زندگی

عکاس: زبیر

مولوی زبان مادری بشریت است

 در شعر مولوی موضوع اساسی کشف روابط بین ایده هاست که این فرایند از طریق شنای جوشنده و جلا دار در دریای کرانمند ابژه ها صورت می پذیرد.

 چون معرفت شناسی مولوی پولی فونیک نماست ، حقیقت و زیبایی نیز در خلال متن خودرا در زمینه ی دیالکتیک علنی و مخفی میسازند.

اپیستمه یا دانایی در نگرش مولانایی بینارشته ای و چند لای ه نشان است ، و درک غافلگیر کننده ی آن مخاطب را بسوی شکستن روش شناسانه فرا میخواند.

از آنجایی که زیبایی شناسی در شعر فلسفه ی هنر را بازتاب می بخشد و ریبایی شناسی چیزی بیرون از کردار ذهنی نیست بل حرکتی در موقعیت ذهنی فاعل مُدرک است ، بنابرین درک زیبا شناسیک متن های مولوی مربوط به سطح و عمق ذهن خواننده و منتقد مولوی ارتباط میگیرد. و هر مخاطبی از یکسو مطابق پیشینه ی ذوقی و از سوی دگر بر مبنای گذشته ی زلال یا تاریک عقل خویش به پدیده ی زیبایی در متن مولوی مینگرد.

 

مسآله ی زبان و درک مولوی از فلسفه ی زبان خیلی قابل مکث و ارزشیابی فلسفی ست . مولوی زبان را پرده ی لب میداند و ویتگنشتاین آنرا ابزار توهم.

 

 

متن کامل بزودی میشود