«فاصله بین تعصب و بربریت گامی بیش نیست.»

 
 
 
 

دنیس دیدرو 1713-1784

http://www.aftab.ir/images/news/break.gif

   
 
   


«
دنیس دیدرو» Denis Diderot، فیلسوف و نویسنده فرانسوی كه سردبیری اثر ماندگار و تاریخی دایره المعارف جامع به زبان فرانسوی ( Encyclopedia) را نیز برعهده داشت در ۵ اكتبر ۱۷۱۳ در «لانگرس» فرانسه چشم به جهان گشود. دایره المعارف جامع یكی از آثار مهم در عصر روشنفكری و گامی مهم در تنویر افكار عمومی به شمار می آید. «دنیس دیدرو» بیش از ۲۶ سال از عمر خود را صرف این اثر عظیم ۲۸ جلدی كرد و در نهایت ۱۷ جلد آن به صورت متن و ۱۱ جلد آن شامل تصاویر منتشر شده كه به معرفی دستاوردهای گوناگون بشر در طول تاریخ می پردازد. در كنار اطلاعات مختصر و مفیدی كه در این مجموعه در زمینه تمام علوم نظری آمده است در بخش دیگر نویسنده به مخالفت با قدرت و صلاحیت رهبری كلیساهای كاتولیك می پردازد. پدر«دنیس دیدرو»  در زمینه ساخت و فروش آلات برنده فعالیت داشت و در تجارت مردی موفق بود. «دیدرو» تحصیلات اولیه خود را نزد عالمان فرقه یسوعی طی كرد و در همین دوره بود كه به مطالعه كتاب علاقه مند شد و در این میان آثار كلاسیكی مانند هورس و هومر نزد او محبوبیتی خاص پیدا كرد. او در سال ۱۷۳۲ با اخذ درجه فوق لیسانس در رشته ادبیات و فلسفه از دانشگاه پاریس فارغ التحصیل شد و با اینكه پدرش او را به تحصیل در رشته طب( پزشكی) و حقوق توصیه می كرد او اكثر وقت خود را صرف مطالعه كتاب و تفریحات شبانه می كرد. با توقف حمایت های مالی پدر، «دیدرو» به ناچار در دفتر كار وكیلی به نام «كلمنت دوریس» مشغول به كار شد و با گذشت دو سال كار در دفتر وكالت را رها و در یك كتابفروشی كار خود را آغاز كرد. پس از ۱۰سال زندگی به سبك و سیاق خود در سال ۱۷۴۳ با «آن توینت چامپیون» ازدواج كرد و برای تامین مالی خانواده به ترجمه متون ادبی از زبان انگلیسی به فرانسه روی آورد. پس از چندی زندگی مشترك آنها طعم تلخی به خود گرفت كه سرآغاز آن جمله ای بود كه «آن» بر زبان آورد: «من كتابی را كه در تعالی روح آدمی تاثیری نداشته باشد را حاضر نیستم حتی لمس كنم و «دیدرو» در مقابل برای تغییر عقیده او، تنها آثار ادبی سطح پائین را برای او می خواند. در خلال همین كش و قوس بود كه «دیدرو» دل به بانوی دیگری به نام «مادلین دو پوسو» باخت كه نویسنده ای توانا بود و بهترین اثرش با نام «شخصیت ها» طی رابطه اش با «دیدرو» پدید آمد. در طول تمام این دوران او رابطه ای نامشروع با «سوفی والاند» داشت كه تا پایان عمر او ادامه پیدا كرد و نامه های او به«سوفی» به عنوان مستندترین مدارك زندگی شخصی او به شمار می رود كه حاوی اطلاعات مهمی درباره طرز تفكر شخصی و همچنین اندیشه های آن دوره است. او كه از اوایل دهه ۴۰ به عنوان مترجم كار خود را آغاز كرده بود در طول این دوران «دیكشنری پزشكی» رابرت جیمز و آثار متنوع دیگری را به زبان فرانسه برگرداند. در سال ۱۷۴۶ او كتابی فلسفی نگاشت كه مجموعه ای از كلمات قصار و حكیمانه نیز به شمار می آید. تمام نسخه این كتاب به واسطه عقاید ضدمسیحی آن به دست پارلمان پاریس سوزانده شد. او در سال ۱۷۴۹ كتابی با عنوان «نامه یك كور» به طرح پرسشی درباره وجود خدا پرداخت و به همین دلیل برای سه ماه به زندان انداخته شد. در ژوئیه ۱۷۴۹ با پر شدن زندان باستیل او را به زندان دیگر در «وینسنس» منتقل كردند. «دیدرو» در جایی می نویسد: «فاصله بین تعصب و بربریت گامی بیش نیست.» از اوایل سال ۱۷۴۵ تا اواخر ۱۷۷۲ «دیدرو» به عنوان سردبیر و سرپرست گروه تدوین كننده دایره المعارف جامع مشغول به كار بود. او در اوایل از همكاری ریاضیدان همدوره خود «ژان لوراند آلمبرت» نیز بهره مند بودند كه بعدها با اعلام اینكه ریاضیات از زیست شناسی و علوم دیگر مهمتر و ریشه دارتر است از گروه كناره گیری كرد. آثار ادبی، عقیدتی و فلسفی «دیدرو» به واسطه اندیشه های افراطی اش یا قبل از انتشار ضبط می شد یا سوزانده می شد و یا مانند تمام آثارش پس از مرگش به چاپ می رسید. او در یكی از آثار خود به شدت از سیاست های استعماری و برده داری روزگار خویش انتقاد می كند و به همین واسطه كتابش تا ۴۰ سال در انتظار انتشار می ماند. این فیلسوف بزرگ در سال ۱۷۶۵ تمام كتابخانه خود را به «كاترین دوم» از روسیه فروخت تا بتواند جهیزیه دخترش را فراهم كند. در سال ۱۷۷۳ او سفری یكساله به «سنت پترزبورگ» كرد تا خصوصاً از محضر كاترین دوم تشكر كند و طرح اولیه دانشگاه بزرگ روسیه را انجام دهد. «دیدرو» دوستان فیلسوف زیادی داشت كه بهترین آنها «ژان ژاك روسو» بود كه دوستی این دو در سال ۱۷۵۷ پایان یافت. «دنیس دیدرو» در ۳۱ ژوئیه ۱۷۸۴ از بیماری نفخ و ورم در پاریس درگذشت. او اندیشمند یكتای قرن خود بود كه شهرتش در سایه نبوغ اندیشمندان معاصرش «ولتر» و «روسو» تا حدی رنگ و رو باخت.

گردآوری و ترجمه: فرهاد كاوه

یاداشت زندگی:

دیدرو در ضمن از نویسندگان کتاب "نظام طبیعت" بود که قوی‌ترین و تندترین کتاب آتئیستی که تا آن زمان چاپ شده بود, به حساب می‌آمد.

دیدرو از طرفداران مهم و علنی آزادی بیان و دموکراسی بود و به همین شکل با بردگی و مسیحیت نیز مخالفت می‌کرد. این مخالفت علنی باعث این بود که او مورد جدالی جدی از سوی مقامات سیاسی قرار گیرد اما در روسیه از او به خوبی استقبال شد. کاترین کبیر او را شخصا ملاقات کرد و کتاب‌خانه‌اش را از او خرید و با این حال اجازه داد تا پایان عمر آن را نگاه دارد. کتاب‌خانه‌ی دیدرو پس از مرگش به روسیه منتقل شد.

"منفعت مردم باید هدف اصلی حکومت باشد. حاکمان با توجه به قوانین طبیعت و استدلال, قدرت را با چنین توجیهی دریافت می‌کنند. و بزرگ‌ترین نفع مردم, آزادی است. اهمیت آزادی برای فرد, مثل اهمیت سلامتی برای اوست."

از مقاله‌ی "حکومت" در "دانش‌نامه"

"استدلال برای فیلسوف به دعا برای مسیحی می‌ماند.... مردمان دیگر در تاریکی گام برمی‌دارند. فیلسوف, که شوق و ذوق‌هایی یک‌سان دارد, تنها از پس روشنایی حرکت می‌کند. او در دل شب قدم می‌زند اما مشعلی در دست دارد. فیلسوف اصولش را بر ابدیتی از مشاهده‌های مشخص بنا می‌کند. او حقیقت را با ممکن بودن اشتباه نمی‌گیرد. او آن‌چه را که حقیقی است, حقیقت می‌شمرد و آن‌چه را که غلط است, جعل و آن‌چه را که مشکوک است, مشکوک و آن‌چه را ممکن است, ممکن. بدین ترتیب روح فلسفی, روحی از مشاهده و دقت است."

از مقاله‌ی "فلسفه" در "دانش‌نامه"

"اگر امتیازاتی انحصاری اهدا نمی‌شد و اگر نظام مالی ‌به سمت تمرکز رفاه پیش نمی‌فت, ثروت‌های بزرگ کمی یافت می‌شد و خبری از ثروت یک ‌شبه نبود. وقتی شیوه‌های پول‌دار شدن بین شمار بیش‌تری از شهروندان تقسیم شده است, رفاه نیز برابر‌تر تقسیم می‌شود. فقر شدید و و رفاه شدید نیز نادر خواهند بود."

از مقاله‌ی "رفاه" در "دانش‌نامه"