سالار عزیزپور
به محمد شاه فرهود شاعر
ونویسنده فرزانه و سنت شکن !
شهر اساطیر
از داستان تا داس تان گفتم
« رستم اسیر شهر اساطیر ...
رستم درون چاه شغاد است »
سهراب از مدرسه می آید
با سکه ی ز لبخند
تیر ازکمان جهید
قاموس ِ واژه گان
در آیینه ها شکست
داس درو
ماه ِ شکسته
آغوش ِ شب رمیده
خدا را
برکدامین کاج ِ معراج ِسپیداری
بیاویزم برگ های دفتر خود را
برکدامین تاج معراج شب اندوده یی میلادِ میلادی ؟
|