درین دنیایی که فهمیدن آن هرروز مشکل تر شده میرود،  پیوسته  وقایع غیرمنتظره یی ما را تکان میدهد.

در قفقاز چه واقع شده است ؟؟  چرا همین اکنون واقع شده است ؟؟ عواقب این وضع چی است ؟؟

بدنبال 20 سال جنجال  درمیان روسیه و گرجستان، اخیرا گرجستان به اوسسیتیا تعرض میکند. اوسسیتیا ها از خود دفاع میکنند. روسیه این بار در نقش آزاد کننده وارد میشود. روسیه آزادی اوسسیتیا را برسمیت می شناسد.

گرجستان تکیه گاه پروژهء امریکایی- انگلیسی«پاپلین سیحان» است و حلقهء وصل میشود که نفت و گاز آذرباییجان ازطریق  ترکیه به مدیترانه برسد. «چوکاشویلی» یک گرجی متولد وتبعهء امریکا است، که امریکا  برای  ضمانت پروژهء سیحان، اریکهء قدرت  گرجستان  را به وی «بخشش» کرده است.

ریشهء رقابت میان امریکا و روسیه  تنها در مسابقه بر سر منابع انرژی نیست. امریکا میکوشد دست روسیه را نه تنها در گرجستان، بلکه در آسیای میانه نیز، کوتاه سازد و دهلیز «اویرو- آزین»را درتحت کنترول خود قرار دهد.

روسیه که حاضر نیست از ادعای قیمومیت بر این مناطق دست بکشد، چنین نشان میدهد که در برابر همه مظاهر و دلایل افزایش نفوذ امریکا درین حوزه ایستادگی میکند. تقسیمات یوگوسلاوی،  توسعهء ناتو به سوی شرق اروپا و طرح داخل ساختن گرجستان و اوکرایین به ناتو،  وبالاخره پروژهء ستر راکتی امریکا در پولند و چک،  و سایر اقدامات مماثل را روسیه دست اندازی در ساحهء امنیت خود وانمود ساخته است.  

این درگیری ها در میان  امریکا و روسیه، به تدریج به اینسو تمایل می یابند  که  شمایل  جنگ سرد را دوباره بر روی جهان گسترده بسازند.

جهان درآستان یک جنگ سرد  نو قرار داده شده است؛ جنگ سردی که  تنها تصور آن، اینک مو برجان راست میکند.  دست کم  ما افغانها 45 سال جنگ سرد را به قیمت خون وآتش،  بردوش کشیدیم . و 20 سال پس از پایان جنگ سرد ،هم ، نه توانستیم  و نه  می توانستیم خود را از پیاورد های این عفریتهء  خون - سرد  رهایی  بخشیم.

واینک اما به راحتی تمام بار دگر ازهمین جنگ سرد سخن میرود. رییس جمهور روسیه گفت که روسیه یک جنگ سرد نو را نمیخواهد،  اما ازآن ترسی هم ندارد.

وقتی سیمای اوضاع در سراسر جهان را در نظرگیریم ، می بینیم که  تنها مناسبات میان روسیه و امریکا نیست ، که منبع نارامی است. ازین حوزه فراتر، نیز،  وضع جهان سخت آشفته است. گویی چاپیدن قاعدهء جهان شده باشد وهرجا که چپاول کوتاه آمد، جنجال آشنای «آزادی» وارد میدان ساخته میشود.                

«اوباما»  پلان خروج عساکر امریکایی ازعراق را اعلان میدارد و اما خانم «رایس» دربغداد مصروف چانه زدن دربارهء ابقای«امتیازات»امریکا درمنابع نفتی عراق است؛

و اما درین میان جواب تقریبا یک ملیون کشته و 5 ملیون رانده شدهء عراقی را کی میدهد؟؟ این جواب را«یورگن تودین هوفر»سیاستمدارمعروف محافظه کار آلمانی میدهد که زمانی ازهواخواهان سرسخت هرچیزی بود که از«راه امریکایی» فرا میرسید. وی نوشت:

« درعراق من غرق خجالت شدم ، ازغرب».

موفقیت چشمگیرچین درمسابقات المپیک پکن،  با سلاح زبانه دار حقوق بشر زیر سوال برده میشود؛ واما همزمان بمباردمان و کشتار غیرنظامیان بی زبان در افغانستان، «مشروع» خوانده میشود؛ و خاورمیانهء جدید...

و چین؟؟

چین دیگر درپشت دروازه های جهان ایستاده نیست. چین اینک دروازه هایی را میگشاید که سروران پرنخوت جهان کنونی ازان دروازه ها بیرون خواهند رفت.

چین پیش می آید؛ وجهان بهرحال ظاهرا چنین نشان میدهد که برای دلهرهء چین هنوز وقت کافی دارد.

دلهره برانگیزتر اینست که درین جهان، بگفتهء «صمد آغا»، بخور بخور و بزن بزن ، نمایش دجال یک سر و صد استفراغ، در جای دیگری داغ است. همه میخواهند فراموش کنند که یک جایی هست که درآنجا از نسج «امنیت جهان»،  مادهء انفجاری جورمیشود.

 این جای پاکستان است. در آنجا همه رهزنان حرفوی برای این دست به دست هم داده اند که تا از فروپاشیدن  ناگزیر پاکستان،  یک ازهم پاشیدن برای جهان بسازند.

وکسی نمیخواهد این را ببیند.

برگردیم به قفقاز.

اینک سوال اینست که چگونه شد که بیکباره «چوکاشویلی» شب آغاز مسابقات المپیک پکن را، به شب تجاوز به اوسسیت ها تبدیل کرد؟؟

چرا جنگ قفقاز همین حالا و نه  چند ماه پیش و یا پس واقع شده است؟؟

پاسخ این سوال، دراینجا و درآنجا نیست. پاسخ این سوال در داخل امریکا است. این جریان قفقاز با مبارزات انتخاباتی در امریکا رابطه دارد. به وسیلهء این جنگ  کوشش میشود بار دگر افکار عامهء امریکا از خطری ترسانده شود، که به ترسیدن ازان عادت داده شده بود: خطر جنگ سرد.

این گپ را به مبارزات جاری انتخاباتی در امریکا چی غرض؟ بسیارغرض .

«مک کین» با استناد به همین جریانات قفقاز، توجه افکارعامهء امریکا را به  طرح های«جنگسردی» خود جلب کرد و درنتیجه در رقابت با «اوباما» بسیار امتیاز گرفت. عکس العمل «اوباما» هم کاملا قابل پیشبینی است: وی هم به تندی به این مساله خواهد پرداخت تا از رقیب انتخاباتی خود عقب نیافتاده باشد.

پس میتوان پیشبینی کرد که«بازی تشنج» با روسیه در آستان انتخابات امریکا تشدید خواهد یافت.

ناظران اروپایی معتقدند که بحران کنونی قفقازهر قدرهم واقعا چیزی اضطراب آور در خود نهفته داشته باشد،  حقیقت این است که انکشافات انتخاباتی در آن چاشنی تند وتیز ریخته است؛ وپس ازانتخابات، «بازی تشنج» جای خود را به «بازی رفع تشنج» خواهد داد. وزیر دفاع امریکا گفت که امریکا مدت مدیدی است که از برخورد رودررو با روسیه خودداری میکند و اینبار هم میکوشد چنین کند. روسیه و امریکا، بسیار بیشتر ازان درهم تنیده شده اند،  که  بتوانند درمقابل همدیگر قرار گیرند.

واما به هرحال این سوال کلیدی به جای خود میماند که شمال خطرسرد از کدام سو می وزد ؟؟

زمانی «رامسفیلد» کلید اصلی تفسیر چنین جریانات غیر منتظره را بدست داده بود. وی

گفته بود: «برای ما مهمترین میدان ژیوپولیتیک، خود افکار عامهء امریکا است».

و اما یک کس دیگرهم درامریکا هست، که همه چیزرا با قوانین « دیدی بازی، ندیدی دوزی» تفسیر نمیکند. این کس«کلینتون» است. وی زمانی گفته بود:

«بلی امریکا امروز قدرتمند ترین کشور جهان است. پس امریکا امروز باید همه اقدامات را بکند، که  زمانی که دیگر قدرتمند ترین نباشد،  ازبرکت این اقدامات بتواند با همگان، با جهان، در تفاهم بسر برد».

پس سوال اینست که گزینه های بعدی ناتو و امریکا از یکطرف؛ و روسیه از طرف دیگر، کدامها اند؟؟ و اصولا گزینه های جهان و جهانیان در برابر این بازی های بازیگوشانه کدامها اند؟؟؟

آیا در انتخابات جاری در امریکا برای بصیرت واقعا شانس داده خواهد شد؟؟ اگرهشت سال پیش برای«گور» شانس داده میشد، آیا بشریت ناگزیرمی بود که قرن 21 را با   فغان وندبه  بر گور آرمان های همه شمول بشری آغاز کند؟؟

و یا «ماکیاول وقاحت» برندهء جاودان میدان رقابت است؟؟

اشتباه نکنیم.  وقاحت یک شخص نیست.  وقاحت تنها یک  شخصیت هم نیست.  وقاحت یک سیاست است.

نه اینکه جهان وقاحت خود را در حرکت به جانب حق، باخته است.  جهان  یک  سیمای حق  بجانب را  مبنایی  نو  برای وقاحت  ساخته  است.

جهانی که نمی خواهد  وقاحت را کنار بگذارد ؛ این  جهان  سزاوار آن قباحت است که سرنوشتش را دردستمافیای کوکنار بگذارد!!