت ازآن نيروهاي سرکوبگري مي باشند که درشرايط اجتماعي ريشه دارند. ازاينرو تنها جنگ واستعمال سلاح  خشونت نيست ، بلکه عوامل ديگري مانند تعصب، جهالت ، فقر ، تبعيض ، عدم عدالت اجتماعي نيز مانع تحقق آرزوهاي انسانها مي شوند وازجمله خشونتهاي ساختاري مي باشند. بنابراين صلح هنگامي مي تواند پايه اي داشته باشد که درقسمت ريشه کن ساختن عوامل بالا دربدو امربين طرفين مذاکره دست کم توافق اصولي اي  به عمل آيد.چنين برداشت جامعي ازصلح خواست اکثريت مردم افغانستان است. ازهمين رو آنها مقدمش را گرامي مي دارند.بي جهت نيست که آقاي رفيعي ازفعالين سرشناس جامعه مدني افغانستان  موضوع مذاکرات صلح را اينچنين مطرح مي سازد:

 

" بحث اين است ؛ وقتي که ما داخل گفتگو مي شويم  ويا طرفين داخل گفتگو مي شوند، ارزشهايي که به آنها باورداريم چها اند؟ آيا ارزشهايي که هردو طرف روي آن به توافق رسيده اند مورد بحث اند ويا اينکه ارزشها کاملاً متفاوت اند وبحث جريان دارد؟ متاسفانه درافغانستان هيچگاهي  به اين موضوع توجه نمي شود . ازاينرو وفتي مي خواهيم روي يک مسئله با فلان کس ويا طرف صحبت ، بحث ويا گفتگو بکنيم ، ارزشها معلوم نمي باشند."

 

طرفهاي درگيروجناحهاي موثر درافغانستان برداشتهاي خاص شان را ازصلح دارند. درمجموع مي توان اين ديدگاه را دردورديف عمليات ضد شورشگري و عمليات شورشيان خلاصه نمونه .

 

عمليات ضد شورشگري معمولاً به اقداماتي گفته مي شود که دولتها درجنگهاي محدود به کارمي گيرند. جنگهاي محدود معمولاً شکل غير منظم وخصلت محلي مي داشته باشد. شورشگران يا عليه حکومت مرکزي ويا برضد يک نيروي خارجي دست به عمليات تخريبي وفرساينده مي زنند. دولتهاي حاکم يا احياناً نيروهاي نظامي خارجي که ابتدا برنيروي نظامي منظم تکيه مي کردند، با تقويت شورشيان به اشتباه شان پي مي برند . بنابراين براي آنکه شورشيان را ازمردم تجريد بکنند، درپهلوي عمليات نظامي دست به عمليات تبليغاتي ، روانشناختي واستخباراتي نيز مي زنند. تلاش براي آن مي باشد که درپهلوي عمليات نظامي ، ازبرنامه هاي اصلاحي وبازسازي ، ابتکارات سياسي ودپلوماتيک نيز استفاده بکنند، تا ازيک طرف نيروهاي سخت سري که نمي خواهند با دولت کناربيايند ؛ تجريد شوند ونيروهايي که مايل اند با دولت همکاري بکنند، با تضمينهايي داخل روند سياسي رسمي شوند.

 

بي جهت نيست که آقاي کرزي رئيس جمهورافغانستان مي گويد:

 

"آنهايي که مي خواهند درساختمان يک افغانستان قوي تر، بهتر، مرفه ودموکراتيک سهم بگيرند آدمهاي خوبي اند والبته آن کساني که به جنگ ادامه مي دهند ادمهاي بدي مي باشند... ما با آن طالباني که بخش القاعده وشبکه تروريستي نيستند،  ازقبل تماس داريم ، اينها واقعاً اکثريت دارند".

 

بسياري ازمفسران براين نظراند که طالبان به اين نتيجه رسيده اند که هرگاه مناطقي را به تصرف درآورند، نمي توانند نگه دارند. آنها تاب مقاومت دربرابرحملات شديد هوايي  نيروهاي ائتلاف وناتو را ندارند.ازاينرو آنها ترجيح مي دهند که به نحوي درقدرت سهيم گردند. اما آقاي رفعت درحاليکه معتقد است همه جناحهاي طالبان علي السويه صلح نمي خواهند؛  موضوع را طوري ديگرمي بيند . او مي گويد:

 

"طالبان با توجه به نتايجي که ازمذاکره با کورياييها به دست آوردند، اين احساس درآنها پيدا شده است که درصحنه سياسي بتوانند مانورهايي داشته باشند. اين برمي گردد به دولت افغانستان که ازاين آمادگي طالبان چقدرمي تواند براي به جريان انداختن روند مذاکرات استفاده بکند والبته توجه هم داشته باشيد که اين مذاکره چيزآساني هم نخواهد بود – با توجه به اينکه طالبان جريان يک دستي نيستند."

 

آيا طرفهاي درگير واقعاً صلح مي خواهند؟

 

 

آنچه مسلم است اين مي باشد که مذاکرات بين گروههاي درگيردرافغانستان ازمدتها پيش آغازيافته است. مطابق به قوانين ضد شورشگري معمولاً اين مذاکرات بصورت پنهاني وبيتشرازمجاري استخباراتي صورت مي گيرند. درحاليکه حامد کرزي خود گفته است ازقبل با گروههايي ازطالبان تماس داشته است. به تاريخ سوم سپتمبرامسال گزارش شده است که تا دوسه روزديگر ايالات متحده امريکا وطالبان يک دورديگرمذاکرات مخفي شان را به راه مي اندازند. نخستين دورمذاکرات پيش ازمواصلت ريچارد بوچر معاون وزارت خارجه ايالات متحده امريکا ازاسلام برگزارشده است ودومين آن همزمان با رسيدن جان نگروپونته معين ديگروزارت خارجه ايالات متحده امريکا دردهم سپتمبر شايد صورت گرفته باشد.

 

با آنکه ژاپ دوهوپ شيفردبيرکل پيمان اتلانتيک شمالي يا ناتو گفته بود : " من نمي توانم تصوربکنم ناتو باکساني مذاکره کند که آنها کودکان ومعلمان مکاتب مي را مي کشند "؛ سايرمتحدان غربي حکومت کابل نيز مايل به مذاکره با بخشهايي ازطالبان بوده اند. چنانکه کورت بيک رئيس حزب سوسيال دموکرات المان درماه اپريل به دويچه ويله گفته بود: خوب است که طالبان معتدل مذاکره شود، اما وي علاوه نموده بود که " باکساني که قاتل مردم اند ، نبايد مذاکره صورت بگيرد." . تازه ترين اظهارنظررا دراين مورد دز براون وزيردفاع بريتانيا نموده است که گفته است طالبان بايد "درمرحله اي ازروند صلح  جاداده شوند" .

 

دراين ميان تام کوينيگ نماينده خاص سازمان ملل متحد نيز خواسته است تا سازمان ملل متحد نقش ميانجي را داشته باشد.

 

طالبان نيز ظاهراً به دورازانتظارآمادگي شان را براي مذاکرات صلح نشان داده وقيد وشرطي نگذاشته اند. قاري يوسف  احمدي سخنگوي طالبان گفته است:"هرگاه چنين پيشنهادي صورت گيرد، طالبان شرايط وخواستهاي شان را براي اين مذاکرات مطرح مي سازند." گفته مي شود که منظورطالبان ازاين شرايط صرفاً ضمانت جاني آنها واينکه به گوانتانامو فرستاده نمي شوند مي باشد.

 

لاکن وحيد الله مژده کارشناس امورسياسي موضوع را طوري ديگري مي بيند. اومي گويد:"ما مي بينيم که درگذشته طالبان چنين کارهايي را نمي کردند. فکرمي کنم اين مشوره هايي است که ازدوطرف به ايشان داده مي شودتا وقت کمايي بکنند، تا فرصت بيشتري به دست آورند، تا اينکه دولت افغانستان را درمضيقه قراربدهند وبه مردم افغانستان نشان بدهند که دولت افغانستان نيز چاره اي ندارد جزاينکه آنها را به عنوان يک قوه به رسميت بشناسند وبيايد وبا آنها مذاکره نمايد. نقس اين مسئله که دولت حاضرمي شود با اينها مذاکره بنمايد  درحقيقت معناي آن را دارد که اينها درافغانستان قوتي هستند- قوتي که نمي شود ازنظرانداخته شوند."

 

مذاکرات صلح برکدام محورتشکيل مي شود؟

 

ازنگاه حقوق بشر، صلح نمي تواند صرفاً با آتش بس وعمليات پاسداري ازصلح ودرنهايت نبودن حرب گرم تعريف شود. تازماني که گام اساسي درجهت ازبين بردن خشونتهاي ساختاري يعني  تعصب ، جهل ، فقر،  دشمني با معارف وفرهنگ ، ستيزه با بازسازي ونوسازي برداشته نشود،  قضاوت درمورد صلح وآشتي جناحهاي مخالف درافغانستان ناممکن است . محورهايي که دراطراف آن مذاکرات صلح صورت مي گيرند بايد قبلاً روشن باشند. دراين صورت با توجه به اوضاع موجود اين صلح مي تواند يا برمحورقانون اساسي جديد افغانستان صورت بگيرد، ويا اينکه موافقت نامه صلح ديگري مطرح شود که دراصول قانون اساسي موجود را قبول نداشته باشد. با قبول هريک ازمحورهاي فوق نتايج بسيارمتفاوتي ازمذاکرات صلح حاصل خواهد شد. ديده شود که آينده چه پيامي دارد.

 

 

© 2007 Deutsche Welle