شاخص های حکمرانی خوب
مباحث تجربی و ملاحظات نظری در مورد نقش دولت در اقتصاد،
اصلاحات اقتصادی و آزادسازی در دوران جدید، نتایج ارزشمندی را
در مورد کیفیت و چگونگی دخالت دولت و سیاستگذاری اقتصادی دولت
در اقتصاد و حتی جامعه پیش روی ما قرار داده است. طی یک فرآیند
طولانی ولی رضایت بخش، اجماع گسترده ای هم از طرف نهادهای بین
المللی و هم از طرف اقتصاددانان در مورد بازتعریف وظایف
حاکمیتی دولت شکل گرفت. مجموعه این تلاش ها به این نتیجه منجر
شد که برای آنکه یک دولت مشخص بتواند وظایف اصلی خود را در
زمینه اصلاح نواقص بازار و حذف موارد شکست آن، افزایش رقابت
پذیری، اصلاحات نهادی، دستیابی به بازارهای آزاد و بهبود
سرمایه اجتماعی به درستی انجام دهد باید از چندین ویژگی
برخوردار باشد که در قالب حکمرانی خوب تعریف می شود. اصطلاح
«حکمرانی» و «حکمرانی خوب» به نحو گسترده ای در ادبیات توسعه
رواج پیدا کرده و حکمرانی بد به عنوان یکی از علل اساسی ناکامی
جوامع امروزی در دستیابی به توسعه معرفی شده است. این در حالی
است که نهادهای مالی بین المللی و کمک کنندگان جهانی نیز وام
ها و کمک های مالی خود را معطوف به شرایطی کرده اند که متضمن
اجرای مولفه های حکمرانی خوب است.از لحاظ تاریخی مفهوم حکمرانی
به اندازه تمدن بشری قدمت دارد و بسته به سطح آن (ملی، منطقه
ای و محلی) مجموعه ای از بازیگران رسمی و غیررسمی را که بر
جریان تصمیم گیری تاثیر گذار هستند دربر می گیرد. آن دسته از
ویژگی ها و مشخصه هایی که دولت به واسطه برخورداری از آنها به
عملکردهای اقتصادی مطلوبی دست یافته است برحسب مطالعات مختلف
با تغییراتی همراه بوده اند اما این تغییرات به هیچ وجه منافی
همدیگر نیستند بلکه بعضی از مطالعات نسبت به بعضی دیگر کامل
ترند. یک مبنای اساسی برای ویژگی های حکمرانی خوب، شاخص های
هشت گانه ای است که توسط برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP)
و بانک جهانی مطرح شده اند. این شاخص ها به ترتیب عبارتند از:
1- مشارکت
2- حاکمیت قانون
3- شفافیت
4- مسوولیت پذیری
5- اجماع سازی
6- عدالت و انصاف
7- کارایی و اثربخشی
8- پاسخگویی
1- مشارکت: مشارکت
به معنی حضور همه مردم در تصمیم گیری های مختلف است که هم به
صورت مستقیم و هم از طریق نمایندگان و نهادهای واسطه ای قانونی
و مشروع تحقق می یابد. مباحث مشارکت غالباً مبتنی بر وجود
آزادی بیان و حق اظهارنظر همه افراد جامعه در حوزه های مختلف
سیاسی و امنیتی خواهد بود البته این امر لزوماً به معنی آن
نیست که تمایلات، خواسته ها و نگرانی های تک تک افراد جامعه
مورد توجه قرار می گیرد بلکه منظور مشارکت حداکثری است که از
طریق مکانیسم های خاص خود تحقق پیدا می کند. بنابراین ویژگی
اصلی مشارکت همانا آزادی همه مردم در ابراز نظرات و دیدگاه های
خود است که این امر در مرحله اجرا نیازمند ابزارهای خاصی از
جمله رسانه های آزاد و نهادهای مدنی مستقل است.
2- حاکمیت قانون:
برقراری سیستم حکمرانی خوب نیازمند چارچوب های قانونی عادلانه
و منصفی است که از ویژگی بی طرفانه بودن برخوردار است. در این
چارچوب باید از حقوق کلیه افراد مخصوصاً حقوق محرومان محافظت
به عمل آید. اجرای این گونه قوانین در یک فضای بی طرفانه و
مبتنی بر انعطاف، نیازمند دستگاه قضایی مستقل و نیروی پلیس بی
طرف و عاری از فساد است.
3- شفافیت: شفافیت
به معنی جریان آزاد اطلاعات و قابلیت دسترسی سهل و آسان به آن
برای تمامی ذی نفعان مربوطه است. اطلاعات باید به اندازه کافی
و به صورت قابل فهم در دسترس باشند و از طرف دیگر اتخاذ
تصمیمات و اجرای آنها از قوانین و مقررات مشخصی پیروی کند.
4- مسوولیت پذیری:
حکمرانی خوب نیازمند این است که نهادها و فرآیندهای تصمیم گیری
در یک چارچوب زمانی منطقی به همه ذی نفعان آن خدمات لازم را
ارائه دهد. نیل به این هدف تنها زمانی امکان پذیر است که
نهادهای تصمیم گیر نسبت به تامین خواسته ها و تمایلات افراد
احساس مسوولیت داشته باشند.
5- اجماع سازی: در
واقع هر اندازه که نقطه نظرات موجود در یک جامعه از تفاوت های
زیادی برخوردار باشند بالطبع بازیگران گوناگونی نیز وجود
خواهند داشت لذا حکمرانی خوب نیازمند این است که منافع و سلایق
مختلف در جامعه به سمت اجماعی گسترده که بهترین و بیشترین
منفعت را برای تمام اجتماع در پی دارد، هدایت کند. این امر
مستلزم این است که چشم انداز بلندمدت و وسیعی نسبت به آنچه
برای توسعه انسانی پایدار ضروری است و چگونگی دستیابی به اهداف
این چنین توسعه ای وجود داشته باشد. این مهم نیز تنها از طریق
فهم و درک مفاهیم تاریخی، فرهنگی و اجتماعی جامعه قابل دستیابی
است.
6- عدالت وانصاف: در حکمرانی خوب همه افراد باید از فرصت های
برابر برخوردار باشند. رفاه یک جامعه وابسته به تضمین این امر
است که همه اعضای آن احساس کنند در آن جامعه ذی نفع هستند.
برای تحقق این امر همه گروه های آسیب پذیر باید از حمایت های
لازم برای افزایش توانمندی های خود برخوردار باشند.
7- کارایی و اثربخشی:
حکمرانی خوب به معنی آن است که نهادها و سازمان های تصمیم
گیرنده همیشه نیازهای مردم را در نظر داشته باشند و از منابع
موجود به صورت کارا استفاده کنند. مفهوم کارایی در ارتباط با
حکمرانی خوب به معنی استفاده پایدار از منابع طبیعی وحفاظت از
محیط زیست نیز خواهد بود لذا موضوع بهترین استفاده از منابع با
حکمرانی ارتباط مستقیم دارد.
8- پاسخگویی:
پاسخگویی یک امر حیاتی برای مساله حکمرانی خوب است. نه تنها
نهادهای دولتی بلکه بخش خصوصی و سازمان های جامعه مدنی باید
نسبت به عموم مردم و همه افراد ذی نفع پاسخگو باشند. به طور
کلی یک نهاد یا سازمان نسبت به کسانی که در ارتباط مستقیم با
تصمیمات آنها قرار دارند، پاسخگو خواهند بود. لازم به ذکر است
پاسخگویی بدون وجود شفافیت و حاکمیت قانون قابل اجرا
نیست.مجموعه این شاخص ها را می توان به عنوان دستورالعملی برای
تعامل هرچه بهتر سه بخش دولت، بخش خصوصی (بازار) و جامعه به
معنای نوین آن تلقی کرد. در این رویکرد هدف عبارت است از به
کارگیری حداکثری ظرفیت های موجود در هر یک از بخش های فوق
الذکر به منظور نیل به اهداف گسترده تری از رفاه اقتصادی و
اجتماعی. بنابراین در این رویکرد تعامل، دولت وظایف جدیدی را
برعهده می گیرد که مبتنی بر حاکمیت قانون و مشارکت است لذا با
رویکرد سنتی و مکانیکی نقش دولت بسیار متفاوت است. حکمرانی خوب
بر ارزش های قانونی و ارزش های مشروعیت به جای ارزش های
اقتصادی و کارایی صرف اقتصادی تاکید می کند. می توان میان این
تعریف و نگاه مدیریتی به بحث حکمرانی خوب ارتباطی برقرار کرد.
آنچه در اندیشه مدیریت به ویژه مدیریت دولتی نوین مورد تاکید
است ارزش های قانونی، ارزش های مشروعیت و پاسخگویی است و این
همان چیزی است که در نهایت کارایی اقتصادی را (البته با ویژگی
های جدیدی که عدالت اجتماعی را نیز محترم می شمارد) نیز در پی
خواهد داشت.
|