اوج گيري سوداگري، بالارفتن تقاضا و توسعه سوخت گياهي


چگونه سوداگري در بازار جهانی غله اوج می گيرد

نويسنده

Dominique BAILLARD

برگردان:
مرمر کبير
 

بنا به نظر سازمان تغذيه و کشاورزي سازمان ملل متحد (فائو FAO) که در ماه ژوئن همايش ويژه اي درشهر رم برگزار مي کند، بحران غذايي سي و هفت کشور جهان را تهديد مي کند. نهاد هاي بين المللي در انتظار بد ترين وقايع مي باشند : بالارفتن شمار شورش ها (که تا کنون در کشور هاي جنوب چندين کشته بر جاي گذاشته اند) و قحطي که مي تواند ميليون ها انسان را در بر گيرد. کمک هاي مالي اي که قرار است انجام گيرد در مقابل نياز هاي موجود ناقابل اند. از طرف ديگر موضوع نقش کشاورزي در توسعه اقتصادي مجددا مطرح است.

 شورش بر عليه «گراني» در بورکينا فاسو و کامرون، تظاهرات بر عليه بالارفتن قيمت نان در داکار (سنگال) و ... مردم آفريقا بار عواقب بالارفتن قيمت غله در سطح جهاني را بر دوش مي کشند. قيمت برنج وارداتي از آسيا هر روز به طرز خطرناکي بالاتر مي رود و اين در حالي است که قيمت ديگر غلات هم در بازار آمريکا به بالاترين حد رسيده است.

درآغاز هزاره نوين، امنيت غذايي مجددا به معضلي نگران کننده، ازجمله در کشور هاي صنعتي، تبديل شده است. ناظراني چون ژان زيگلر، که تا همين چندي پيش گزارشگر ويژه سازمان ملل در رابطه با حق تغذيه بود، از خطر گرسنگي در غرب قاره سياه سخن مي راند (١). حتي در انگلستان، که کشاورزي در دوران انقلاب صنعتي قرباني گشته بود (٢)، وزارتخانه مسئول امور روستايي ، تغذيه و محيط زيست، در گزارشي که در ماه دسامبر ٢٠٠٦ منتشر شد از خطرات مربوط به امنيت غذايي ابراز نگراني کرده است (٣).

اندکي کمتر از يکسال بعد از اين گزارش مردم بر عليه گراني به خيابان ها ريختند، البته نه در لندن، بلکه در شهر هاي نيمکره جنوبي کره زمين، کشور هايي که آن ها نيز براي ادامه زندگي به واردات محتاج اند، اما درآمدشان به هيچ وجه با انگلستان قابل مقايسه نيست. در اين فاصله قيمت ها ـ شير، روغن، برنج و گندم ـ سر به فلک کشيدند و در بازار غله سوداگري بيش از هر جاي ديگر اوج گرفته است.

تابستان ٢٠٠٧، هنگامي که کشاورزان نيمکره شمالي به درو کردن مشغول بودند، قيمت ها شروع به بالارفتن کرد : در اطاق بازرگاني شيکاگو ، محلي که براي تعيين قيمت جهاني غله حکم مرجع را دارد، قيمت گندم بين ماه مه و سپتامبر از تني ٢٠٠ دلار (١٢٦ يورو) به ٤٠٠ دلار (٢٥٢ يورو) رسيد. همين اتفاق در پاريس رخ داد و گندم آسياب شده در ماه سپتامبر به بالاترين سقف قيمت، يعني تني ٣٠٠ يورو رسيد. در ميانه ماه مارس ، هنگامي که ايالات متحده تقريبا کاملا ظرفيت صادرات خود را به پايان رسانده بود، قيمت ها باز هم بالاتر رفتند. يک واحد اندازه گيري گندم (معادل ٢٧ کيلو) از سطح نمادين ١٣ دلار فراتر رفت که رکوردي تاريخي محسوب مي شود. در عرض يک سال، در بازار آمريکا قيمت گندم ١٣٠ در صد افزايش يافت.

در کشور هاي پيش رفته، توليد کنندگان فراورده هايي که از آرد گندم استفاده و يا غذاي دام توليد مي کنندو از بالارفتن قيمت ها غافلگير شده اند به شدت اعتراض دارند. از سال ها پيش بين عرضه و تقاضا فاصله به وجود آمده است. ذخاير نهايي ـ آن چه در سيلو هاي کشور هاي توليد کننده قبل از برداشت محصول باقي مي ماند ـ کاهش مي يابد حال آنکه تقاضا بالا مي رود : بازار ديگر نه از طريق بالا رفتن عرضه، بلکه با استفاده از ذخاير انباشت گشته در کشور هاي بزرگ صادر کننده، تعادل مي يابد.

سود هاي نجومي

دو رويداد در سال ٢٠٠٧ اين تعادل شکننده را بر هم ريخت : از طرفي بالا رفتن تقاضا به دليل افزايش سوخت هاي گياهي (٤) ؛ از سوي ديگر برداشت نامناسب به دليل مشکلات مربوط به آب و هوا. دو رويدادي که تنش هاي ناشي از تقاضاي فزاينده کشور هاي در حال رشد مانند چين، را باز هم افزايش داد. بالارفتن تولید سوخت گياهي ١٠ در صد توليد جهاني ذرت را به خود اختصاص داد. اما اين پديده تنها بخشي از مسئوليت افزایش فاحش قيمت غله را بر عهده دارد ، چرا که آمريکائيان، يعني توليد کنند گان اصلي سوخت گياهي براي پاسخ به اين نياز توليد ذرت خود را افزايش داده بودند.

رويداد دوم نيز در سال ٢٠٠٧ نقشي تعيين کننده ايفا کرد : خشکسالي در استراليا، کمبود آفتاب و بارش زياد در اروپا و بالاخره يخ زدگي در آرژانتين به توليدصدمه زد. هنوز نمي توان از قحطي صحبت کرد، اما در بازارغله که خطوط مربوط به ذخاير نهايي تصميمات فروش يا خريد راتعيين مي کند، کاهش معني دار اين ذخاير موجب بالارفتن قيمت ها درمجموعه مبادلات بود.

گندم تقريبا در تمام نقاط جهان به مصرف مي رسد. مشخصات فيزيکي اين دانه باعث مي شود که به مثابه تنها منبع تهيه خمير از آن استفاده شود : براي تهيه نان، ماکاروني و يا بلغور. گندم همچنين بالاترين حجم مبادله نسبت به بقيه غلات را دارد ـ يک پنجم توليدات جهاني گندم از قاره اي به قاره ديگر در گردش است ـ اما توليد براي بازار جهاني تنها در چنگ مشتي کشورصادر کننده قرار دارد. ايالات متحده و برخي کشور هاي اروپايي، استراليا، کانادا و آرژانتين از صادر کنندگان بزرگ مي باشند.

توسعه اقتصادي کشور هاي در حال رشد، همراه با شهري شدن آ نها رفتار تغذيه اي بشريت را عميقا تغيير داده است : در مجموع بيشتر مي خوريم و بويژه بيشتر گوشت مصرف مي کنيم. به عنوان مثال چيني ها در سال ٢٠٠٥ پنج برابر سال ١٩٨٠ گوشت مصرف کرده اند. مي دانيم که براي توليد يک کيلو گوشت طيور ، سه کيلو دانه لازم است، و براي توليد يک کيلو گوشت گوساله دوبرابر اين مقدار غله و دانه هاي غني جز اصلي غذاي دام ها مي باشند.

با بالا رفتن جمعيت جهاني و افزايش سطح زندگي در کشور هاي در حال رشد، تقاضاي داراي پشتوانه براي پرداخت، در رابطه با غلات الزاما بالا مي رود. صادرات جهاني گندم بين سال ١٩٦٠ تا اوايل ٢٠٠٠ ، سه برابر شد. مصر، انبار قديمي گندم رم در زمان عتيق، امروز نخستين وارد کننده گندم مي باشد. افزايش واردات با قيمت مناسب طي ده ها سال درکناره مديترانه و آفريقاي زير خط صحرا ، باعث ازبين رفتن کامل کشاورزي محلي شده است. امروز صورت حساب غذايي اين کشور ها سر سام آور گشته است. در يکي از گزارشات سازمان تغذيه و کشاورزي سازمان ملل متحد (فائو) که در ماه ژوئن سال ٢٠٠٧ انتشار يافت، آدام پراکاش ،کارشناس اقتصادي ، تخمين مي زند که قيمت واردات غذايي در کشور هاي کمتر پيش رفته، نسبت به سال ٢٠٠٠ نود در صد افزايش خواهد يافت (٥). چند ماه بعد روز ٩ نوامبر ٢٠٠٧، کارشناسان آزانس سازمان ملل از اين هم جلو تر مي روند : هانري ژوسران، مدير بخش جهاني اطلاع رساني و هشدار سريع در راس فائو، در همايشي در داکار اعلام کرد که بين سال هاي ٢٠٠٦ و ٢٠٠٧، صورت حساب غذايي براي کشور هاي آفريقايي بيش از يک سوم، و شايد بيش از ٥٠ در صد براي کشور هايي که وابستگي بيشتري دارند، بالا رفته است (٦).

کشور هاي بزرگ صادر کنند بيشترين سود را از اين وضعيت مي برند. در راس آنها، ايالات متحده رکورد دار درآمد کشاورزي صادراتي است : ٨٥ ميليارد دلار (٥٣ ميليارد يورو) در سال ٢٠٠٧. بنا به تخمين وزارت کشاورزي ايالات متحده، در آمد سال ٢٠٠٨ از اين هم بالاتر خواهد بود. در فرانسه در آمد توليد کنند گان غله دو برابر گشته است. شرکت هاي واسطه که خود را کمتربه معرض نمايش مي گذارند، در اين دوران سود هاي نجومي برده اند.

در آن طرف زنجيره، در کشور هاي در حال رشد که وارد کننده محض مي باشند، عصبانيت بالا مي گيرد. شورش هايي در مکزيک در گرفت (٧)، در سنگال، مراکش و موريتاني نيز به همين ترتيب. در اين کشور ها کشاورزي محلي کفاف نياز ها را نمي دهد. در حاليکه بالا رفتن قيمت خريد مايحتاج روزمره هنوز براي خريدار کشور هاي پيشرفته که هزينه غذايي حدود ١٤ در صد مخارج ماهانه را تشکيل مي دهد، قابل تحمل است، تحمل آن در کشور هاي آفريقاي زير خط صحرا که اين هزينه به ٦٠ در صد مخارج بالغ مي شود، غير ممکن مي گردد.

کشور هاي در حال رشد و صادر کننده که از اين اوضاع بر کنار نمانده اند نيز براي ثابت نگه داشتن قيمت هاي داخلي در حدي قابل قبول، جلوي صادرات را گرفته اند. آرژانتين و روسيه (٨)، ماليات بر صادرات بسته اند و حجم مبادلات را زیر کنترل برده اند. نتيجه اين تصميمات تنش هاي جهاني را باز هم افزايش داده است.

کشور هايي که بيشتر از اين اوضاع صدمه ديده اند وارد کننده گان محض مي باشند و چنانچه وضع مالي شان اجازه دهد، يارانه توزيع مي کنند. در ماه سپتامبر گذشته،در مراکش، بالارفتن قيمت نان بنا به تصميم سنديکاي نانوايان، با عث بر پايي تظاهرات خشونت بار در بسياري از شهر ها شد. دولت از بيم اين که خشونت خياباني به شورش تبديل شود، ترجيح داد بالارفتن قيمت نان را باطل کرده، بسياري از ماليات هاي مربوط به واردات گندم را حذف کند تا نانوايان را نيز راضي نمايد. دولت تونس حتي از نانوايان خواسته است تا وزن نان را کاهش دهند تا قيمت آن بالا نرود.

بنا به نظر کارشناس کشاورزي، مارک دوفوميه، کوچکترين حادثه غير مترقبه اي در رابطه با وضعيت آب و هوا مي تواند قحطي به بار آورد (٩). در اين صورت به دليل کاهش خطر ناک ذخاير کمک رساني جهاني، ياري در اين شرايط باز هم دشوار تر خواهد بود. اين کارشناس کشاورزي مقايسه اي مي گويد : « هنگامي که قيمت گندم بالا مي رود، کمک غذايي کاهش مي يابد، کشور هاي شمال هنگامي دست و دل بازند که داراي مازاد توليد باشند در اين صورت ياري رساني ذخاير را کاهش مي دهدو باعث کمک به حفظ قيمت هاي داخلي مي گردد. اما وقتي قيمت ها بالا بروند، آن ها ذخاير را به هر که پول داشته باشد مي فروشند». ارقام شوراي بين المللي غله (١٠) اين گفته را تاييد مي کنند : درسال ٢٠٠٥ ـ ٢٠٠٦، ٣،٨ ميليون تن دانه در چارچوب کمک غذايي اهدا شد؛ اين رقم در سال هاي ٢٠٠٦ ـ ٢٠٠٧ ، به ٤،٧ ميليون تن کاهش يافت. براي سال آينده ، اين مقدار به ٦ ميليون تن خواهد رسيد.

شعله «شورش هاي گرسنگي» خاموش نخواهد شد: تا زماني که عرضه به تقاضا پاسخ ندهد، قيمت ها بالا خواهند رفت. براي تغيير دادن گرایش کنوني، دولت ها مي توانند همانطور که سر مقاله نويس تونسي پيشنهاد مي کند (١١) به «مصرف شهروندي» فراخون دهند و مثلا از مردم بخواهند که کمتر بلغور گندم، نان و بويژه گوشت بخورند. اين فراخوان در کشور هايي که سفره روزانه روز به روز رنگين ترمي شود گوش شنوا نخواهد يافت. در مورد آن هايي که به اين غذاها هنوز دستري ندارند، چيزي نگوييم.

مثلا در چين، وزير بهداري به زنان توصيه مي کند تا براي جذب بيشتر کلسيم ، بيشتر لبنيات مصرف کنند. اما وقتي صحبت از لبنيات مي شود بايد به دام فکر کرد ...و به حجم کشتي صادر کننده غله براي تغذيه گله ها. بر اساس محاسبات آماري، تقاضا در سال هاي آينده باز هم بيشتر مي شود.

بايد پديده احتکار را نيز به حساب آورد. يک شرکت فرانسوي اطلاعات کارشناسي در رابطه با مواد اوليه کشاورزي به نام فينانس آگري در پائيز سال ٢٠٠٧ در نامه اي به همه دست اندرکاران اين رشته نوشت «از کارگزاران فعال بازار متحرک کشاورزي باشيد. تماشاگر نباشيد. اطلاعات کسب کنيد.» اين آگهي بازرگاني بيانگر انقلابي است که در حال حاضر در بازار هاي مربوط به محصولات کشاورزي در جريان است : اين بازار ها که در ابتدا براي جلوگيري از خطر تغييرات در قيمت بر پاشده بودند، به ميدان شکار محتکرين تبديل شده اند، محتکريني که به طور مرتب به مثابه سرمايه گذار و يا طرف مذاکره در اين بازار حضور دارند و يا آن هايي که گاه و بيگاه وارد بازار مي شوند همچون کشاورزان. ورود سرمايه گذاران وکارگزاران مذاکره قيمت به اين بازار نرخ کالا ها را بالا برده و باعث سيال شدن آن ها گشته است.

امروز شاخص هاي کشاورزي که بيانگر تحولات نرخ کالاها هستند ، نزد صندوق هاي سرمايه گذاري داراي ارج فراواني شده اند. بين پايان سه ماهه اول سال ٢٠٠٧ و پايان سه ماهه چهارم اين سال، يعني هنگامي که بازار هاي غله به اوج رسيده بودند، حجم مبادلات سرمايه که توسط صندوق هاي سرمايه گذاري وارد در بورس، بر روي مواد کشاورزي در سطح اروپا انجام شد، پنج برابر گشت. بنا به گفته برکپ (شعبه بانک انگليسي برکلي، که در سرمايه گذاري تخصص دارد) حجم سرمايه گذاري در اين زمينه از ١٥٦ ميليون دلار (٩٩ ميليون يورو) به ٩١١ ميليون دلار (٥٨٣ ميليون يورو) افزايش يافت (١٢). مطابق همان منبع ، مقدار سرمايه گذاري هايي که در بازار کشاورزي ايالات متحده انجام شده ، افزايش بازهم بيشتري داشته است : بين سه ماهه اول سال ٢٠٠٧ و سه ماهه چهارم اين سال، هفت برابر شده است.

رشد روز افزون جمعيتي بيش از پيش مصرف کننده مواد غذايي و گوشت خوار و ارزيابي زير قيمت محصولات کشاورزي نسبت به ديگر مواد اوليه مي توانددر دراز مدت همراه با بالا رفتن قيمت اين محصولات باشد. در حاليکه بازار آهن و انرژي از پنج سال پيش در رونق است، براي محصولات کشاورزي ، تازه در ابتداي راه مي باشيم.

عامل جذاب ديگر براي سرمايه گذاران، همگرايي قيمت مواد انرژي زا و سوخت گياهي است. در اين فضاي ديوانه وار صعود قيمت ها، توليد کنندگان نيز در صدد بهينه سازي سود خويش مي باشند. يک تحليل گر وابسته به يکي از شرکت هاي بزرگ مذاکره قيمت مي گويد : «بالا بودن قيمت ها موجب تقويت روحيه فردگرايي در کارگزاران است». در فرانسه بسياري از قرارداد ها، بويژه در رابطه با تحويل آرد آسياب شده و جوي آماده براي صنعت آبجو سازي زير پا گذاشته شد. چرا که توليد کنندگان به اين نتيجه رسيدند که بيشتر به سودشان است که محصولات خود را مستقيما به صاحبان صنايع بفروشند، لذا به تعاوني هاي طرف قرار داد غرامت پرداخته و قرار داد را فسخ کردند.

فيليپ مانژن، مدير تعاوني هاي فرانسه (١٣) اين عکس العمل را قابل فهم مي داند : «دهقانان تا کنون با چنين شکل بالا رفتن قيمت ها مواجه نشده بودند. قيمت ها در عرض پانزده ماه سه برابر شده اند، اين امر بويژه بعد از سه سال سخت، باعث مي شود بالاي ابر ها پرواز کنند.» با اين حال او چنين تحول قيمت ها يي را محکوم مي کند. به نظر او در مقابل تمرکز تقاضاي صنعت گران و بي عملي دولت، همبستگي توليد کنندگان، تحت پوشش جنبش تعاوني مي تواند بسيار مفيد باشد.

مطابق ارزيابي شوراي بين المللي غله، کشاورزان در حال آماده کردن عکس العمل مي باشند : در سال ٢٠٠٨ قرار است سطح کشت گندم ٤ در صد افزايش يابد. افزايشي معادل آن چه در سال ١٩٩٥ ـ ١٩٩٦ به دنبال بالا رفتن قيمت ها در بازار غله انجام گرفت. اما اگر همه دانه ها را در نظر گيريم، کمتر کشوري داراي امکانات فني و بويژه زمين مساعد براي بالا بردن سطح کشت مي باشد. جيم سلاتر، سرمايه گذار انگليسي مي گويد : «زمين محل سرمايه گذاري براي آينده است». بعد از کسب سود فراوان در بازار آهن، او سرمايه گذاري در کشاورزي را توصيه مي کند و بر سرمايه گذاري در بر نامه هاي آبرساني ارجحيت مي بخشد.

خست کشور هايي که کمک رساني مي کنند

روسيه با استپ هاي وسيع سيبري شرقي و اوکرائين با زمين هاي سياه معروفش در نظر دارند کشاورزي خود را توسعه دهند. اما آب و هواي نیمه منجمد اين کار را با شک همراه مي کند، سرما مي تواند از اين سال به آن سال ، به يکباره بهره دهي را پايئن آورد. بر عکس آرژانتين و برزيل مي توانند چمنزار ها و جنگل ها را به زمين کشاورزي تبديل کنند. دوفوميه مي گويد : «هنوز امکاناتي براي بالا بردن بهره دهي وجود دارد که مردم نمي شناسند». بيش از اروپا که در آن بهره وري هر هکتار بالاترين نرخ را در سطح جهان دارد، آينده کشاورزي صادراتي ، بدون شک در کشور هاي نويني است که هزينه توليد نيز در آن ها پايئن است و هنوز بهره وري نازلي دارند. آينده اي که مستلزم گسترش دانه هاي از لحاظ ژنتيکي تغيير يافته نيز مي باشد، که هم اکنون در آرژانتين در همه جا حاضرند و براي محيط زيست مشکلات بيشمار مي آفرينند، مثل جنگل زدايي در برزيل.

اما در مورد کشور هايي که بيش از ديگران از بحران غله صدمه ديده اند، تنها راه چاره تولد ديگر کشاورزي محلي مي باشد. کشور مالي که کشاورزي خود را تقويت کرده بود، امروز نسبتا محفوظ مانده است. به کمک سر مايه گذاري در توليد برنج در دلتاي نيجر و ذکاوت کشتکاران پنبه اين امر ممکن شد. پنبه کاران که از قيمت هاي پيشنهادي شرکت هاي عرضه کننده براي خريد هر کيلو بذر پنبه ناراضي بودند، به کشت ذرت خوشه اي و ذرت در زمين هاي خود پرداختند. در بورکينا فاسو، کشور همسايه، به جاي پنبه سويا کشت شد. در مقابل خست کشور هايي که کمک رساني مي کنند، برنامه تغذيه جهاني به حمايت از توليدات داخلي مي پردازد و خريد از بازارهاي داخلي را گسترش مي دهد. در غرب آفريقا سهم اين نوع توليدات از ١٣ در صد در سال ٢٠٠٥ به ٣٠ در صد در سال ٢٠٠٧ رسيده است.

بالارفتن قيمت غله ، مجددا معضل نقش کشاورزي در توسعه را به ميان مي کشد. اين بحث بايد در قلب اصلاحات سياست کشاورزي مشترک اروپا و مذاکرات دوحه جاي داشته باشد. ريشخند تاريخ در آن است که ، بانک جهاني که در تضعيف کشاورزي کشور ها با تشويق ليبراليزه کردن اقتصاد نقش داشت، امروز اين بخش را در مرکز تلاش ها براي زدودن فقر در برنامه ٢٠٠٨ خود در رابطه با توسعه قرار داده است.

١ ـ ژان زيگلر ، پناهندگان گريخته از گرسنگي ، لوموند ديپلماتيک آوريل ٢٠٠٨ http://ir.mondediplo.com/article1257.html

٢ ـ بين سال هاي ١٧٧٠ تا ١٨٧٠ سهم اين بخش در درآمد ملي از ٤٥ % به ١٤ % رسيد

٣ ـ سايت رسمي وزارتخانه http://statistics.defra.gov.uk/reports/foodsecurity/default.asp. همزمان با بالا رفتن قيمت مواد اوليه کشاورزي، امنيت غذايي به يکي از موضوعاتي تبديل شده است که مرتبا توسط مسئولين سياسي مطرح مي شود. رجوع کنيدبه Jenny Wiggins et Javier Blas, Financial Times, Londres, 24 octobre 2007

٤ ـ Eric Holtz-Giménez, « Les cinq mythes de la transition vers les agrocarburants », Le Monde diplomatique, juin 2007

٥ ـ Perspectives de l’alimentation 2007, Rome,7 juin 2007, http://www.fao.org/newsroom/fr/news/2007/1000592/index.html

٦ـ http://www.irinnews.org/fr/ReportFrench.aspx?ReportId=75238

٧ ـ Lire Anne Vigna, « Le jour où le Mexique fut privé de tortilla », Le Monde diplomatique, mars 2008

٨ ـ در نيمه ماه مارس، در آرژانتين، دولت خانم کريستينا فرناندز دو کريشنر اعلام کرد که ماليات بر صادرات سويا، تخم آفتاب گردان، ذرت و گندم را ٩ در صد افزايش مي دهد. با در نظر گرفتن اين امر که بالا رفتن قيمت سويا (٧٠ در صد در سال ٢٠٠٧) بالا بردن ماليات را توجيه مي کند، دولت مي خواهد به اين وسيله ثروت ها را در بخش هاي فقير تر تقسيم کند. اين تصميم گيري منجر به دو هفته اعتصاب مالکان بزرگ و کشاورزان شد، که کمبود سازمان يافته مواد غذايي در شهر ها را موجب گرديد.

٩ـ Lire Marc Dufumier, Agricultures africaines et marché mondial, Fondation Gariel Péri, Paris,2007

١٠ـ شوراي بين المللي غله همه امضا کنندگان معاهده تجارت غله را در بر مي گيرد. هر سال دوجلسه عمومي ، يک بار در ماه ژوئن و يکبار در ماه دسامبر بر گزار مي کند. نقش جلسات کنترل اجراي مفاد معاهده، بحث در مورد تحولات و جهت گيري ها در بازار هاي غله جهاني و تضمين انجام تغييرات لازم در سياست هاي ملي هر کشور عضو در زمينه غلات و تاثيرات آن ها در بازار ها مي باشد http://www.igc.org.uk/fr/aboutus/default.aspx

١١ـ Larbi Chennaoui, La presse de Tunisie, Tunis, novembre 2007

١٢ ـ بررسي سه ماهه مربوط به بازار هاي مواد اوليه The Commodity Refiner http://www.barx.com/commodities/research/index.shtml

١٣ـ http://www.cooperation-agricole.coop/sites/cfca/

 

لوموند