زندگی

قصه هزار و یک شب، نیز،  در اصل بر محور  اروتیسم میچرخد، قصد قصه گوی مؤنث  به حیث راوی، به تعویق انداختن  همآغوشی ومرگ است . چون  مجموعۀ هزار و یک شب در  اصل بر زمینه های سکس اندیشی  ادب باستانی هندی شکل گرفته است ، متن دست ناخورده واصیل آن، قصه های عریان اروتیک را ادبی کرده است ، و اما بعد از ترجمه عربی در قرن سوم هجری، رنگ اروتیک قصه ها در زیر تآثیر تفتیش مذهبی و ترس از بدعت، کمرنگ شده است و نسخه های ترجمه شدۀ فعلی نیز با سرخابۀ سانسور به ما رسیده است. قصه هزار و یک شب که به لحاظ منشآ آفرینش ، اروتیسم را به بیان آورد ه، در سیر تحول با قصه های غیر اصیل و غیر اروتیک ترکیب گردیده است .

  قصۀ هزار و یک شب یکی از داستان های اروتیسمی ادبیات جهانی است، اگر نتوان گفت که کهنترین متن است لااقل باید ادعا نمود که یکی از متن های باستان در مورد اروتیسم است.         

 قصه فی نفسه بر مبنای کردار سکسی شکل میگیرد. دوبرادر این  دو شاه بزرگ شرقی ، یکی  شاه زمان که زن خودرا با غلام قصرخود در حال مقاربت میبیند ودگری  شهریار که او هم زن سوگلی خویش را در آغوش غلام دربان، آرمیده میابد.  بعد از این رویداد جنسی است که شهریار بخاطر عقدۀ انتقام هر شب، با دختر باکره ای همبستر میگردد و در فرجام عمل جنسی  دوشیزه را میکُشد ، جفت شدن با دختران باکره تا هزار شب به تراژدی قتل دوشیزه گان  پایان میابد.           

 و شهرزاد قصه گو بخاطر به تعویق انداختن سکس و مرگ، با ابزار قصه، این تعلیق  مرگـــزا را به نفع زندگی و عشق واقعی به پایان میبرد. شهرزاد هزار و یک شب قصه میگوید تا هزار و یک دوشیزه را از همآغوشی و مرگ برهاند.

 نکته ی اول در قصۀ هزار و یک شب این است که آبشار قصه به علت جماع غلامان با زنان شاهان جاری میگردد، یعنی اروتیسم مطلق، نکتۀ دوم این است که سکس اندیشی و دغدغۀ اروتیسم به حیث یک شبکه ی انتقالی در متن قصه ها  از قصه ای به قصه ای نقب میزند. و قصه هارا رنگ اروتیسم میبخشد. "...  بازرگان زاده را با این دخترک به کجا برم و ایشان را چگونه برهنه کنم تا... " و" چون قصه بدین جا رسید بامداد شد و شهرزاد لب از داستان فروبست ".

محراق برپایی روایت بوسیلۀ شهرزاد بر رها شدن  بدن زن  شکل میگیرد. و بدن زن در فرهنگ مذکر، خاستگاهِ اروتیک دارد. تعویق معنا در حقیقت تعویق سکـــــــــس و تعلیق مرگ است.  همه چیز در حیطۀ زبان اتفاق می افتد. هستی سکس بوسیلۀ راوی به انقیاد زبان درمی آید.

قسمتی از یک مقاله