تأمّلی بر مفهوم "اجتماعی
سیّد حمید میرهادی
تدقیقی جامعه شناختی در معنا و مفهوم واژه - صفت « اجتماعی »
( در تطبیق آرای دورکیم ، وبر ، پارسونز - چلبی )
مقدّمه
این تحقیق در پی سنجش کیفیّت معنایی واژه - صفت " اجتماعی " به
مثابه شاید پر کاربرد ترین مستعمَل ادبیّاتی - مفهومی علم
جامعه شناسی به تکرار شهودی - نظری ِ اشارات موضوعی و اضافات
ترکیبی است .
فلذا برای ورود ، می بایست تدقیق لفظی - معنایی را تؤامان
گسترد تا از این رهگذر به فهم حقیقت مجرّد " واژه - مفهوم " (
در اینجا " اجتماعی " ) نایل گشت .
گفتمان های نظری به خوانش ادبیّات جامعه شناختی برآمده اند و
پویش های تحقیقی ، آنان را سنجیده اند ، بی آنکه لحظه ای
بیندیشند به راستی آن لقلقۀ زبانی " اجتماعی " ، قلب شده و
حقیقت یافتۀ کدام مرجع مفهومی است ؟
تکامل این پژوهش در بررسی تفصیلی - کشفی ، مستقر است که از
رهیافت " فلسفی - جامعه شناختی " محقّق خواهد شد ، امّا در این
مجال تنها تکاپوی بازنمایی تطبیقی سه دسته آرای نظری در محدودۀ
منابع موجود رخ داده است که در پی خواهد آمد .
اندیشۀ دورکیم
موضوع مرکزی اندیشۀ دورکیم یعنی مناسبات افراد با اجتماع ،
رهیافت درونی مقصد این نوشته را بنا می نهد .
افراد در این نگرش حامل " هستی فردی " و اجتماع ، حامل " هستی
اجتماعی " می باشد . از همین منظر هستی اجتماعی به واسطۀ نوعی
مضمون - ساخت نضج یافته است .
مضمون ( محتوا ) در این پیکرۀ معنایی واجد مفهوم " وجدان یا
اجماع جمعی " ( ناظر بر وحدت انسجام یافتۀ اجتماعی ) و ساخت (
فرم ) گویای توضیح نظم " همانند - متمایز "
( مکانیکی - ارگانیکی ) است .
در این بیان ، دورکیم " وجدان یا روح جمعی " را بر پایۀ مجموعه
پارامترهای فرهنگی به تقسیم : فرمانها ، ممنوعیّات ، ارزشها و
مقدّسات به مثابه عامل پیوند در اجتماع معرّفی می نماید .
او سپس به بیان صفت های دیالکتیکی " فرد - جامعه " در این
منظومه می پردازد که دستگیری خاصّی از بیان " جامعه " و خاصّه
" اجتماعی " نمی کند و بیشتر به انشاء و تطبیق دو رویکرد
متفاوت در مناسبات اجتماعی برآمده است ، آنهم در جایگاه تبیین
نقش فرد در هنگامۀ جامعه .
فلذا علاوه براین توضیح خاص و هماهنگ ، نوع انگارۀ مسلّط بر
تاریخ اندیشۀ دورکیم و معاصرانش ، بازنمای نوعی کل گرایی در
تمامی سطوح تبیین مقام نظری مفهوم جامعه و متعاقباً مقسومات
اجتماعی است . این پارادایم ، معرّف اصل تقدّم " نوع اجتماعی "
بر " نمود فردی " است که لزوم نگرش و التزام ساخت گرا را دراین
اندیشه متذکّر می شود .
بر همین منوال ، بازتعریف کل از منظر اجزا برای مفهوم اکتسابی
و عارضی " اجتماع " در تقابل محوری اندیشۀ دورکیم ( فرد -
جامعه ) بر مبنای " تعریف خاص " ِ اجزای یک کل که منعکس کنندۀ
مفهوم آن کل است ، با دو مؤلّفۀ بنیادی مأخوذ از " مضمون -
ساخت " مذکور یعنی " تعامل " و " توافق " در بیان تحلیلی ِ
مقصد نوشتار ملحوظ می شود . " تعامل " ناظر بر ساخت و " توافق
" ناظر بر مضمون می باشد .
این همه امّا ، تلاش نظری - مفهومی کلان در باب انشاء منظر "
اجتماع " در ملاحظات خاصّ انتزاعی است که وظیفۀ انضمامی اش بر
عهدۀ " جامعه " به مثابه واقعیّت عینی ، نمود مستقیم و مستمر
می یابد .
نکتۀ آخر در این بخش ، اشاره به اولویت بندی " تعامل - توافق "
به مثابه مضمون - ساخت مرکزی و مغزی مفهوم اجتماع و اجتماعی
است . همچنان که دورکیم در تقسیم بندی نخست در مضمون - ساخت
پیشین ، تمرکز مطالعاتی و توجّه نگرشی خود را بر " وجدان جمعی
" نهاد ، اکنون نیز این مداقه را روانۀ ضلع " محتوایی " تحلیل
نهایی یعنی اصل " توافق "ِ مستحصَل ساخته و نتیجۀ واپسین
اجتماع را همچنان که باورنهفته در" مرام کارکرد گرایانه "
(
Functional manner
) تبیین می کند ، در" وفاق " جستجوگر است .
حجم ادبیّاتی - لفظی متراکم در نوشتار پیشگامان کلاسیک جامعه
شناسی که حاوی رویکرد ارگانیستی ، کل گرا ، تکاملی ، تاریخی ،
پوزیتیویستی ، اثباتی و تجربی است وبه نوعی سوسیالیستی و حامی
حقوق جمع می نماید ، این استنباط را به استدلال می رساند .
پیوست :
آرون ، ریمون . مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی ، ترجمۀ
باقر پرهام ، انتشارات علمی و فرهنگی ، تهران ، پاییز 1382 .
صفحات 361 تا 374 .
اندیشۀ وبر
وبر به اعتبار مداقه در مفهوم " ذهنیّت " در تفکّر، تحلیل و
تبیین جامعه شناختی ، پیرو اصول شناختی - روشی " تفهّم " ،
منظر و مطمح اندیشه اش را بر " معنای ذهنی " استوار می سازد .
بر همین منوال جستجوی همارۀ " معنا " در محصَّلات فکری او قطب
نمای شناخت و نزدیکی پویش درون کاوانۀ تجلیّات اجتماعی است .
بر این مبنا ، بنای نظری او همانا مضمون - ساخت فلسفی " ایده -
مادّه " به مثابه عناصر مغزی " ذهنیّت - عینیّت " (
Subjectivity
-
Objectivity
( ، پای " انگیزه - کنش " را تؤامان به تحلیل های اجتماعی می
گشاید . فلذا در بیان مفهوم جامعه و اجتماعیّات ، " کنش متقابل
" ( (
Interaction
به مثابه " تنظیم و کنش ذهنیّات عامل بر اساس یکدیگر " ، نقش
بنیادی و محوری می یابد .
وبر سپس در توضیح " کردار" به دو نوع رفتار متمایل می شود ، او
رفتار انسانی را از منظر کنش میان فرد یا افراد عامل بر اساس
معنای ذهنی و رفتار اجتماعی را بر پایۀ همین کنش با اضافات جهت
گیری و ارتباط با دیگری یا دیگران تبیین و پرداخت می کند .
بر این اساس و به واسطۀ تطیبق این دو نوع رفتار ، معنای مأخوذ
" اجتماعی " در بیان
" معنای ذهنی عامل مرتبط " به اعتبار " جهت گیری هدفمند " ،
بازیابی می شود .
او در ادامه ، به واسطۀ رویکرد سنخ شناختی (Approach
Typological
( ، رفتار اجتماعی را بر اساس دو فرآیند " جماعتی شدن " (
Communalization
( و " جامعه ای شدن " (
Aggregation
) به تفکیک نوع پیوند ( عاطفی - عقلانی ) می پوید .
پیوست :
وبر ، ماکس . مفاهیم اساسی جامعه شناسی ، ترجمۀ احمد صدارتی ،
نشر مرکز ، تهران ، اسفند 1383 . صفحات 33 تا 81 و 109 تا 114
اندیشۀ پارسونز - چلبی
بر اساس نظریۀ پارسونز که چلبی بر مبنای آن نظم اجتماعی را بسط
و انشاء داده است ، معنای " اجتماعی " از رهیافت ادراک مجموعه
مقولات مرتبط شامل " افراد " ، " تعاملات " و " ما " استحصال
می شود . در این پیکره مسیر پیدایش جامعه در سطوح خرد تا کلان
بر منوال فردیّت ، ادخال ، شخصیّت و تعامل تا " ما " به مثابه
هویّت مستقل اجتماعی فراهم می آید .
نگرۀ بنیادی این تألیف ، بر پویش انسجام (
Integrity
) در فرآیند تشکّل و تجمّع
(
Association
) در ساختار خرد - کلان حیات سیستماتیک عنصر " جامعه " (
Society
) قرار یافته است . آنچه به عنوان نظم در این بینش تجلّی می
یابد ، شکل تداوم مبادله ای تمامی اجزاء دخیل با فرمت های
تقارن و تجانس اِجیلی (
AGIL
) در اشکال و مقیاس خرد - میانه - کلان است . بر همین اصل ،
جامعه به عنوان شبکۀ
n
ام از شبکه های روابط اجتماعی معرّفی می گردد .
" ما " به مثابه عنصر اصلی و نهایی تحدید مفهومی " جامعه " به
اعتبار تبیین " اجتماعی " ، خود به سبب پاره ای ملاحظات رو به
تجمیع و توحید ، در جایگاه " کلّ "ِ مأخوذ از تعاملات با صبغۀ
اظهاری ( تعامل به مثابه هدف ) ، بیانگر اصلی مفهوم " اجتماعی
" در معنای
" انگاره های منظّم و نسبتاً پایدار تعاملات " ِ بینا فردی (
در سطح خرد ) و بینا گروهی ( در سطح کلان ) می باشد .
چلبی در کتاب معروف خود ( جامعه شناسی نظم ) می نویسد :
" ... همچنان که از سطح خرد دور می شویم ، شبکه هایی با مراتب
مختلف از افراد و " ما " ها ( یا گروه ها ) و تعاملات آنها
مطرح می شود . " ( بیان ایجابی مفهوم " اجتماعی " )
و در جای دیگر متذکّر می شود :
" ... " ما " با از دست دادن بُعد اجتماعی خود و همزمان با از
دست رفتن هویّت جمعی افراد نسبت به ما ، تبدیل به نوعی " تجمّع
" (
Aggregate
) می شود . " ( بیان سلبی مفهوم
" اجتماعی " )
این " ما " همان مؤلّفه ایست که پارسونز در تفکیک حوزه های
کارکردی جامعه ( در مقیاس کلان ) در قالب الگوی اِجیل ، به
حوزۀ " اجتماعی " با کارکرد " انسجام " یا یگانگی
(Integration
) به طور مستقیم مربوط می داند . از آنجا که او صفت " اجتماعی
" را در معنای اختصاصی در این محل به کار برده و سپس در دیگر
حوزه های مدلش به سایر مقولات مرتبط تسرّی داده و همانند دیگر
جامعه شناسان به استخدام می گیرد ، بخشی از اندیشۀ او در این
باب دچار خلط و همپوشانی (
Overlap
) می گردد .
پیوست :
چلبی ، مسعود . جامعه شناسی نظم ، نشر نی ، تهران ، 1384 . بخش
اوّل ، صفحات 11 تا 50 .
مقایسه
دورکیم " اجتماعی " را بر " تعامل - توافق " ِ اجزاء آن (
افراد جامعه ) می نمایاند و بر "توافق" و محصول نهاییش " وفاق
" به منزلۀ روح و روان جامعه ( وجدان جمعی ) تأکید می ورزد .
وبر " اجتماعی " را در مجموعه کنش متقابل هدفمند و معنادار
بررسی می کند و جامعه را برآمده از سلسله رخدادهای ارتباطی
توسّط ذهنیّات عامل و انتقال معانی ذهنی از این رهگذر در اثر
تکرار نمادین قلمداد می کند و به بازخوانی ، روانکاوی و پشت
خوانی رفتار از رهیافت تفهّم به واسطۀ اضافۀ تبیین تفسیری به
تبیین تعلیلی تأکید می ورزد .
سر آخر ، در اندیشۀ " پارسونز - چلبی " ، این عنصر " ما " ست
که به مثابه عنصر اصلی و اساسی هویّت و هستی اجتماعی به تکرار
منظّم و پایدار تعاملات بینا فردی و بینا گروهی در سطوح خرد -
کلان و با صبغۀ اظهاری پدیدار می شود .
از مقایسۀ این سه برداشت نمونه از معنای " اجتماعی " در این سه
دیدگاه ، این نتیجه به دست می آید که هر سه ، آن چیزی را
اجتماعی می نامند که برآیند تعاملات معنوی افراد اجتماع با هم
است، یعنی خوانش این مفهوم از ادبیّات موضوعی جامعه شناختی ،
حاوی و حامل رویکرد ذهنی (
Subjective Approach
) به مقولۀ جامعه است .
این ذهنیّت (
Subjectivity
) در بیان دورکیم به فضای مشترک ارزشی - باوری ( فرهنگ ) در
قالب کارکردی اجتماعی مسلّط ( وجدان جمعی ) ، در بیان وبر به
معانی ذهنی پشت رفتار اجتماعی ( به مثابه انگیزش رفتاری ) در
قالب اجرایی متقابل ( به مثابه کنش رفتاری ) و در بیان پارسونز
- چلبی به تجلّی متکثّر مجموعه تعاملات اظهاری ( تعامل به
مثابه هدف ) اطلاق می شود .
بازخوانی معنا گرا ، ذهنی و ایده محور مفهوم " اجتماعی " و
تکیه بر قطب مضمونی - محتوایی در " مضمون - ساخت " های :
[ وجدان جمعی - ساخت اجتماعی ( همانند / متمایز ) ] یا [ توافق
- تعامل ] ... ( دورکیم )
[ انگیزش ( معنای ذهنی ) - کنش ] .......... ( وبر )
[ تعامل اظهاری - تعامل ابزاری ] ............ ( پارسونز -
چلبی )
نتیجه
از این بررسی این نکته آشکار می شود که جایگاه و خاستگاه مفهوم
" اجتماعی " در ذهنیّت جامعه شناختی (
Sociological
Subjectivity
) جای گرفته است . این رویکرد به اقتضای منزلت مستتر ایده و
معنا در اندیشۀ شناختی " جامعه " ( به مثابه شکل عینی و
انضمامی زندگی جمعی ) ، گویای فهم و اولویت ذهن جامعه در مقام
کنکاش عمقی - درونی ِ آن است .
بازتاب این همه در گرایش فلسفی - شناختی به جامعه نهفته است .
از همین روست که آنچنان که در مقدّمۀ این نوشتار آمده است ،
ایجاب شناخت دقیق موضوع این پژوهش به رفتار درون کاوانۀ محقّق
در بررسی مضمون - ساخت متصوّر جامعه ، منوط و مبذول است . همان
که در مکش عصارۀ مفهومی و درون - بافتی تؤامان " جامعه - شناخت
" ِ « اجتماعی » از بستر آرای این سه اندیشمند ، خود را به
تجلّی " اجتماعی به مثابه معنا " در مقام " مضمون " در صور"
ساخت " به انحاء « فرهنگی - فضایی » ِ منضَمَم ، در بهای نوعی
باور نسبت به باور ، بازگوست .
نکتۀ مهم امّا ، پیوند بطنی و دیالکتیک " درون - بیرون " ( ذهن
- عین ) به آرایش " مضمون - ساخت " در ماهیّت عناصر موجود (
انسان - جامعه ) به مثابه واحد شناختی است ، به سبب پویایی
طبیعی و مستمر دیالکتیک مذکور در بطن تمامیّت واحد ( تا زمان
برقراری انسان - جامعه)، حرکت به سمت رهیافت شناختی تفسیری (
معناگرا ) و یا تعلیلی ( اثباتی ) ، هر یک موجد نوعی تحیّر است
، همچنان که بیان آزاد تدقیق ترجیع " اجتماعی " این چنین رخ می
نماید .
منابع
1. آرون ، ریمون . مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی ،
ترجمۀ باقر پرهام ، انتشارات علمی و فرهنگی ، تهران ، پاییز
1382 .
2. وبر ، ماکس . مفاهیم اساسی جامعه شناسی ، ترجمۀ احمد صدارتی
، نشر مرکز، تهران ، 1383 .
3. چلبی ، مسعود . جامعه شناسی نظم ، نشر نی ، تهران ، 1384 .
|