وابستگی اقتصادی و چند همسری دو روی سکه تفکر مرد سالارانه

 سیاوش خدایی

 

چند همسری یکی از مرزهای دنیای کهن و دنیای تغییر یافته کنونی است. توجیهات موجود در این زمینه همراه با سکون گذشته دفن شده است و زنده نگه داشتن آن حداقل با توجیهات گذشته مقدور نیست. تفکر مردسالار با تمام وجود در مقابل چند چیز مقاومت عجیبی از خود نشان می دهد. یکی از آنها چند همسری است. چند همسری بهره کشی جنسی دوران ماست. توجیهات آنها تایید انجماد فکری حاکمیت مردسالار فعلی است. حاکمیت مردسالار نه فقط به مفهوم دولت، که در معنای مجموع جامعه ما، از تفکر و اقتصاد و در نهایت دولت که حاکمیت را در مفهوم کلی آن شکل می دهند. راه های مقابله با تفکر مردسالار در ابتدا نشان دادن سیر تاریخی تکامل خانواده است و سپس نشان دادن تناقضات و اشتباهات فکری و روش شناختی آن. این قسمت آخر وظیفه ای است که به عهده اندیشمندان و به خصوص حقوقدانان است. 

ساختار فکری مردسالار فعلی علاقه وافری به راندن جامعه به تفکر سابق دارد. تفکری که خواستگاری رفتن زن برای شوهرش را بسیار زیبا می داند و اتفاقاً تبلیغات جدیدی را برای فرهنگ سازی آن آغاز کرده است. برای شناخت نظام فعلی باید مجموع ساختار آنرا با هم، و نه جدا جدا بررسی کرد. مثلاً زن را موجودی احساسی که فاقد توانایی لازم در کنترل آن است می دانند؛ در نتیجه او را از قاضی بودن محروم می کنند. یا شهادت او را در بعضی موارد غیر قابل قبول و در بعضی موارد به عنوان شهادت ناقص یا با حضور مردان قبول می کنند. یا همانطور که ما معتقدیم اینگونه ازدواج، زن را جزو اموال مرد به حساب می آورد. پس طلاق حق غیر قابل واگذاری و ذاتی او می شود. همینطور می توان تمام قوانین، دیدگاه انسان شناسی و... را بررسی کرد تا نتیجه آن به ما دید روشنی از نظام فعلی دهد. بحث فعلی درباره این مسئله است که یکی از مهمترین دلایل مقاومت نظام مردسالار در برابر منع چند همسری است؛ و آن نیازمندی اقتصادی زنان به مردان است. وابستگی اقتصادی زن به مرد جزو لاینفک نظام فعلی است. نظام مردسالار با استقلال کامل مالی زن، توان و نفوذ خود را تا حد زیادی از دست خواهد داد. که البته انعکاس این ترس در قوانین نیز دیده می شود. استقلالِ خرج کردن آنچه در اختیار دارد به رسمیت شناخته شده؛ ولی استقلال کسب درآمد به طور کامل به رسمیت شناخته نشده است. از طرفی با تبلیغات روزمره، اجتماع را تحریک به خانه نشین کردن زنان می کند. یعنی زنان چه به اجبار قانون و چه به اجبار فرهنگ، دوباره به کنج خانه ها و تحت استثمار مرد بازگردند.

نیازمندی اقتصادی زن به مرد به وجود آورنده شرایطی است که در آن زن توان مقابله با خواسته های نابجای مرد را از دست خواهد داد. زنان توانمند امروز نیاز به فرصت برابر با مردان دارند، تا خود به عنوان هویتی مستقل تعریف شوند. نفقه و مهریه کلاه گشادی است که بر سر زنان ما رفته است. نه مهریه و نه نفقه تضمین کننده رابطه سالم زناشویی یا برابری نسبی قانونی نبوده اند. تا زمانی که زنان از توان لازم در مقابله با قدرت اقتصادی مردان را نداشته باشند، نباید انتظار داشت که قوانینی همانند چند همسری لغو شود. اگر هم لغو شود همچنان این تفکر که مرد نان آور خانواده است، پس محق در بسیاری از حقوق است باقی خواهد ماند. ارزشهای جامعه ما در ثبات نیست و در حال تغییر است. این تغییر و بی ثباتی، خصوصیت جامعه در حال گذار است. گذاری که در جامعه ما از سنت به سمت مدرنیته است. در حالیکه از مهمترین مرزهای ارزشهای سنتی جامعه ما (و به خصوص قانون ما) وابستگی اقتصادی زن به مرد است. وابستگی ای که نابودی آن به اعتقاد نگارنده اولین و مهمترین گام به سوی رهایی زن است. زنی که کار می کند و نیروی مولد اجتماعی است به همان اندازه قدرت باروری، شخصیت و رشد اجتماعی، عزت نفس و اعتماد به نفس خواهد داشت. دیگر یک "من" دارد که این "من" مهمترین گام او برای رهایی است. خصوصیت مهم رسیدن به "من"، قویترین ابزار برای مبارزه با مردسالاری است. یکی از لازمه های مهم رسیدن به "من" پایدار، توجه به اقتصاد است و این از مهمترین برنامه های حال و آینده زنان باید باشد. مبارزه اصلی تری که در تمام جهان شاهد آن هستیم، مبارزه با تفکری است که زن را در سکس تعریف می کند. تعریف زن در سکس یعنی او را در بندگی و بردگی تعریف کردن. خواه این بندگی و بردگی قانونی باشد یا نه. صد البته غیر قانونی کردن آن یکی از نخستین گامهاست. بردگی زن فقط در چند همسری نیست. چند همسری از نمودهای تعریف زن در سکس است. فحشا، یعنی کالایی کردن رابطه جنسی هم یکی دیگر از جنبه های آن است. لغو چند همسری بدون توجه به گسترش فحشا فقط یک تغییر فرم است نه تغییر محتوا. زمانی که هیچ زنی بنا به دلایل اقتصادی خود را به مردی واگذارنکند، آنگاه نقطه آغاز چرخش به سمت تک همسری واقعی است. جنبه های بسیار زیادی از تعریف زن در سکس وجود دارد که در این مقاله نمی گنجد. اما آنچه اهمیت دارد توجه به تولید اجتماعی زن، برای از میان برداشتن خودکار بسیاری از نابرابری هاست. تغییر نگرش حاکمیت در معنای چند گانه آن بدون توجه به استقلال کامل مالی زن، و ورود به عرصه تولید اجتماعی شدنی نیست. اگر هم محقق شود به هیچ عنوان پایدار نیست.

قانون ما چند همسری را حق ذاتی مرد می شمارد؛ و یکی از مهمترین دلایل آن تامین معاش خانواده توسط اوست. که البته با لایحه جدید حمایت از خانواده نیز بر استثمار اقتصادی زن بیش از پیش تاکید شده است. یعنی قانون ما سعی می کند دوباره یک گام به سمت گذشته بردارد. تحت فشار گذاشتن زن یا دادگاه برای مجوز چند همسری سرپوشی است بر این واقعیت که زنان تا زمانی که نانخور مردان باشند نمی توانند و نباید در برابر خواسته های آنها مقاومت کنند. کمپین یک میلیون امضاء از آغاز کار خود، اصل را بر کرامت انسانی و برابری ذاتی انسانها قرار داده است. کمپین به دنبال این است که زنان را نیز آموزش دهد تا جیره خوار مردان نباشند و از خود هویتی مستقل داشته باشند. آنها باید بتوانند در برابر این دو سلاح مهم مردسالاری که قانون و توان مالی است مقاومت کنند. کمپین آغاز مبارزه ای بی امان بر علیه قوانین تبعیض آمیز بوده است. از طرفی خود اثر کمپین، یعنی آگاهی دادن به زنان درباره منشاء فرودستی آنان، دستاورد مهمی است. زنان باید توان مقابله با تصویر توجیهات فکری نظام مردسالار با خود را داشته باشند. یعنی تفکری که او را نیازمند و ضعیف می داند. باید به آنها ثابت کرد که اینک زمانه تغییری اساسی در تمام قوانین مربوط به آنهاست. آرمان کمپین تا آنجا ادامه خواهد داشت که زنان، هویتی مستقل، چه در قانون و چه در اجتماع داشته باشند. امروز، صدای مخالف ما شنیده شده است. جامعه تغییر کرده و ایرانیان می دانند که دوران بهره کشی جنسی، حداقل به این شیوه گذشته است. زنان نیازمندی و هویت وابسته سابق را نمی خواهند. آنها نمی خواهند که همانند کالایی باشند که اجازه خریدش، اثبات توان مالی باشد. زن برده یا کالا نیست که مرد هر تعداد از آن را که پولش اجازه داد داشته باشد.

زمانی که یک آهن ربا را به سمت یک آهن بگیریم آهن خنثی است و جذب آهن ربا می شود. فرقی هم ندارد کدام قطب آهنربا را به سمت آن بگیریم. اما زمانی که آهن از حالت خنثی درآید و خود آهنربا شود، دیگر خنثی نیست و نسبت به قطب مثبت و منفی آهنربا عکس العمل نشان می دهد. خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی است. وقتی عضوی از خانواده بر خلاف سنت رفتار می کند آنگاه علی رغم مخالفت اعضای بزرگتر خانواده این تغییر عینی شده و احتمالاً ادامه پیدا می کند. یعنی او خود دارای ارزشهایی است و آهنربا شده است. مجموع خانواده ها در اجتماع حرکتی را به سمت مدرنیته شروع کرده اند که هر قدر هم برنامه هایی در جهت عقب گرد به مرحله اجرا درآید بیشتر و بیشتر نسبت به آن معترض می شوند. ارزشهایی که در مجموع جامعه ایجاد شده است، دافعه عجیبی پیدا کرده است. ارزشهایی که از دل ستم جنسی به زن درآمده و خود را محق می داند. برای خود استدلال و برنامه دارد. برنامه های مختلف ذی نفعان مردسالاری در فرهنگ سازی وابستگی زن به مرد و به خصوص چند همسری اعتراضات عمومی را بیشتر خواهد کرد. اجتماع ما دیگر در مقابل سنت خنثی نیست و نسبت به آن عکس العمل نشان می دهد. زنان جامعه فهمیده اند که مهریه و نفقه پاسخ مناسبی به نابرابری حقوقی نیست و در نخستین گام باید استقلال مالی کامل کسب کند.