چيزها یی از  "دِل"،  دربارهء "بيدِل"

جاويد فرهاد  

 سخن نَخُست: بحث و نگرش دربارهء شعر "بيدل" در افغانستان (‌افزون بر ساير موارد) با دو رويكرد رو به رو بوده است: الف: نگرش عرفي ب: نگرش تفنني (از روي تفاخر) الف – نگرش عرفي: بي شبهه توجه به شعر "بيدل" و كالبد شكافي معنايي شعر وي، به يك رويكرد و نگرش عرفي در كشور ما بدل شده است.

 بسياري از مخاطبان انديشهء "بيدل"، بدون درك دانشگاهي و ارزش هاي فني شعر وي، ارادت عرفي به شعر بيدل دارند. ُبا آن كه اين گرايش عرفي، در نخست بازگو كنندهء معيار توجه مخاطبان به اين شاعر بزرگ است؛ اما به لحاظ آسيب شناسي، ميزان عدم توجه مخاطبان بيدل را به ظرفيت ها و ظرافت هاي شعر وي نيز مي رساند كه اين مسأله در نفس خود، باعث ايجاد سدي در برابر فهم ‍ژرف از انديشهء بيدل مي شود.

ب- نگرش تفنني (از روي تفاخر):

نگرش تفنني به بيدل در افغانستان – تا حدي – از روي سر گرمي هاي موهوم و بيشتر هم با فخر فروشي همراه بوده است. بسياري از مشتاقان به فرهنگ كه به نحوي خود را در مفهوم شناسي انديشهء بيدل "اهل فن" مي دانند، گپ زدن دربارهء بيدل را (بدون فهم عميق، نوعي تفاخر و بزرگ منشي تلقي مي كنند و از سر تفنن به اين مسأله مي پردازند كه به هر حال غرور كاذب اين تفاخر، به نحوي آن ها را از رسيدن به رودبار جاري شعر "ابوالمعاني" مانع مي شود.

نياز به نگرش دانشگاهي:

توجه به نگرش دانشگاهي دربارهء شعر بيدل، از نيازهاي نخست براي بررسي و ارزشيابي انديشهء بيدل در افغانستان پنداشته مي شود. با آن كه توجه به انديشهء عرفاني بيدل، نخستين مولفه براي درك درست از انديشهء اين شاعر عارف پنداشته مي شود؛ اما ضرورت ارزيابي و كالبد شكافي اين بينش عرفاني، بايد از حوزهء دانشگاه آغاز و سپس به حوزه هاي ديگر گسترش يابد.

نگرش عرفي و سليقهء خانقاهي مي تواند از يكسو، ممد روش شناخت بهتر از بيدل باشد؛‌اما به هيچ روي نمي تواند، پاسخگوي نياز جمعي دانشگاهيان و بيدل شناسان حوزه هاي علمي پنداشته شود. بنا برين شناخت و تفسير دانشگاهي شعر بيدل، از نيازهاي اول براي درك حد اقل انديشهء اين شاعر است.

***

نبشتن دربارهء انديشه و رويكردهاي شاعرانهء شعر بيدل، فراتر از نگاشتن در بارهء موضوعات سطحي – و حتا متوسط – است. بيدل شاعر بزرگ و داراي انديشهء پوشيده است. در نگاه نخست، وقتي به عنوان مخاطب به شعر بيدل نگاه مي شود، از فرط ديدن ژرفاي معاني و مفاهيم پر پيچ، چشم آدم سياهي مي كند؛ اما وقتي با نردبان تفكر ظريف بر اين ژرفا فرود مي آيي، حس مي كني سايهء مفاهيم بيدل را در ته اين معاني مي بيني و سپس به مدد برداشت هرمنوتيكي، تفسيري – هر چند، چند لايه – مي تواني از آن ارائه كني:

- بيدل "حسي" مي انديشد نه "دركي":

"با كه بايد گفت "بيدل" ماجراي آرزو

آن چه دلخواه منست از عالم ادراك نيست"

مهمترين رويكرد در شعر بيدل، "حسي انگاري" است. آرزوي بيدل در ارائه داده هاي فكريش، جنبهء حسي دارد؛ اما ويژه گي اين حسي انگاري، زماني در شعر وي قابل رؤيت مي شود كه از احساسات زده گي مي گريزد و با ديد حسي، به ايجاد نوعي رابطه حساميزي با مخاطب مي پردازد؛‌از اين رو، در محدودهء دست و پاگير تفسير ها و برداشت هاي "دركي" گير نمي ماند.

- قرينه سازي هاي مفهومي:

"به "معني" گر شريك معنيت پيدا نشد "بيدل"

جهان گشتم به "صورت" نيز نتوان يافت مانندت"

يكي از ويژه گي هايي كه رابطهء ژرف مخاطب را با شعر بيدل ايجاد مي كند، كاربرد "قرينه سازي هاي مفهومي" است. قرينه سازي مفهومي، به معناي به كارگيري واژه گان در يك رابطهء دال و مدلولي از لحاظ محتوا است. كاربرد قرينه هاي مفهومي در يك، بيت افزون بر اين كه مبتني بر روش بافت هنجارمند معنايي مي تواند به كار رود، در رويكرد پارادوكس هاي لفظي نيز مي تواند، به قرينه سازي هاي مفهومي بينجامد، مانند: كاربرد واژهء شب در برابر روز، مرگ در برابر زنده گي، سپيد در برابر سياه و هر واژهء متضاد ديگر در برابر هم.

قرينه سازي هاي مفهومي، يكي از روش هاي كاربردي ويژه در شعر بيدل است كه با توجه به اين رويكرد، مخاطب در وهلهء نخست – دست كم – مي تواند سايهء يك تفسير و تأويل را در شعر بيدل، دريابد.

- نگاه متفاوت:

"شام اگر گل كرد "بيدل" پرده دار عيب ماست

صبح اگر خنديد، در تجديد كار رحمت است"

بيدل به دليل نگاه متفاوتش دربارهء پديده ها، يكي از شاعران منحصر به شيوهء خودش است؛ و شايد هم يكي از عوامل مهم توجه به مسألهء فرا زماني بودن انديشه اش، ناشي از همين مسأله باشد. بي ترديد مفاهيمي كه در شعر بيدل مطرح مي شود، به گونهء كلي در انديشهء شاعران پيش از وي و پس از وي نيز – تا حدي - ارائه شده؛ اما نكته اي كه در انديشهء بيدل مورد توجه است، متفاوت ديدن انگاره هاي كلي و دگرگون ارائه دادن اين انگاره است. با آن كه تصور دربارهء "شام" از ديد رايج و كليشه يي، اندوه و دل گرفته گي را در ذهن متبادر مي سازد؛ اما در نگاه متفاوت بيدل، به نوعي تلقي مثبت بدل مي شود (يعني پرده دار عيب ما مي گردد)

- تصوير سازي عيني:

"در اين ستمكده بال هوس مزن "بيدل"

نگاهدار، سر خويش چون مگس به دو دست"

شاعران پيشگام، به منظور قابل رؤيت ساختن انديشه هاي شاعرانه، در بسياري از موارد، به تصوير سازي هاي عيني در شعر مي پردازند و از اشياء و پديده هاي رايج، ملموس و قابل شناخت به عنوان ابزاري براي ذهن نشين سازي محتوا استفاده مي نمايند. بيدل نيز با توجه به سليقه و روش ويژهء خود، به اين تصوير سازي هاي عيني در شعر مي پردازد، "ستمكده" و پرواز انسان بر بال هوس از ديد بيدل، سر انجام درستي ندارد، بايد آدمي مانند مگس سر اراده اش را با دو دست تفكر نگاهدارد تا بال هي هوسش را مهار كند.

- شكوهء شاعرانه از روزگار:

"مصرع فكر بلند "بيدلم"؛ اما چه سود

بي دماغي هاي فرصت، نا رسايم بسته است"

يكي از رويكرد هاي توجه مخاطبان به شعر بيدل، شكوهء شاعرانهء شاعر از روزگار و بازتاب نگرش نوستالژيك (حسرتبار) در شعر است. شكوه از روزگار با توجه به آن كه يك رويكرد تازه و نگاه متفاوت در حوزهء شعر فارسي نيست؛ اما ويژه گي ديد بيدل در قرائت و دريافت اجتماعي اين مسأله از روزگار ويژه خودش است. نا سپاسي روزگار و جهل حاكم بر محيط (بي دماغي هاي فرصت) و نا رسا بستن "مصرع فكر بلند بيدل"؛ از شمار موارديست كه ظرفيت معنايي آن، به يك رويكرد نوستالژيك جمعي مربوط است؛‌از اين رو شعر بيدل، افزون بر تجربهء فردي، داراي ارزش تجربهء جمع نيز هست.

بیدل شاعرمتفاوت

شعر "بیدل" به دلیل دید متفاوت شاعر، یکی از مهمترین رویکردهای اثر گذار در حوزهء شعر پارسی است. "بیدل" با توجه به نگرش ویژه و نگاه متفاوتش از محدود شاعرانی است که در زمینهء مضمون سازی و محتواآفرینی، روش منحصر به فرد رادارد. در این نبشته می کوشم به این روش های ویژهء حضرت بیدل به عنوان رویکرد های اثر گذار، اشاره هایی داشته باشم:

1- چندگانه گی معنایی

2- نوگرایی در محتوا

1- چندگانگی معنایی : بیدل از شاعرانیست که به رویکرد "چندگانه گی معنایی" توجه ژرف دارد. چندگانه گی معنایی" در شعربیدل، عبارت است از نگرش چند سویه به مفاهیم و سپس ارائه آن در یک شکل (فرم) مشخص. بی تردید این نگرش چند گانه در معنا، باز گو کنندهء، نگاه هر منوتیکی شاعر، در بارهء یک موضوع است. ویژه گی این روش هرمنوتیکی و چند لایه بودن معنا، افزون برایجاد ظرفیت مفهومی برای تفسیر و تأویل، فراروی بیدل را از محدودهء یک بعدی مفهوم نیز مطرح می کند. ویژه گی دیگر این رویکرد ( چندگانه گی معنایی) آنست که برای مخاطب انگیزهء تعبیر و تفسیر های متعدد را باتوجه به سلیقه ی وی می دهد؛ و از این منظر، بستربازی را برای تأویل رابطه با مخاطب ایجاد می کند:

"قاصد ملک فراموشی کسی چون من مباد

نامه ای دارم که هر جامی برم گم می کنم"

ترکیب "قاصد ملک فراموشی" در این بیت، افزون بر مفهوم مبتنی بر چشمداشت مخاطب، می تواند مفاهیم گوناگون و معناهای چندگانه را در ذهن ایجاد کند مانند: کسی که "پریشان حال است، عاشق است، مهجوراست، عارف است و در عالم وحدت عرفانی همه چیز و حتاخودش را فراموش نموده است"؛ و ده ها معنای دیگر.

"نامه" هم با توجه به مفهوم روشنش، می تواند معناهای مختلف هرمنوتیکی را مانند: نامهء اعمال در روز حشر، نامهء عاشقانه، نامهء ازل، نامهء ابد، نامهء مرگ، نامهء زنده گی و ده هامفهوم دیگر در نگرش چندلایه را مطرح نماید.

ترکیب سازی و کار برد واژه ها در شعر بیدل (همان سان که به آن اشاره شد) معناهای گونه گون را ارائه می کند. جای یاد آوری است که این روش، ظرفیت محتوایی را در نگاه مخاطب گسترش می بخشد. مانند ترکیب "غلغلهء صور قیامت" در این بیت:

"بیدل نفسم کارگهء حشر معانیست

چون غلغلهء صور قیامت کلماتم"

غلغلهء صور قیامت (درپیوند با مصرع نخست)، اشاره به میزان شور برگرفته از نفس یک "غلغله" است که از اثر دمیدن" صور اسرافیل" به وجود می آید، افزون بر مفهوم مشخص تشبیهی آن، به گونهء تلویحی، مفاهیم مختلف دیگر را نیز در ذهن تداعی می کند که از لحاظ توجه به ارزش هرمنوتیکی و چندگانه گی معنا، به تعمیم چند جانبهء بیت در ذهن می انجامد.

2- نوگرایی درمحتوا:

"بیدل" در عرصهء توجه به مسأله نوگرایی در محتوا، یکی از مهترین شاعران بزرگ مضمون ساز ومحتواآفرین است. این نوگرایی در شعر، دو عامل عمده دارد:

الف- دگرگون نگری

ب- نگاه تازه و منحصر به فرد

الف- دگر گون نگری: بیدل در حوزهء محتوایی شعرش، هر پدیده را دگر گون و باقرائت جدید می بیند. در بسیاری موارد از لاک معنایی اشیاء و پدیده می براید و در یافت بیدلانهء خود را از، آن چه که باید باشد؛ اما نیست" ارائه می کند:

"نفس هردم زقصر عمرخشتی می کند "بیدل"

پی تعمیر این ویرانه معمار این چنین باید"

تصور در بارهء مرگ، در شعر شاعران متعدد ارائه شده است؛ اما دگرگون نگری بیدل در مورد "مرگ" و سپری شدن لحظه هادر محدودهء نفس و سپس تعبیر جذاب " خشت کندن از قصر عمر" و سپس توجیه نفس به " معماراین چنین " رویکرد دگرگون نگرانهء وی در مطالعه و درک حسی از اشیاء است.

ب- نگاه تازه و منحصر به فرد: باز تاب این رویکرد در بسیاری از شعر های بیدل ( به ویژه در غزلیات) مسألهء محسوسی است. منظور از" نگاه تازه و منحصر به فرد"، روش ویژهء " بیدل"، باتوجه به نگرش شاعرانهء خاص او از زنده گی، محیط و اشاست. بیدل شاعریست که هر چیز را از پرویزن ذوق و سلیقهء منحصر به خود می گذراند و مانند برخی از شاعرا ن، نگاه تکراری و سطحی به موضوعات ندارد. هر چیز در حوزهء ذهنی این شاعر رنگ و بوی بیدلانه به خود می گیرد و مُهر روش ویژهء وی بر پیشانی مسایل حک می شود:

"نجات می طلبی خاموشی گزین "بیدل"

که در طریق سلامت، خموشی استاد است"

بیدل، شاعر متفاوت : توجه به ارزش نوگرایی در محتوا که مشمول مضمون سازی های نو و کاربرد ظرافت های محتوایی می باشد، یکی از ویژه گی های مهم در شعر بیدل است. افزون بر مضمون سازی و ویژه گی های نو در محتوا، بیدل توجه ویژه یی به صنعت های لفظی و معنوی مانند: آوردن ایهام، ابهام، تشبیهات حسی و قیاسی، به کار گیری قافیه های مرکب و جذاب و..... داشته است؛ اما آن چه که مربوط به مقولهء نو گرایی در محتوا می شود، مسأله "دید متفاوت" در پیوند بانگرش نو در شعر بیدل است. مهم این است که بیدل- با توجه به روش هنری خود در زمینهء شعر- هر موضوعی را می تواند متفاوت از دیگران ببیند و در ارائهء آن موفق باشد:

"چیزی زخود هر قدم زیر قدم، گم می کنم

رفته رفته هر چه دارم چون قلم گم می کنم

بی نصیب معنی ام کز لفظ می جویم مراد

دل اگر پیدا شود، دیر و حرم گم می کنم

تاغبار وادی مجنون به یادم می رسد

آسمان برسر، زمین زیر قدم گم می کنم

دل، نمی ماند به دستم، طاقت دیدار کو؟

تاتو می آیی به پیش، آیینه هم گم می کنم

قاصد ملک فراموشی کسی چون من مباد

نامه ای دارم که هر جا می روم گم می کنم

بر رفیقان "بیدل" از مقصد چسان آرم خبر

من که خود را نیز تا آنجا رسم گم می کنم"

به گونه مثال: در بیت نخست این غزل، بیدل به گم شدن هر چیز در هرقدم و سپس زیر قدم گم شدن" و بعد هم گم شدن خودش به عنوان نمادی از هستی و تشبیه آن به رفتن هر چه که قلم با خود دارد (رنگ) نو گرایی ژرف ودید متفاوت در محتوا است.

باتوجه بر ویژه گی های "چندگانه معنایی" و "نوگرایی در محتوای" شعر، بیدل از شمار متفاوتترین شاعران حوزهء زبا ن پارسی است. همین ارزش متفاوت بودن اندیشه و نوگرایی در شعر است که بیدل، با دید متفاوت و برداشت هرمنوتیکی در ذهن مخاطب، تعمیم موضوعی می یابد.

در بحث نوگرایی محتوا، چیزی که به رویکرد نوگرایی در شعر بیدل، ارزش و ویژه گی می بخشد، آوردن واژه ها و ترکیبات - بادید تازه- است. شعر بیدل به دلیل همین نگاه تازه و متفاوت از دیگران، یک فرهنگ جدید شاعرانه در کاربرد واژه ها، ترکیبات و اصطلاحات است. به گونه مثال ء هنگامی که بیدل از واژهء "آیینه" در شعر استفاده می کند، این استفاده، استفادهء تکراری و کلیشه یی از واژه نیست؛ بل رویکردیست که نخست در کوره ء ذهنی شاعر شکل می گیرد، بعد پخته شده وسپس ارائه می شود:

"باهرکه طرف می شوم آرایش اویم

"آیینه" ام و خاصیت جنگ من این است"

مجموعهء همین ویژه گی هااست که شاعری مانند "بیدل" را به حیث چهرهء متفاوت و شاعربزرگ مطرح می کند وزنگار فراموشی را از آیینه ء شعرش می زداید.

نگاهی بر قرائت های درون متنی در شعر بیدل

بی شبهه هر متنی، در گسترهء خوانش مفهومی خود، معنا پیدا می کند؛ یعنی هر متن، پس از آن که در چاچوب اندیشه شكل گرفت ،ارائه می شودو مبتنی بر رویکردهایي معنایی خود، تفسیر و تأویل شده و هویت مفهومی می یابد؛ اما در فرایند این رویکرد، مهمترین اصلی که باید متوجه آن بود، ارائه توجیه و تفسیر معنایی متن، به روایت خود متن است.

در بسیاری از دیدگاه هایی که دربارهء بیدل مطرح شده، تفسیرها و روایت های معنایی، بدون توجه به روش درون متنی و خوانش متن به زبان متن ارائه گردیده است و همین نگرش سطحی و _تا حدی آفاقی_باعث شده تا مخاطب از چاشنی درک و حس اندیشهء بیدل، بی نصیب بماند.

به منظور برداشتن گام نخست برای رسیدن به درک و حس "انديشهء بیدل"، این نبشته را با این دسته بندی موضوعی، پی می گیریم:

1_ قرائت های درون متنی در شعر بیدل چیست؟:

همان سان که در نخست اشاره شد، کالبد شکافی مفهومی برای یافتن نگرش های معنایی در متن، باید مبتنی بر داده های خود متن و آن چه که در آن بازتاب یافته است، شکل بگیرد. توجه بر این اصل، افزون بر این که شیوهء دقت و تأمل ویژهء ما را در زمینهء دریافت مفهومی از متن می رساند، از سوی دیگر، از اشتباهات فزایندهء در عرصهء قرائت یکسویه از متن نیز می کاهد. با توجه بر این مسأله، خواندن مفاهیم "درون متنی" و روایت متن از زبان متن، یکی از موارد مهم، برای دریافت ارزش های مفهومی در شعر بیدل است.

مولفه هایی که سازندهء این رویکرد قرائت های درون متنی در شعر" بیدل" اند، به گونهء زیر است:

الف_ توجه به اصالت های موضوعی متن :

یعنی آن چه که به عنوان داده های اصلی در متن مفهومی شعر، مطرح است. این داده های مفهومی، از نحوهء نگرش شاعر به "رویدادها، پدیده ها و مفاهیم آغاز می شود و سپس " در حوزهء معنايي گسترش می یابد. به گونهء مثال:

*_نحوهء نگرش شاعر:

"نیست با مژگان تعلق اشک وحشت پیشه را

دانهء ما، دام راه خویش داند ریشه را

*گسترش در حوزهء معنایی:

" عیش ترک خانمان از مردم آزاد پرس

کس نداند جز صداقدر شکست شیشه را"

توجه به این " اصالت های موضوعی متن" و آن چیزی که به حیث داده های مفهومی در شعر مطرح شده، یکی از روش های مهم، برای قرائت های درون متنی در شعر بیدل است.

ب_ فهم ظرافت های معنایی متن :

هدف از این مسأله، توجه ژرف بر فهم موضوعی و دریافت درست از توجیهات مفهومی در اندیشهء بیدل است. در بسیاری از موارد، خلاء ژرف از درک بیدل زمانی به وجود می آید که مخاطب، به دلیل عدم توجه دقیق بر ظرافت های معنایي در شعر و یا هم " خواندن نادرست واژه ها " ، در گودی این خلاء پرت مي شود.

به طور نمونه:

عدم توجه بر ظرافت های معنایی:

" مفلسان را بیدل از مشق خموشی چاره نیست

تنگدستی باز میدارد ز قلقل شیشه را "

اگر مخاطب بدون توجیه تشبیهی، ترکیب " مشق خموشی" را به جای "درس خموشی" معنا کند، مفهوم به گونهء رسا در ذهن شکل نمی گیرد؛ اما اگر تلویحاً واژهء " مشق" را در برداشت ذهنی خود " تمرین " معنا نمايد و از آن تركيب" تمرین خموشی" را در بافت ذهني خود بسازد، مفهوم روشن تر در ذهن می آید و روش ما در زمینهء درک ( و سپس حس از شعر) هنجارمند می شود.

خواندن نادرست واژه ها :

" بیدل" از معنی طرازی بر کمال خود ملاف

گَرد ساحل باش، کاین موج از محیط دیگر است

اگر مخاطب در خواندن و تلفظ درست واژهء "گَرد" دقت نکند و از سر نافهمی آن را " گِرد" بخواند، مفهوم بیت، به کلی برهم می خورد و دریافت درست مفهومی از آن دستیاب نمی شود.

با توجه بر این نکته ها، توجه بر مؤلفه هایی که سازندهء رویکرد" قرائت های درون متنی در شعر بیدل" است، بسیار ضروری دانسته می شود که باید در هنگام خواندن متن، رعایت گردد..

2_ قرائت های درون متنی چگونه شکل می گیرد؟:

روش قرائت های درون متنی در شعر بیدل در برگیرندهء رعایت دو جز برای فهم نسبی از شعر بیدل است:

الف_ خو گرفتن و تأمل در اندیشهء بیدل

ب_آشنایی با ترکیبات در شعر بیدل

الف_ خوگرفتن و تأمل در اندیشهء بیدل:

خو گرفتن و تأمل در اندیشهء بیدل، از سلیقه و ذوق فردی آغاز می شود. برای آغاز این نگرش ذوقی و سلیقه یی و سپس گسترش این تأمل و خو گرفتن، بهتر است مخاطبان، به مفاهیم تا حدی روشن و دستیاب در شعر بيدل توجه داشته باشند. به گونهء مثال:

" معنی بلندِ من، فهم تندو می خواهد

صید فکرم آسان نیست، کوهم و کتل دارم"

و یا :

" نمیدانم کدامین شیوه دشوار است در عالم

نفس در خون تپید و گفت: پاس آشنایی ها"

این روش، آغازیست برای برانگیختن ذوق بیشتر به خاطر خو گرفتن و تأمل ژرف در اندیشهء بیدل.

ب_ آشنایی با ترکیبات در شعر بیدل: بیدل با توجه بر کثرت نگرشش در شعر، یکی از مهمترین شاعران ترکیب ساز است. برای درک درست از شعر این سخنور بزرگ، باید با شیوهء کاربرد ترکیبات وی آشنا بود مانند ترکیب های " کار وان اشک" و " اثر پرداز داغ" در این بیت :

" دلیل کاروان اشکم، آه سرد را مانم

اثر پرداز داغم، حرف صاحبدرد را مانم

و یا هم ترکیب" شکست رنگ" در همین غزل که به فراوانی در غزل های دیگر نیز به کار رفته است:

"شکست رنگم و بر دوش آهی می کشم محمل

در این دشت از ضعیفي کاه باد آورد رامانم"

" شکست رنگ" ( مانند ترکیب های طور معرفت، طلسم حیرت، وحشتکده، چمن رنگ و ...) از ترکیبات مورد توجه در نزد بیدل است؛ اما نگاه شاعر با توجه به قرائت های درون متنی در شعر، در بارهء اين تركيب متفاوت آمده است: یکجا شکست رنگ، به معنای شکست تعلقات است؛ اما در جای ديگر به معنای معکوس آن ارائه شده است.

بنابرین آشنایی با ترکیبات در شعر بیدل، از مهمترین نکات برای وقع گذاشتن به روش قرائت درون متنی در شعر بیدل است که باید به آن توجه جدی شود.

ویژه گی قرائت های درون متنی، افزون بر این که ما را با رویکردهای معنا شناسانه در شعر بیدل آشنا می سازد، از جانب دیگر، حس و دریافت ما را از اندیشهء بیدل تعمیم می دهد. مهمترین نکته یی که ما را در فرایند این تعمیم دهی کمک می کند، قرائت هرمنوتیکی و درک چند بعدی از شعر بیدل است؛ زیرا بیدل از شمار شاعرانیست که اندیشه اش در لایه های متعدد و مختلف معنایی، پیچیده شده؛ از این رو توجه بر داده های مفهومی در قرائت های درون متنی شعر، نخستین گامیست که ما را به وادی اندیشهء بیدل، نزدیک می سازد.