زندگی

داکترغلام حیدریقین

13 دسمبرسال 2007میلادی

  کشورهالند

 

به یادشاعری که هم عاقل بودوهم بیرنگ

ملک عجم که طعمه ترکان اعجمیست 

عاقل کجا بساط تمنا برافکند 

ناصرخسرو» »      

آنگاه که جوان بودم ازلابلای روزنامه هاومجلات داخل کشوربانام عاقل بیرنگ کوهدامنی آشناشدم.اشعارش راباعلاقمندی تمام میخواندم وازاین طریق برآگاهیهای ادبی ام میافزودم. بعضی اوقات دلم میخواست که مانندعاقل،بیرنگ وعاقل باشم و شعرآبداربسرایم که شوربختانه تاامروزکه امروزاست،نتوانستم به این آرزویم موفق شوم.

  ازآن روزهاسالهاگذشت. درسال 1370خورشیدی بودکه درکشورتاجیکستان درشهردوشنبه بامردی بیرنگ وعاقل و فرزانه ازنزدیک آشنا شدم . اوراشاعری یافتم دقیق النظرووارسته که خوب شعرمیگفت وعاقلانه وعالمانه شعررامی شناخت.آن سالهادرشهردوشنبه به گفته داستان نویس خوب کشورم جناب داکتراکرم عثمان « سال بسیارسختی بود. قحط غله،قحط چوب وذغال،قحط میوه ودانه،قحط تیل وتنباکو،قحط نان وآب،قحط عقل وهوش،قحط امن وآسایش،قحط وفاوصفا،قحط رحم ومروت،قحط مردی ومردمداری » بیداد میکرد. جنگهای خانمانسوزبیخردی درشهرتازه آغازیافته بودوهرنیمه شب زمین چاک میشدوعده ای راقورت میکرد. دراین حال واحوال زنده یادعاقل بیرنگ باعشق وعلاقمندی تمام روزنامه  « پیوند » را به زبان وخط فارسی پایه گزاری کردوعالمانه بادوستان ویاران خویش دراتحادیه  نویسنده گان تاجیکستان دیدارمیکردوبه ادبدوستان  وفرهیختگان همزبانش شعرمیسرائیدوشعرمیخواند. اونرم وآهسته سخن میگفت ودلسوزانه برنعش ادبیات ازدست رفته کشورش که درحال ازبین رفتن بود،اشک حسرت میبارید.عاقل شاعری بودمردمدوست ومردمدارکه باقامت استوارشعروسخن وباکاخ بلندنظم ونثرهمیشه نیرنگ بازان وعهدشکنان وستمگران روزگارش رادلیرانه موردسرزنش قرارمیداد. اوبدیهاوزشتیهارامحکم میکوبیدوخوبیهاونیکیهاراصمیمانه دوست میداشت. درآن زمان که هم کشورش وهم کشورمیزبانش درمیان دودوآتش وخمپاره دست وپامیزدومردمان این دوکشورروزگار آشفته وبیسروسامانی داشتند،خانه وکاشانه ودفترعاقل بیرنگ،کانون فرهنگدوستان،شاعران ونویسنده گان روزگارش بودو روزنامه « پیوند » رابازحمت فراوان به چاپ میرساند،تابتواندازاین طریق به همزبانان وفرهنگ پربارگشن بیخ بسیارشاخ

زبان وادب فارسی خدمتی انجام داده باشد.

   من آخرین باری که بیرنگ کوهدامنی رادیدم،آخرهای بهارسال 1371خورشیدی بود.هردوی ماکه درشهردوشنبه زنده گی میکردیم،ازطرف دوستان تاجیکی خویش درسمپوزیم بین المللی تورسون زاده دعوت شده بودیم . دراین سیمنار که در شهرتورسون زاده وبه مدت سه روزادامه داشت،بیرنگ عالمانه وبادرنظرداشت معیارهای نقد ادبی،تمام اشعارتورسون زاده رابه خوبی به نقدگرفت که مورداستقبال  شایان اشتراک کننده گان این سمپوزیم قرارگرفت. بادریغ ودردکه من عاقل بیرنگ راهرگزبعدازآن سالهای یادشده دیگرازنزدیک ندیده ام وامروزیقین وباوردارم که نبودآن شاعروارسته وگرانمایه زبان وادب پارسی،ضایعه بزرگ  علمی درفرهنگ وادب کشورماست. من درحالیکه درگذشت زنده یادبیرنک کوهدامنی رابه تمامی دست اندرکاران فرهنگی ودوستداران واعضای خانواده اش تسیلیت عرض میکنم،روح وروان آن شاعر گرانقدرراشاد میخواهم .