مُشت
حرکتم ،
سنگپُشت گشته است
پایم در پای زدن از پای مانده است
مغزم ،
مُشت گشته است
دستم از دستمالی ، دست دادن را از دست داده است
مُشت را
در تاریکی مجهول باز کن
دست را
در روشنی مشکوک پیش
تا انگشتان به هوش بیایند که انگشتـند
.... ؟
محمدشاه فرهود