زندگی

  احمد رضا .ا

 

جورج ریتزر در کتاب "مکدونالدی شدن جامعه" به بیان نظریه خود درباره آنچه در جهان امروز بر انسان می‌رود پرداخت. از آنجایی که بسیاری ریتزر را یک نئو وبری می دانند، مروری کوتاه بر دیدگاه او خواهیم داشت. دیدگاه او به تعبیری به بررسی شیوه‌های جدید مصرف می پردازد.(Ritzer & Stillman, 2001, 84).

ریتزر جامعه مکدونالدی شده را نظامی از فقسهای آهنین می داند. او در مصاحبه ای در پاسخ به این سوال که چگونه جهانی را برای زندگی مناسب می داند، گفت که آرزو دارد که جامعه‌ای را ببیند که در آن انسانها آزاد هستند تا خلاق باشند، نه اینکه خلاقیت آنها محدود شده یا از بین رفته باشد.

از نگاه ریتزر رستورانهای زنجیره‌ای مکدونالد نماد نظامی هستند که در آن خلاقیت انسانها از آنها سلب شده است و آنها باید در جامعه ای زندگی کنند که در آن آنها دیگر نمی توانند برای زندگی خود تصمیم گیری کنند. او معتقد است که این نظام روزبه روز گسترش بیشتری می یابد و به دیگر ساحتهای زندگی تسری می یابد و به دیگر جوامع هم سرایت می کند. ریتزر می گوید، جامعه‌شناسان اعتقادی به طبیعت انسانی ندارند، چون اگر چنین نباشد دیگر، دیگر آنها به کاری نمی آیند. او معتقد است انسانها نیازهای متنوعی دارند مثل کارایی(Efficiency) و پیش بینی پذیری (predictability) که هر کدام از آنها تا حدی مورد نیاز هستند، اما مک دونالد این ها برداشته و تبدیل به سیستمی کرده است و در آنها بسیار اغراق کرده است، که تا آن حد مورد نیاز انسان نیستند.1

هنگامی که از ریتزر پرسیده شد آیا از رستورانهای مک دونالد استفاده می کند، پاسخ داد تنها هنگامی که در قفس آهنین هستم و در آن هنگام گزینه‌ای جز این ندارم. یعنی در ایالات متحده در موقعیتهایی قرار می گیری که چاره ای جز این نداری، مثلا در بزرگراهها که چاره جز مراجعه به رستورانهای زنجیره ای فست فود وجود ندارد.1

ریتزر چهار بعد برای مکدونالدها در نظر می گیرد. به عبارت دیگر از نظر او مک دونالد موفق شد چون چهار چیز را به مشتریان، کاگران و مدیران ارائه می دهد: کارایی(efficiency)، محاسبه پذیری(calculability پیش بینی پذیری(predictability) و کنترل.(Ritzer, 2000, p. 16)

 

مزایای مکدونالدی شدن

 

ریتزر مزایایی را هم برای مکدونالدی شدن نام می برد و معتقد است این مزایا موجب می شودکه این فرآیند روز به زور گسترش یابد(Ritzer, 2000, p. 20):

·        کلاها و خدمات بیشتری بیش از هر زمان دیگری در اختیار افراد بیشتری قرار می گیرد.

·        دسترسی به کالاها و خدمات کمتر از قبل به زمان و موقعیت جغرافیایی بستگی دارد.

·        انسانها می توانند آنچه را که می خواهند یا نیاز دارند، سریعتر و راحت تر به دست آورند.

·        کالاها دارای کیفیت مشابهی هستند. حداقل بعضی از افراد کیفیت‌های بهتری نسبت به قبل از مکدونالدی شدن دریافت می کنند.

·        جایگرین‌هایی برای کالاهای گرانقیمت دلخواه بوجود آمده است به همین دلیل افراد می توانند آنچه را که می‌خواهند تهیه کنند.

·        اجناس و خدمات سریع و کارا برای کسانی که ساعتهای زیادی را کار می کنند و زمان کمی دارند، وجود دارد.

·    در جهان به سرعت در حال تغییر، ناآشنا و ظاهرا منازعه آمیز، نظام نسبتا پایدار، آشنا و امن مکدونالدی راحتی را به افراد تقدیم می کند.

·        به سبب کمی شدن، مشتریان به راحتی می توانند محصولات را مقایسه کنند.

·        محصولات خاصی(مانند برنامه های رژیم غذایی) در یک نظام مطمئن تر و تحت کنترل قاعده‌مند، ارائه شده‌اند.

·        با انسانها با یکسانی بیشتری رفتار می شود، بدون توجه به قومیت، جنسیت و یا طبقه اجتماعی آنها.

·        نوآوریهای سازمانی و فنآوری با سهولت و سرعت بیشتری شبکه های استفاده کنندگان توزیع می شود.

·        محصولات عمومی یک فرهنگ آسانتر در فرهنگ دیگر اشاعه می یابد. 

 

منابع:

Ritzer, George (2000) McDonaldization of Society, 3rd ed, Pine Forge Press.

Ritzer, George & Stillman, Todd (2001) The Modern Las Vegas Casino-Hotel: The Paradigmatid New Means of Consumption, Management, Vol. 4, No. 3, pp. 83-99.