سه سبک

 

 باروک، کلاسیک و رمانتیک



در تقسیم بندی دوره های هنری - از جمله موسیقی - بعد از رونسانس چهار دوره اصلی در نظر گرفته میشود. اول از همه سبک باروک (Baroque) که بطور تقریبی بین سالهای 1600 تا 1750 میلادی بوده، دوم دوره کلاسیک بین سالهای 1750 تا 1820، سوم رمانتیک بین سالهای 1820 تا 1910 و بالآخره موسیقی مدرن یا همین موسیقی عصر حاضر از 1910 تا به امروز. طبیعی هست که این تاریخ ها تقریبی هستند و انتقال سبک موسیقی از یک دوره به دوره بعد یک دوران گذری داشته که در آن مدت موسیقیدانانی بودند که با سبک هایی بینابین آثار هنری خودشان را خلق میکردند. دوره رونسانس و قبل از آن هم برای خودش تقسیم بندی های خاص دارد که در اینجا وارد آن مطالب نمی شویم و تنها به توضیح مختصر سه دوره باروک، کلاسیک و رمانتیک میپردازیم.


نقاشی دوران باروک، Museo del Prado

دوران باروک : لغت باروک در عالم هنر (نه فقط موسیقی) تقریبا" معادل استادانه زینت دادن و یا ماهرانه درست کردن بکار میرود که از خصایص هنر این سالها بوده است. موسیقی این دوره همانند سایر هنر های هم عصر خودش یکسره بیانگر اشرافیت و قدرت حکومت های اروپایی است. اگهر به کارهای رامبرانت نقاش معروف هلندی که متعلق به این دوره بود نگاه کنید یا حتی همین کاخ مشهور ورسای که مقر لویی چهاردهم در فرانسه بوده را نگاه کنید میتوانید حسی از هنر این دوران بگیرد. موسیقی باروک هم درست مانند سایر هنرها از این تزئینات بهره برده است، شاخص بزرگ و مشهور این دوره، یوهان سباستین باخ است. از دیگر بزرگان موسیقی این دوره میشود به فردریک هندل، کلودیو مونتوردی، آرکانجلو کورلی یا حتی آنتونیو ویوالدی آهنگسازقطعه مشهور چهار فصل نام برد.

از ویژگیهای موسیقی این دوره بطور قطع میتوان از یگانگی حالت موسیقی نام برد. موسیقی دوران باروک اگر شاد شروع شود تا آخر شاد هست یا اگر آرام و ملایم شروع شود تا به انتها اینگونه می ماند. ریتم موسیقی باروک نیز اغلب یگانه است و بندرت پیش می آید که جایی ریتم موسیقی تغییر کند. ساختار ملودی نیز از همین قانون پیروی میکنه و معمولا" تم اولیه بارها در طول موسیقی به صور مختلف در سطوح مختلف، مثلا" حالتهای سئوال و جوابی تکرارمیشود. موسیقی این دوره اغلب بافت پلی فنیک دارد و اقلا" دو یا چند خط ملودی همواره توجه شنونده را بخودش جلب میکند. لذا اغلب اگر شنوده حرفه ای نباشید اغلب این موسیقی ها را شبیه به هم خواهید یافت گوش کنید. Audio Fileموسیقی باروک برای ابوا و هارپسیکورد


یک اثر هنری از گویا

دوران کلاسیک : اگر کارهای فرانسیسکو گویا نقاش اسپانیایی را دیده باشید میتوانید یک ایده ای از دوران هنر کلاسیک بدست بیاورید. هنر در این دوران بیشتر متوجه سادگی و وضوح بود تا تزئینات ماهرانه، فکر نمی کنم درعالم هنر موسیقی بتوان کارهایی به سادگی اما در عین حال زیبایی و درخشش موتزارت پیدا کرد. موتزارت نمونه بارز و شاخص این سبک هنر در موسیقی هست. برخلاف دوران باروک که یک قطعه موسیقی حسی یگانه را القا میکرد در دوران کلاسیک حالت های متضاد در ارائه احساس در موسیقی پدید آمد. نه تنها در یک قطعه ممکن بود طی چند موومان احساس القا شونده موسیقی تغییر پیدا کند بلکه ممکن بود حتی در یک موومان نیز حالت یگانه ای وجود نداشته باشه و تم های متضاد موسیقی را تشکیل بدهند. انعطاف ریتمیک هم از دیگر خصیصه های این سبک موسیقی هست. شما در آثار باروک حس پیوستگی دارید ولی در کلاسیک اینگونه نیست، فراوانی سکوت ها و ضربه های غیر منتظره، چیزی است که به ندرت در موسیقی باروک دیده میشود!

بافت موسیقی کلاسیک بیشتر هموفون هست تا پلی فن یعنی شنونده مجبور نسیت که هواس خودش را جمع و تیز کند تا بیش از یک موضوع را بتواند در موسیقی دنبال کند. البته این موضوع صد در صد نیست اما بیشتر فضای حاکم بر یک قطعه کلاسیک اینگونه هست. شاید بتوان گفت از شاخص ترین، تکرار میکنم شاخص ترین ویژگی های این سبک، سادگی، زیبایی ملودی های آن هست. ملودیهایی که همگی بیاد ماندی و ماندگار هستند حتی در میان افراد عامی جامعه که موسیقی نمیدانند. آهنگسازان کلاسیک حتی پی به اهمیت نغمه های ساده محلی برده بودند و از آنها در کارهایشان استفاده میکردند. به غیر از موتزارت از سایر موسیقیدان های این دوره میتوان از به هایدن و بتهوون نام برد. البته بتهوون به نوعی از هنرمندان کلاسیک رمانتیک هم شمرده میشود چون بسیاری از کارهای آخر وی فضای رمانتیک دارند. گوش کنید : Audio Fileیک ملودی زیبا و آشنا از سبک کلاسیک


چهر ونگوگ اثر خود وی

دوران رمانتیک : هنرمندان این دوره هنری اغلب در درگیریهای زندگی خصوصی خود غرق میشدند و به جایی میرسیدند که به رویا و خیال پناه میآوردند و در این میان هنری که از آنها خلق میشد هنری بود که واقعی نبود و به دنیای رویاها تعلق داشت. شاید جالب باشد بشنوید که داستان معروف فرانکشتاین از جمله هنرهای داستان نویسی در دوره رمانتیک بوده است، داستانی غیر واقعی و کاملا" خیالی. امپرسیونسیم به نوعی اوج هنر رمانتیک هست .ونگوگ از نقاشان معروف دوران رمانتیک بوده و کارهای او کاملا" ویژگی های این سبک را داراست. شوپن نمونه بارز از موسیقیدانان این دوره هست و از دیگر بزرگان موسیقی این دوره میتوان به فرانتس شوبرت، روبرت شومان، فرانتس لیست، یوهان برامس و یا چایکفسکی اشاره کرد. هنر این دوره خیلی زیاد به روحیات شخصی هنرمندان مرتبط بود، هنرمندی ریتم های روان و در تلاطم دوست داشت و دیگری ریتم هایی استوار و محکم. هارمونی رنگارنگ و صد البته پر رنگ از دیگر ویژگی های این دوره بود .از دیگر ویژگیهای این دوره استفاده بیش از حد از دینامیسم در موسیقی بود بطوریکه در یک قطعه شما ازppp تا fff تغییرات دینامیکی داشتید بدون هیچ برنامه یا نظم خاصی. اگر به این قطعه بسیار زیبا از دورژاک گوش کنید کاملا" این حرف را تصدیق میکنید : Audio Fileقسمتهایی از سمفونی 9 دورژاک