بهاریه
اثیم رحیمی
برخیز بیا جانا
کان رفته نگار آمد
آنکو که
رمید از ما امروز کنار آمد
اقبال بلند ما
امرو ز هویدا شد
کان شاهد
هرجایی با شیوهء پار آمد
ساقی قدحی پُرکن
وانگه به حریفان ده
بشتاب چو
میدانی هنگام خمار آمد
لبخند گل و
سنبل زانروست که قناری
خوش گفت که دی
رفت و آرام وقرار آمد
سبز است یمین من
سرخ است یسار من
یارب به
چه تمکینی این دیده شکار آمد
مطرب قدحی سر
کن آهنگ طربناکی
که حرفی دل
مشتاقان در پردهء تار آمد
مست است
)اثیم(
ما گویا به مشام او
با
نفحهء نوروزی پیغام بها ر آمد
|