قسمت دوازدهم – جنگ و جهانی شدن
افغانستان
مثل توپ فوتبال میان
شرکت های بزرگ نفتی
اشاره- ترجمه دو فصل از کتاب "جنگ و جهانی شدن" دچار وقفه شد. خیال داشتم
این دو بخش را برای تکمیل آن ترجمه جهت انتشار آن در یک مجلدی که به
خوانندگان وعده داده اید ارسال کنم، اما از آنجا که حوادث در افغانستان
شتاب گرفته و بار دیگر طالبان را در این کشور برای حوادث آینده علیه ایران
پیش کشیده اند، تصمیم گرفتم پیش از تکمیل شدن هر دو ترجمه، ابتدا این بخش
ها از آن دو فصل مستقل کرده و بفرستم که منتشر کنید، تا فصل دیگر را
برسانم. در این بخشی که فرستاده ام اشاره به ریشه های طالبان در کاخ سفید
دارد که امیدوارم خوانندگان دقیق به آن توجه کنند و ببینید که بودن دمکرات
ها و یا جمهوریخواهان در کاخ سفید هرگز ملاک سیاست های امریکا و شرکت های
نفتی نیست. آنها کارگزارانی هستند که می آیند و می روند. سیاست را این شرکت
ها تعیین می کنند. می بینید که طالبان را چگونه دمکرات ها و جمهوریخواهان
بی دریغ حمایت کردند و در افغانستان حاکم.
جعفرپویا
لوله های نفتی ترانس افغان
واشنگتن بوسیله قانون "استراتژی راه ابریشم" نه تنها سعی دارد روسیه را از
لوله های نفت و گازی كه از دریای خزر به سمت غرب كشیده شده اند محروم کند،
بلكه قصد دارد تسلط آمریكا و انگلیس را بر "دالان استراتژیكی" كه به سمت
جنوب و شرق میروند نیز محقق نماید. هدف این استراتژی در مرحله اول منزوی
كردن جمهوری های سابق شوروی و نهایتا "محاصره كامل" آنهاست. یعنی واشنگتن
با حمایت همه جانبه غول های نفتی قصد دارد مانع از آن شود كه این جمهوری ها
به هر نوع توافقی كه به "لوله های نفت" مربوط میشود – و یا توافق های
نظامی- با ایران و چین نائل آیند. طبق اطلاعات بنیاد "هریتیج" كه یك موسسه
"تینك تانك" (فروشنده پروژه) كه طرفدار محافظه كاران است و دفتر مركزی آن
در واشنگتن قرار دارد، میزگرد سیاسی امریكایی ها با طالبان ، علاوه بر دیگر
موارد مذاكره دو مورد عمده جلوگیری از احداث لوله های گازی در ایران و كاهش
نفوذ روسیه در تركمنستان و قزاقستان را مورد بررسی قرار داد.
در سال 1995 با پشتیبانی دولت كلینتون شرکت كالیفرنیایی نفت آمریكا، یعنی
"یونوكال" طرح احداث لوله های گازی كه از تركمنستان شروع و با گذشتن از
افغانستان و پاكستان به دریای عمان میرسید را تهیه کرد. این كمپانی در
پروژه لوله های نفت باكو- سیحون از (شرق به غرب با گذشتن از تركیه و
گرجستان) با شراكت
BP
كه سهامدار اصلی است نیز دخالت دارد.
كنسرسیوم سنت گاز
لوله های گاز "سنت گاز" كه توسط یونوكال طراحی شده است با عبور از
افغانستان برای رسیدن به دریای عمان از مستقیم ترین مسیر آن، یعنی ایران
صرفنظر می كند. بعلاوه یونوكال برای حمل نفت استخراجی از منطقه "تنگیز"
واقع در قزاقستان (شمال دریای خزر) قصد احداث لوله های نفتی در این مسیر را
برای رسیدن به دریای عمان دارد. با وجود شركت روسی "گاز پروم" در این
كنسرسیوم، این شراكت از نظر اقتصادی چندان با معنا و تعیین كننده نیست و در
مجموع قصد بی اهمیت كردن قرارداد گازی روس ها و دولت تركمنستان را كه از
طریق شبكه لوله های گاز روسیه حمل می شود دارد. یونوكال به محض پایان اولین
دور مذاكرات با نیازاف رئیس جمهور تركمنستان، مذاكره با طالبان را شروع
كرد. در همین دوران یعنی 1996 دولت كلینتون تصمیم گرفت با پشتیبانی كامل از
طالبان و حذف اتحاد شمال، كه از طرف مسكو پشتیبانی می شد در كابل یك حكومت
طالبانی ایجاد كند: تحت تاثیر اراده خلل ناپذیر طالبان و نتیجه مثبت
قرارداد لوله های گاز، وزارت خارجه آمریكا و سرویس جاسوسی پاكستان تصمیم به
تامین مالی و تسلیح طالبان كه در حال جنگ با تاجیك های اتحاد شمال بودند
گرفتند. فقط در سال 1999 بود كه مالیات دهندگان آمریكایی دریافتند حقوق
كلیه كارمندان دولت طالبان را پرداخت می كردند. ( مجله سانفرانسیسكو
كرونیكال دوم نوامبر 2001)
در همین ایام روس ها از پایگاه نظامی خود واقع در تاجیكستان به احمد شاه
مسعود کمک های نظامی و لجستیكی می كردند.
وقتی سرانجام درسال 1996 كابل با پشتیبانی آمریكا و پاكستان بدست نیروهای
طالبان افتاد سخنگوی وزارت خارجه آمریكا گلین دیویس اعلام کرد برای ایالات
متحده "در مواضع اتخاذ شده از جانب طالبان برای تحمیل قوانین اسلامی در
افغانستان هیچ امر قابل سرزنشی" وجود ندارد. همزمان با این سیاست، سناتور
هانك براون از طرفداران پروژه های یونوكال عنوان کرد: "مسئله مثبتی كه در
این قضیه وجود دارد این است كه سرانجام یكی از گروه های درگیر این كشور
قادر به تشكیل یك حكومت در كابل است" و معاون مدیر كل یونوكال موفقیت
طالبان را "مثبت" ارزیابی كرد. (اشتیاق احمد: پاكستان ابزور 20 اكتبر 2001)
وقتی طالبان در سال 1996 كابل را به تصرف خود درآوردند، آمریكا سكوت کرد.
چرا؟ به دلیل اینكه رهبران طالبان بسرعت خود را به دعوت گردانندگان كمپانی
نفتی یونوكال به هوستون تگزاس رساندند. یكی از دیپلمات های آمریكایی ادعا
كرد "طالبان به همان ترتیب عربستان سعودی متحول خواهند شد" وی معتقد بود كه
افغانستان به یك مستعمره نفتی آمریكایی تبدیل خواهد شد، كه برای غرب منافع
زیادی به همراه خواهد داشت. در آنجا دموكراسی و حقوق زنان احتمالا پایمال
می شود، اما بعدا "می شود آنها را ایجاد كرد" (دیلی میرور29 اكتبر 2001)
قبول حكومت طالبان و كنار گذاشتن اتحاد شمال توسط واشنگتن بخشی از "بازی
بزرگ" برای کنترل مطلق ذخایر نفت و گاز منطقه و همچنین شبكه لوله های گاز و
نفتی بود كه از تركمنستان و قزاقستان شروع می شوند. در آغاز سال 1997 هیئت
نمایندگی طالبان به تگزاس به دفتر یونوكال آمدند: باری لین از كمپانی
یونوكال تصدیق می كند كه خودش در مذاكرات تگزاس حضور نداشته و نمی تواند
دخالت فرماندار سابق بوش كه قبلا منافعی در شركت های نفتی تگزاس داشته را
در این پروژه تایید کند.
براساس اظهارات سخنگوی یونوكال در بخش آسیای مركزی ، ترزا كویینگتون این
شركت در سه مورد اصلی با طالبان گفتگو کرده است: ما جزئیات طرح را برای
آنها شرح دادیم و آنها را از منفعتی كه این پروژه عایدشان خواهد كرد آگاه
کردیم و پذیرفتیم كه حق ترانزیت به حساب آنها واریز شود. تاكید کردیم كه در
صورت عدم قبول جامعه بینالمللی، دولت آمریكا نیز از به رسمیت شناختن سیاسی
طالبان خودداری خواهد کرد و آنگاه طرح نمی تواند موفق شود. كویینگتون اضافه
می كند كه این موارد به هیچ وجه طالبان را متعجب نساخت.
در دسامبر 97 ینونكال ملاقات بین طالبان و معاون وزیر امور خارجه دولت
كلینتون در امور آسیای جنوبی "كارل ایندرفورث" را ترتیب داد. از طرف طالبان
وزیر موقت معادن و صنایع "احمد جان"، وزیر موقت فرهنگ و اطلاعات "امیر
متقی"، وزیر موقت برنامه ریزی "دین محمد" و نماینده دائمی آنها در سازمان
ملل متحد "عبدالحكیم" در این ملاقات حضور یافتند.
دو ماه بعد از این ملاقات معاون روابط بینالمللی "یونوكال چان مارسكا" در
مقابل كمیته روابط بینالمللی مجلس نمایندگان "ضرورت احداث شبكه لوله های
نفتی برای انتقال گاز و نفت آسیای مركزی" را با صرفه و ارزشمند ارزیابی
کرد.
سیاست خارجی ایالات متحده باید درجهت تضعیف شبكه های موجود لوله های نفتی
روسی (به مقصد شمال غرب و جنوب) و لوله های نفتی كه توسط ایران كنترل می
شود پیش میرفت: "صنعت نیز با یك مانع بزرگ تكنیكی و سیاسی در برابر انتقال
نفت روبروست". لوله های گاز منطقه زیر تسلط مسكو ساخته شده اند، و در جهت
شمال و غرب و زیر تسلط روس ها می باشند و این بدان معناست كه انشعابی به
سمت جنوب و شرق وجود ندارند. بنابراین باید فهمید که چگونه می توان منابع
انرژی آسیای مركزی را به سمت بازارهای آسیایی مجاور منتقل کرد. طرح ایده ال
برای انتقال این منابع به جنوب از طریق ایران است، درصورتیكه كمپانی های
بزرگ نمی توانند بدلیل تحریم های آمریكا برعلیه ایران آن را به اجرا گذارند
و تنها جایگزین ایران عبور از افغانستان است. اما در اجرای این طرح هم
مشكلاتی وجود دارد. جنگ داخلی كه در حدود دو دهه پیش در این كشور شروع شده
هنوز ادامه دارد. ما از همان آغاز كار پیش بینی های لازم را کردیم: احداث
لوله های گاز در خاك افغانستان مشروط به آن شد كه حكومتی با ثبات بتواند
اعتماد جامعه بینالمللی و سرمایه گذاران و كمپانی ها را جلب کند. یونوكال
در نظر دارد زیرساخت (لوله های نفتی) را كه هم اكنون در تركمنستان،
ازبكستان، قزاقستان و روسیه وجود دارد تبدیل به یك سیستم منطقه ای انتقال
نفت کند. این لوله ها كه 1675 كیلومتر امتداد می یابند از طرف جنوب و از
طریق افغانستان به ترمینالی كه در كناره های سواحل پاكستان ساخته می شوند
خواهند رسید. این لوله ها با قطر 107 سانتیمتر قادرند روزانه تا یك میلیون
بشكه در روز نفت انتقال دهند. هزینه این پروژه با همان كیفیت لوله های
ترانس آلاسكا حدود دو میلیارد و پانصد میلیون دلار خواهد بود. اما بدون حل
مسالمت آمیز درگیری های منطقه احداث لوله های گاز و نفت ترانس از افغان
غیرممكن خواهد بود. ما دولت و كنگره را در جهت ایجاد آرامش در افغانستان و
در چارچوب پروژه صلح زیر نظر سازمان ملل ترغیب می کنیم. دولت ایالات متحده
باید از تمام نفوذ خود در جهت پایان دادن به درگیری هایی كه به ضرر منطقه
عمل می كنند استفاده نماید.
رقابت یونوكال و بریداس
اما در پروژه لوله های نفتی یونوكال مشكل دیگری هم وجود داشت كه رسانه
ها به آن توجهی نكردند. طالبان در عین گفتگو با یونوكال با یك شركت نفتی
آرژانتینی بنام بریداس نیز مذاكره میكردند. "یك شركت را برعلیه شركت دیگر
به بازی می گرفتند" بریداس متعلق به خانواده ثروتمند بهول گرونی تعلق داشت.
"كارلوس بهول گرونی" دوست صمیمی رئیس جمهور سابق آرژانتین كارلوس منم است.
دولت منم در هماهنگی با بانك جهانی در ایجاد اختلال در رگلمانتواسیون عظیم
در بخش نفت و گاز كه منجر به ثروتمند شدن خانواده بهول گرونی شد شركت کرد.
در سال 1992 – پیش از آنكه یونكال وارد صحنه شود- كمپانی بریداس حق اكتشاف
نفت در شرق تركمنستان را گرفت. و سال بعد امتیاز نفت و گاز منطقه كیمیر را
هم كه در غرب تركمنستان قرار دارد بدست آورد. این امر برای واشنگتن یك نوع
دست درازی به حساب می آمد و غیرقابل تحمل بود. به همین منظور و برای مقابله
با گسترش بریداس در آسیای مركزی دولت كلینتون از وزیر امور خارجه سابق
الكساندر هیگ خواست كه با فشار به دولت تركمنستان "سرمایه گذاری آمریكایی"
را در تركمنستان را افزایش دهد. چند ماه بعد بریداس دیگر نتوانست از منطقه
كیمیر نفت صادر كند. بریداس و یونوكال وارد رقابت برای نفوذ سیاسی در منطقه
شدند. در حالیكه بریداس از یونوكال در مذاكره با رهبران تركمنستان جلوتر
بود یونوكال از حمایت دولت آمریكا از طرق مختلف دیپلماتیك و پنهانی برای
خراب كردن رقیب سود می برد. در اوت 1995 در بحبوحه جنگ داخلی در افغانستان
مسئولان بریداس برای احداث لوله های نفت رهبران طالبان را ملاقات كردند.
كمی بعد یعنی در اكتبر 95 رئیس جمهور تركمنستان نیازاف برای امضای یك
قرارداد با یونوكال و شریك سعودی اش (در كنسرسیوم سنت گاز) یعنی شركت دلتا
اویل به نیویورك دعوت شد. این قرارداد امضای رئیس جمهور تركمنستان، نیازاف
و رئیس شركت یونوكال "جان افغانستان.ای مل" بعنوان صاحبان قرارداد و امضای
"بدر. ام .ال عبان" مدیر كل دلتا اویل را بعنوان شاهد در برداشت.
ارتباط بین یونوكال و بن لادن
كمپانی سعودی دلتا اویل به "خالد بن محفوظ" و "ال عمودی" تعلق دارد.
این دو تن ارتباط نزدیكی با شبكه القاعده اسامه بنلادن دارند. خواهر خالد
بن محفوظ سرمایه دار با نفوذ سعودی همسر اسامه بنلادن است. تعجب آور است
كه كنسرسیوم متشكل از یونوكال و دلتا اویل با سرمایه های خانواده های بن
لادن بوجود آمده است. یک اتفاق ساده! آنها ارتباطات تجاری با اعضای حزب
جمهوریخواه و از جمله خانواده بوش دارند. بنظر میرسد كه مقامات بلندپایه
دلتا اویل نقش مهمی در مذاكرات با طالبان بازی كرده اند. بعلاوه شركت بزرگ
انرون كه مدیر كل آن با بوش ارتباط دوستی نزدیگی دارد، مامور مطالعه اجرایی
پروژه "لوله های نفت" از طرف یونوكال شد. انرون مستقیما در مذاكرات مربوط
به این پروژه با حكومت طالبان شركت کرده بود.
ارتباطات یونوكال خانواده بن لادن و خانواده بوش
بنظر میرسد كه سهامدار عمده دلتا اویل (شریك یونوكال در كنسرسیوم سنت گاز)
محمود حسین العمودی است. وی یك شبكه بزرگ تجاری را كه در زمینه ساختمانی،
معادن، بانك ها و نفت دخالت دارد فعالیت دارد از اتیوپی اداره می كند. "ال
عمودی" صاحب كورال پترولیوم نیز می باشد. منافع تجاری العمودی و بن محفوظ
درهم گره خورده اند. سومین شركت عمده نفت عربستان سعودی بنام نیمیرپترلیوم
زیر كنترل آنهاست. امپراطوی تجاری بن محفوظ ارتباطات نزدیكی با اعضای
بانفوذ حزب جمهوریخواه و از جمله خانواده بوش دارد. جرج دبلیو بوش در
هنگامی كه در صنایع نفتی فعالیت داشت با خالد بن محفوظ رابطه معاملات تجاری
داشت. بعلاوه بوش و بن محفوظ هر دو در افتضاح بانك بینالمللی تجارت و
اعتبارات ب.ث.ث.ای دخیل بودند. در سال 1979 بوش برای راه اندازی اولین
موسسه خود "اربوست انرژی" از یكی از نزدیگان خانوادگی خود بنام جیمزبیس كه
ساكن تگزاس است اعتبار دریافت کرد. ...... در آن ایام جیمزبیس در امریكا
زندگی می کرد و نماینده تجاری سالم بن لادن بود (برادر اسامه بنلادن ) که
مدت ها بدون داشتن دلیل گمان می رفت اعتبار داده شده به اربوستو مستقیما از
سالم بن لادن دریافت شده است. بعد از وقایع یازدهم سپتامیر دریك اطلاعیه
رسمی از جانب كاخ سفید وجود چنین رابطه ای بطور كامل انكار شده و اعلام
گردید كه اعتبار داده شده از جانب اربوستو متعلق به بیث بوده و سالم بن
لادن در آن دخالتی نداشته است. "در اتبدا بوش دوستی با بیس را هم انكار
كرده بود، اما بعدا با پس گرفتن حرف خود اعتراف كرد كه درجریان نمایندکی
بیس برای حفاظت از منافع سعودی ها در آمریكا نبوده است. در واقع بیس فقط با
خانواده بن لادن ارتباط نداشت، بلكه سهامداران اصلی بانك تجارت و اعتبارات
بینالمللی نیز با او در رابطه بودند. علیرغم افتضاح بانك و ضربه وارده به
این موسسه سهامداران در ارتباط با بیس گشایش اعتبار برای بن لادن را ادامه
دادند. بانك تجارت در سال های هشتاد مبلغ ده میلیارد دلار از سپرده های
مشتریان خود را بالا كشید. براساس اظهارات دادستان منطقه مانهاتان "مورگن
تاو" عمل بانك "بزرگترین تقلبی بود كه در چارچوب مسایل بانكی و مالی نظیر
نداشت" بانك در سال های هشتاد عامل اصلی پولشویی برای كمك به "عملیات مخفی"
سیا در جهت تامین بودجه مجاهدین افغان و پرداخت پول به واسطه های ماجرای
ایران گیت بود.
"با مرگ سالم بن لادن در سال 1988 همه منافع وی در هوستون به بانكدار بزرگ
سعودی و بزرگترین سهامدار بانك تجارت یعنی خالد بن محفوظ به ارث رسید. بیث
اداره یك موسسه متعلق به بن محفوظ را در هوستون بعهده داشت. وی با گیس
فرعون - كه بصورت پوششی صاحب سهام بانك تجارتی بود – در بانك پرنسیپال
هوستون مشترک کار می کردند. بوش فقط بخاطر اعتبار گرفتن برای ارگوستو به
محافل مشكوك مالی مراجعه نكرده بود. بعد از بارها تغییر نام دادن، سرانجام
ارگوستو در سال 1986 بنام شركت انرژی هاركن ظهور كرد. این شركت در سال بعد
با مشكل مالی روبرو شد. و به همین دلیل شیخ سعودی عبدلله طاها بخش 6ر17
درصدی سهام این شركت را خریداری کرد. این بخش یكی از شركای فرعون در
عربستان سعودی است. جالب اینجاست كه بانكدار وی بن محفوظ است.
از "اظهارات واضح بوش برای ژورنال "وال استریت" در رابطه با اینكه از موضوع
پشتیبانی مالی بانك تجارت از هاركن بی اطلاع بوده، با توجه به رابطه
تنگاتنگ وی و بانك تجارت چنین نتیجه گیری می شود، که تعداد كسانی كه با
بانك تجارت در ارتباط اند و با هاركن معامله كرده اند – و همه بعد از به
قدرت رسیدن بوش- بسیار زیاداند و معلوم نیست که این بخاطر خوش خدمتی به پسر
رئیس جمهور است یا خود رئیس جمهور.
سرانجام در سال 1999 "اف.بی.آی" در مورد بیس شروع به تحقیقات کرد. اتهام وی
در مورد رابطه اش با سعودی ها و انتقال پول از طریق هوستون و دادن رشوه به
دولت ریگان و بوش پدر به منظور زیر نفوذ قرار دادن سیاست خارجی آمریكا بود.
"بدتر از آن "بن محفوظ" مشكوك به كمك مالی به شبكه تروریست بن لادن است.
یعنی بوش به مثابه یكی از شهروندان امریکاست كه با اشخاصی كه تروریست ها را
حمایت مالی می كنند، رابطه دارند. به گزارش
US To Day
در سال 1999 بن محفوظ و چند سعودی دیگر به كرات با معاملات ساختگی سعی
كردند 3 میلیون دلار متعلق به بن لادن را به عربستان سعودی وارد كنند. شبكه
ا.ب.ث. در همین سال اشاره می كند كه رهبران سعودی از توافقنامه های مالی
مستقیم بن محفوظ و بن لادن جلوگیری كرده اند.
بوش و بن محفوظ رابطه های مالی دیگری در رابطه با سرمایه گذاری در گروه
كارل لایل - یك موسسه تجارتی و كاریابی كه رئیس جمهور سابق، یعنی بوش پدر
از اعضای كمیته اجرایی آن بود- نیز داشته اند. رئیس جمهور كنونی در یكی از
شعبات كارل لایل یعنی كمپانی كاتر ایر بین سالهای90 تا 94 سهامدار بود. در
ضمن گروه كارل لایل یكی از تامین كنندگان اصلی مبارزات انتخاباتی جرج دبلیو
بوش بود. در بین اعضای كمیته مشورتی كارل لایل نام سامی بارما به چشم می
خورد. وی مدیر یك موسسه مالی پاكستانی بنام پرایم كمرشیال بانك پ.س.ام .
است. كه مركز آن در لاهور قرار دارد. جالب اینجاست كه این موسسه مالی متعلق
به بن محفوظ است."
بریداس و طالبان
در فوریه 1996 گروه بریداس و حكومت طالبان به یك موافقتنامه مقدماتی
رسیدند. واشنگتن توسط سفیر خود در پاكستان با بی نظیر بوتو نخست وزیر
پاكستان تماس گرفت و وی را ترغیب به توافق انحصاری با یونوكال و چشم پوشی
از رابطه با بریداس نمود. همزمان با این جریان دولت كلینتون توسط سرویس
مخفی پاكستان به نیروهای طالبان از نظز نظامی كمك می كرد. این پشتیبانی
برای تصرف كابل در سپتامبر 96 تعیین كننده بود. بعد از اینكه طالبان حكومت
بنیادگرای خود را در كابل تشكیل دادند، یونوكال تصدیق کرد كه : بعد از آنكه
طالبان قبول كردند شورایی برای حفاظت از پروژه تشكیل دهند، كمك نظامی به
آنها مورد موافقت قرار می گرفت" در همین هنگام بریداس برعلیه یونوكال به
دلیل تخلف تجاری 15 میلیارد دلاری ادعای خسارت کرد. كمپانی بریداس عنوان می
كرد كه یونكال محرمانه با معاون نخست وزیر تركمنستان كه مسئول گاز و نفت
این كشور نیز هست در امور پروژه ای كه مربوط به بریداس بوده مذاکره کرده
است. بعد از این ملاقات محرمانه براساس اطلاعات بدست آمده از طرف یك منبع
نزدیك به بریداس، دولت تركمنستان به فوریت (از امروز به فردا) تصمیم گرفت
مانع بریداس از صدور نفت از منابع كیمیر واقع در كناره دریای خزر شود. " از
مذاكرات مخفی یونوكال با مقامات تركمن سند كتبی در دست است."
ب. پ. اموكو. در داستان قدیمی لوله های نفت
بدلیل مشكلات مالی بردیاس 60 صد از سهام خود را در سال 1997 به كمپانی
نفتی آمریكا اموكو فروخت. و بدینسان كمپانی انرژی پان امریكن ایجاد شد.
علاوه براموكو برای پیشنهاد خرید بردیداس اتحادیه نفتی تگزاس ایالات متحده،
توتال فرانسه، شل هلند، اندسای اسپانیا و یك كنسرسیوم متشكل از رپسول
اسپانیا و امریكن موبیل نیز مشتری بودند. برای اموكو كه در سال 98 با ب.پ.
ادغام شد خرید بریداس از ارزش بالایی برخوردار بود كه با كمك چیس مانهاتان
و مورگن استانلی امكانپذیر شد. در این معامله برژینسكی وكیل كمپانی اموكو و
ارتور اندرسن – دفتر حسابدرای كه در افتضاح انرون در 2002 شركت داشت –
مامور رتق و فتق امور بعد از ادغام بودند. (برژینسكی مشاور سابق امنیت ملی
دولت دموكرات ها)
ب پ اموكو سهامدار اصلی پروه لوله های نتفی دریای خزر به سمت غرب، مخصوصا
پروژه بحث برانگیز "باكو – سیحون" كه از گرجستان و تركیه عبور می كرد بود.
و با بدست آوردن بریداس كنسرسیوم تحت كنترل ب پ توسط شعبه خود در پروژه
لوله های نفت ترانس افغان نیز وارد شد.
یونوكال هم رقیب و هم شریك ب پ است. بعبارت دیگر ب پ در كنسرسیوم پروژه های
لوله های نفتی به سمت غرب سهام زیادی دارد. از طرف دیگر یونوكال هم در این
پروژه منافع قابل توجهی دارد. در عین حال بریداس كه حالا در اختیار ب پ
اموكو قرار دارد، امكان مذاكره مستقیم بدون موافقت یا مشاركت شركت های
مذكور برایش تقریبا غیرممكن است. یك شركت نفتی پاكستانی كه از اهمیت ادغام
دو غول نفتی مطلع است عقیده دارد كه اگر كشورهای آسیای مركزی می خواهند با
شركت های بزگ آمریكایی ارتباط برقررا كنند اموكو خیلی بهتر از یونوكال است.
كمپانی انرژی پان امریكن كه بعد از خرید بخشی از بریداس توسط اموكو جانشین
آن شده بود مذاكرات با طالبان را ادامه داد. اما طرف مذاكرات بطور كلی
تغییر كرده بود. شركت انرژی پان امریكن به حساب كمپانی مادر خود، یعنی
اموكو مذاكره و گفتگو می كرد. بعلاوه دولت كلینتون هواخواهی از یونكال را
رها كرده و از شعبه نمایندگی اموكو پشتیبانی کرد. در همین زمان یعنی اوت
1998 ب پ و اموكو تصمیم خود مبنی بر ادغام فعالیت های كلی را اعلام و بدین
ترتیب و با همراهی (اتلانتیك ریچفیلد) بزرگترین کمپانی نفتی جهان را بنیان
گذاردند. بعبارت دیگر رقابت بین یونوكال و بریداس به "نزاع" بین دو کمپانی
بزرگ آمریكایی – كه در عین حال در پروژه لوله های نتفی شرق به غرب شریك
بودند – منجر شد. یونوكال و ب. پ- اموكو هر دو در ارتباط با قدرت های سیاسی
نه تنها در كاخ سفید و كنگره، بلكه بین نظامیان و سرویس های اطلاعاتی – كه
به عملیات مخفی در آسیای مركزی مشغولند- می باشند. هر دو كمپانی
سخاوتمندانه در مبارزات انتخاباتی به نفع بوش شركت داشتند. ادغام ب پ و
اموكو بدون هیچ تردید نقش مهمی در تقویت روابط سیاسی بین دولت ایالات متحده
و بریتانیا بازی كرد. براساس منافع مشترك دو كشور در بخش های نفت، بانك ها
و صنایع نظامی حكومت حزب كارگر انگلیس تونی بلر به دوست و هم پیمان بی قید
و شرط ایالات متحده تبدیل شد.
حمله های موشكی به سفارتخانه سفارتهای آمریكا در افریقا
در سال 1998 مذاكرات یونوكال و طالبان به بن بست رسید. ماه عسل تمام شد.
بعلاوه بمباران سفارتخانه های آمریكا در افریقای شرقی – كه به شبكه القاعده
بن لادن نسبت داده می شد – حمله موشكی آمریكا به مواضع افغانستان را بدستور
كلینتون بدنبال داشت. بدنبال حمله به افغانستان و سودان در اوت 1998
یونوكال رسما مذاكرات با طالبان را به حالت تعلیق درآورد.
آیا خرید بریداس توسط آموكو در سال 1997 و بدنبال آن ادغام ب. پ و آموكو در
این تصمیمی موثربوده است؟ به هر حال "بازی بزرگ" وارد مرحله جدیدی شده بود:
یونوكال باید با بزرگترین شركت نفتی جهان یعنی ب.پ آموكو رقابت می كرد.
بمباران یك كارخانه داروسازی در سودان به بهانه پاسخ به حمله به سفارتخانه
های آمریكا در افریقای شرقی – نیز از اسرار فاش نشده است. این كارخانه
متعلق به صالح ادریس شریك تجارتی خالد بن محفوظ بود. او یكی از صاحبان دلتا
اویل است كه در پروژه لوله های نفتی افغانستان در كنسرسیوم سنت گاز شریك
یونوكال است نیز می باشد. موسسات تجاراتی بن محفوظ صاحب بزرگترین بانك
عربستان سعودی، بانگ تجارت ملی كه به پروژه لوله های نتفی از نظر پولی كمك
می کرد اعتبار مالی می باشند. به چه دلیل دولت كلینتون دستور بمباران
كارخانه متعلق به یكی از شركای یونكال را صادر كرده است؟
تعقیب حقوقی ب. پ آموكو (بریداس) برعلیه یونوكال
دو ماه بعد، یعنی در اكتبر 1998 یك دادگاه تگزاس ادعای خسارت 15
میلیارد دلاری بریداس برعلیه یونوكال را طرح كرد. بریداس ادعا كرده بود كه
یونوكال مانع بهره برداری این شركت از گاز طبیعی در تركمنستان شده است.
لازم به ذكر است كه در زمان این ادعا، بریداس به منافع آرژانتین وابسته
بود. اما تصمیم دادگاه در حقیقت به كمپانی مادر، یعنی بریداس- ب.پ. آموكو
مربوط می شد كه سال قبل از آن بیشتر سهام بریداس را خریداری كرده بود. به
احتمال زیاد ب. پ اموكو و یونوكال كه هر دو در كنسرسیومی كه از كرانه دریای
خزر بهره برداری نفتی می كند شریكند به توافق رسیدند. چون برژینسكی (كه در
حكومت سابق دموكرات ها مشاور امنیت ملی بود) وكالت ب. پ- اموكو را بعهده
داشت و كسینجر (كه وزیر امور خارجه سابق آمریكا بود) وكیل یونوكال بود.
خریداری شركت بردیاس توسط ب.پ - اموكو نشان دهنده آن است كه ب. پ به احتمال
زیاد با موافقت یونوكال حرف اول را در مذاكرات آینده در مورد پروژه لوله
های نفتی خواهد زد. درحالیكه یونوكال در هیاهوی حمله موشكی به افغانستان و
بمباران سودان به صورت موقت خود را از كنسرسیوم سنت گاز كنار كشید، شركت
انرژی پان امریكن (جانشین بریداس) به مثابه نماینده محلی ب. پ اموكو
مذاكرات خود را با نمایندگان روسها، تركمن ها، قزاق ها و افغان ها در مورد
پروژه لوله های نفتی ادامه می داد. سیاست خارجی دولت كلینتون كه برعلیه
بریداس (حالا بپ اموكو) و به نفع یونوكال بود تغییر نمود. و در جهت منافع
یكی دیگر از بزرگترین كمپانی های آمریكایی یعنی اموكو قرار گرفت. در دو سال
آخر دولت كلینتون ب. پ آموكو رقیب یونوكال در مذاكرات مربوط به پروژه لوله
های نفتی با وضوح تمام به موفقیت های قابل توجهی دست پیدا کرد. با وجود
اینكه یونوكال خود را از كنسرسیوم سنت گاز به صورت موقت كنار كشید، اما
كنسرسیوم از هم نپاشید و شریك سعودی اش در سنت گاز یعنی دلتا اویل كه به
امپراطوی تجاری بن محفوظ تعلق دارد، مذاكرات با طالبان را ادامه داد.
جرج دبلیو بوش در كاخ سفید
داستان قدیمی لوله های نفتی با ورود جرج بوش به كاخ سفید در ژانویه 2001 از
سر گرفته شد. از همان آغاز به كار دولت بوش یونوكال (كه در زمان دولت
كلینتون خود را از مذاكرات كنار كشیده بود) مجددا وارد كنسرسیوم سنت گاز
شد. (ژانویه 2001) اما اینبار با پشتیبانی شخصیت های سیاسی با نفوذ و از
جمله ریچارد آرمیتاژ مذاكرات با طالبان را از سر گرفت. ریچارد آرمیتاژ لابی
یونوكال در شركت بورما میان مارفروم و واشنگتن کروپ بود. (اعتبارات این دو
شركت بزرگ توسط یونوكال تامین می شد). بر اساس اطلاعات ژان شارل بریسار و
گیوم داسكیته این مذاكرات چند ماه قبل از وقایع یازدهم سپتامبر از سر گرفته
شد: لیلا هلمز دختر سناتور هلمز به مثابه مسئول روابط داخلی حكومت طالبان
استخدام شده بود. او مشاور ملا عمر، رحمت الله هاشمی را در مارس 2001 به
واشنگتن دعوت کرد. لازم به ذكر است كه استخدام هلمز اتفاقی نبود. عموی وی
ریچارد هلمز قبلا رئیس سازمان سیا و سفیر ایالات متحده در ایران بود. در
ادامه این مذاكرات در دوم اوت 2001 یعنی یكماه قبل از وقایع سپتامبر
كریستینا روكا مدیر مسایل آسیائی وزارت خارجه ، سفیر طالبان در پاكستان
عبدالسلام ضعیف را ملاقات كرد. روكا ارتباط تنگاتنگی با افغانستان داشت. وی
در تحویل موشك های استینگر در سالهای 80 به مجاهدین تحت نظارت وی انجام شد.
او در سازمان سیا مامور ارتباط با گروه های چریكی اسلامی بود.
در جریان آخرین مذاكرات در برلن – اوت 2001 – به شهادت نماینده پاكستان
نایز نائیك ، گروه كوچك نمایندگی آمریكا از دخالت نظامی در افغانستان
درصورت تغییر نكردن مواضع طالبان گوشزد كرد.
در بحبوحه بمباران افغانستان، در اكتبر 2001 دولت بوش حامد كرزای را به
مثابه رئیس دولت موقت در كابل منصوب کرد. همه رسانه های گروهی از مبارزات
میهن پرستانه كرزای برعلیه طالبان داد سخن دادند. اما هیچیك از آنها در
مورد ارتباطات وی با طالبان سخنی به میان نیاوردند. نام كرزای در فهرست
حقوق بگیران یونوكال ثبت است. در حقیقت وی از اواسط دهه 90 به مثابه مشاور
و لابی یونوكال در خدمت این شركت در مذاكرات با طالبان قرار داشت. انتصاب
وی در این پست كه بدون هیچ نوع پیش شرطی از طرف "جامعه بینالمللی" در
نوامبر 2001 و زیر حمایت سازمان ملل پذیرفته شد، در حقیقت از طرف شركت بزرگ
نفتی آمریكایی نشات می گرفت. روزنامه الوطن چاپ عربستان سعودی می نویسد:
کرزای از سال های هشتاد در خدمت سیا بود و یا برای آن كار می كرد. وی از
1994 كه ایالات متحده تصمیم گرفت طالبان را به قدرت برساند، با سازمان سیا
برای رساندن كمك به طالبان همكاری مستقیم داشت. (این كمك ها بیشتر بصور ت
مخفی و از طریق سازمان اطلاعاتی پاکستان صورت گرفت.)
به هیچ عنوان اتقاقی نیست كه فرستاده ویژه رئیس جمهور بوش به افغانستان،
یعنی زلمای خلیل زاد هم از حقوق بگیران كمپانی یونوكال است. برآورد هزینه
پروژه لوله های نفتی در سال 97 توسط وی انجام گرفت. وی به نفع طالبان موضع
گیری می کرد و در مذاكرات با طالبان شركت داشت.
خلیل زاد بعنوان مشاور مخصوص وزارت خارجه امریکا در دولت ریگان نیز انجام
وظیفه می كرد. وظیفه وی در آن زمان سازمان دادن یك لابی برای افزایش كمك
نظامی آمریكا به مجاهدین بود. متقابلا وی به مثابه معاون وزیر دفاع در
كابینه بوش پدر شركت كرد. به محض به قدرت رسیدن جرج دبلیو بوش وی بعنوان
عضو شورای امنیت ملی منصوب شد.
بازسازی افغانستان
واشنگتن صحنه آرایی كاملی انجام داد. براساس اظهارات نماینده بانك
جهانی در كابل، بازسازی افغانستان یكسری موقعیت های فوق العاده برای سرمایه
دارها ایجاد کرد.
دو روز بعد از شروع بمباران افغانستان، یعنی در 9 اكتبر سفیر ایالات متحده
در پاكستان وندی چمبرلن مسئولان پاكستانی را در ارتباط با پروژه لوله های
نفتی ترانس افغان ملاقات کرد. هدف از این ملاقات ایجاد راه های جدید همكاری
منطقه ای در بخش های مختلف با توجه به وضعیت جدید بود. (منظور بمباران
افغانستان) است.
افغانستان تحت اشغال نظامی ایالات متحده
آمریكا وظیفه حامد كرزای را بعنوان رئیس دولت موقت افغانستان و یك
واسطه برای اهداف پروژه لوله های نفتی بنفع شركت های نفتی آمریكایی انگلیسی
تعیین كرده است. در هیاهوی اولین حملات اكتبر 2001 در رسانه های گروهی دیده
و شنیده شد كه دو كمپانی كوچك، یعنی چیس انرژی و كاسپین انرژی كه به نفع
شركت های بزرگ نفتی عمل می كردند، با حكومت تركمنستان و پاكستان در مورد
راه اندازی پروژه لوله های نتفی تماس حاصل كردند. این فعالیت ها بدون آنكه
نام كمپانی های بزرگ افشا شود انجام شود. اما در واقع رئیس كاسپین سی
كانسولتینگ اسامه بنلادن. سبحانی وكیل ب.پ آموكو در آسیای مركزی بوده است.
سبحانی همچنین در شورای كاسپین سی دیسكورس، که زیر نظر شورای پرقدرت روابط
خارجی است، در همراهی با نماینده كمپانی جرج سورس انستیتو كه شركتی وابسته
به سیا و بنیاد هریتیج است. به گفته سبحانی "آمریكا باید مسئله پروژه لوله
های نفتی را در قلب بازسازی افغانستان قرار دهد. ..... " وزارت امور خارجه
نیز این را فكر درستی می داند. انتقال گاز طبیعی از طریق ایران متوقف می
شود و جمهوری های آسیای مركزی احتیاجی به لوله های نفتی روسیه نخواهند
داشت.
از نظر ژوزف نومی رئیس چیس انرژی ، "یازدهم سپتامبر و جنگ در افغانستان
حوادث خوبی نبودند، گرچه كار بدی انجام شد. اگر ایالات متحده حضور خود را
در منطقه حفظ كند، احتمالا یك نعمت خواهد بود برای همه، و البته برای
کشورهای آسیائی نعمتی بزرگتر! چرا که، برای اقتصاد نفتی منطقه اکنون در قرن
جدید، یك مرز نوین شکل گرفته است و افغانستان جزئی از این مرز خواهد بود. "
|