اندیشه جان لاک در حوزه فلسفه سیاسی

ویلیام آزگالیس

 ترجمه: نفیسه جلالی

 

جان لاک (۱۷۰۴ _ ۱۶۳۲) فیلسوف انگلیسی، محقق و پژوهشگر دانشگاهی و پزشکی بود که، معاشرت او با آنتونی آشلی کوپر (اولین کنت شافتسبری) باعث شد تا عهده دار مسئولیت های سیاسی شود. بیشتر نوشته های او به دلیل مخالفت با قدرت مطلقه در حکومت، شهرت زیادی دارند. این مخالفت هم شامل افراد و هم شامل نهادهایی از قبیل دولت یا کلیسا می شود. او معتقد است که در پذیرش دعاوی افراد و نهادها، هر فردی باید از روی پژوهش عقلانی و با توجه به شواهد و مدارک تصمیم بگیرد. در مورد نهادها نیز باید به کارکرد آن ها توجه کرد.

 به نظر لاک استفاده از عقل برای فهم حقایق و تمدید کارکرد درست نهادها، گامی است در جهت بهینه سازی و توسعه زندگی افراد و جوامع، هم از بعد مادی و هم از بعد معنوی. این خود پیروی از قانون طبیعی و تحقق اهداف الهی برای بشر است. مهم ترین نوشته او یعنی «پژوهش در باب فهم انسانی» به بررسی حدود دانش بشری در مورد خدا، فرد، انواع طبیعی و مصنوع و انواع ایده ها و تصورات، می پردازد. از دیگر آثار مهم او در باب سیاست، دین و آموزش عبارت است از «دو رساله در باب حکومت مدنی» ، «جستارهایی پیرامون تسامح» ، «عقلانیت مسیحیت» و «اندیشه هایی پیرامون آموزش» . در «دو رساله در باب حکومت مدنی» ابتدا به نظریه حق الهی که از طرف سر رابرت فیلمر مطرح شده بود اعتراض کرد، و در رساله دوم به بسط نظریه سیاسی خود پرداخت. آنچه لاک در تقریر نظریه سیاسی خود گفته تا به امروز یکی از مهم ترین گفتارها در تاریخ آزاداندیشی محسوب می شود، درست به همان گونه که کتاب «پژوهش» در زمره بهترین تصانیف در تاریخ تجربه گرایی جای دارد به مناسبت سالروز در گذشت لاک با هم مروری در برخی از این آثار می کنیم. 

حدود فهم انسانی

صرف نظر از بیکن و هابز، جان لاک را می توان نخستین تجربه گرای انگلیسی نامید. اگرچه قبل از او برخی اندیشمندان به اهمیت بررسی و تحلیل حدود معرفت انسان اشاره کرده بودند، اما این لاک بود که این پروژه را به نحوی دقیق عملی ساخت. در چهار فصل کتاب «پژوهش» لاک به بررسی منابع و طبیعت معرفت می پردازد. در فصل اول لاک به این نکته می پردازد که ما معرفتی فطری نداشته و در بدو تولد ذهن بسان لوح نانوشته ای است که تجربه به تدریج به آن شکل می دهد. در فصل دوم لاک تصورات را علل مادی معرفت به شمار می آورد که این تصورات تماماً از تجربه حاصل می شوند. تجربه بر دو قسم احساس و تأمل است. احساسات، اشیاء و فرآیندهای بیرون ذهن را گزارش می کنند، در حالی که تأمل نحوه کارکرد ذهن را روشن می سازد، لذا تأمل را می توان نحوی از حس درونی به شمار آورد. ما تصوراتمان را یا از طریق احساس، یا تأمل یا هر دو به دست می آوریم. لاک در مورد تصورات تئوری اتمی یا ذره ای را می پذیرد؛ بدین مضمون که میان ترکیب اتم ها برای پدید آوردن اشیاء مرکب و تصورات برای ایجاد تصورات دیگر شباهت وجود دارد. تصورات یا بسیط یا مرکب هستند. ذهن در پدید آوردن تصورات مرکب از تصورات بسیط از حیث فعال خود استفاده می کند. فصل سوم شامل بررسی طبیعت زبان و ارتباط اش با تصورات و نقش آن در شناخت و معرفت است. طبیعت و حدود شناخت، بحث احتمال در معرفت، ارتباط عقل و ایمان موضوعات مورد بحث در فصل چهارم کتاب است.

 نظرات سیاسی- حکومتی

 ۱- دو رساله درباره حکومت:

مقدمه این اثر پس از متن اصلی، به منظور توجیه «انقلاب گلوریس» در سال ۱۶۸۸ به رشته تحریر درآمد. اکنون ما می دانیم که این دو رساله در طول «بحران محرومیت» ، احتمالاً به قصد تصدیق شورش مسلحانه عمومی که رهبران «حزب کشور» طراحی کردند و به قصد توضیح و دفاع از این طرح انقلابی در مقابل چارلز دوم و برادرش نوشته شد. نخستین رساله درباره حکومت، اثری مجادله آمیز است با هدف رد شرح پدر سالارانه «نظریه حقوق الهی پادشاهان» که توسط «رابرت فیلمر» عنوان شد. «لاک» این مجادله فیلمر را که مردان طبیعتاً آزاد نیستند، به عنوان مسأله کلیدی انتخاب می کند. رساله دوم لاک درباره حکومت، نظریه اثباتی حکومت وی را ارائه می دهد. او آشکارا بر این نظر است که انسان ها نباید دچار این عقیده خطرناک شوند که کل حکومت در جهان، صرفاً نتیجه زور و خشونت است. او با ابزاری چند از جمله «فلسفه سیاسی» ، «نظریه حقوق طبیعی» و «قرارداد اجتماعی» سروکار دارد که در قرون هفده و هجده رایج بود. حقوق طبیعی آن حقوقی است که ما به عنوان انسان قبل از اینکه هر حکومت به وجود آید، دارا بوده ایم که حق حیات از آن دسته است. زمانی که لاک از چگونگی ایجاد حکومت صحبت می کند، معتقد است که افراد فکر می کنند شرایط شان در وضع طبیعی، نامطلوب است و از این رو مایلند که برخی از حقوقشان را به یک حکومت مرکزی با حفظ حقوق منتقل کنند و این نظریه قرارداد اجتماعی است. شرح های بسیاری؛ برخی محافظه کار، برخی رادیکال بر نظریه حقوق طبیعی و قرارداد اجتماعی در فلسفه سیاسی اروپای قرن هفده و هجده وجود دارد. شرح لاک تعلق به بخش رادیکالی این طیف دارد. این نظریه ها در ایدئولوژی های موجود در انقلاب های آمریکا و فرانسه تأثیر داشت.

 ۲: دومین رساله درباره حکومت:

موضوعات و مباحث در فصل های متعدد این رساله بدین ترتیب است:

فصل اول: تعریف قدرت سیاسی، فصل دوم تا هفتم: پایه های حکومت، وضع طبیعی،جنگ، بردگی، ماهیت مالکیت، فصل هشتم تا چهاردهم: ماهیت قدرت سیاسی و حکومت مدنی مشروع، فصل پانزدهم: جمع بندی تمایزات بنیادی میان قدرت پدرانه، سیاسی و مستبدانه، فصل شانزدهم تا هجدهم: شرح ماهیت حکومت مدنی غیرقانونی که شکل آن را بیان می کند: ۱- غلبه ناعادلانه خارجی۲- غصب داخلی حکومت سیاسی، ۳- گسترش ظالمانه قدرت به وسیله کسانی که از ابتدا، قانوناً در قدرت بودند، فصل نوزدهم: شرایطی که امکان دارد تحت آن انقلاب مشروع رخ دهد.

«قدرت سیاسی، عبارت است از حق قانونگذاری همراه با مجازات مرگ و مجازات های کمتر برای تنظیم و حفظ مالکیت، استفاده از نیروی جامعه در اجرای چنین قوانینی و در دفاع از رفاه عمومی در مقابل آسیب خارجی؛ همه اینها در جهت مصلحت مردم است.

در فصل دوم رساله دوم، لاک وضعی را توصیف می کند که در آن هیچ حکومتی با قدرت سیاسی حقیقی وجود ندارد. این وضع طبیعی (State of Nature) است. گاهی چنین تصور می شود که وضع طبیعی حالتی است که در آن اصلاً حکومتی وجود ندارد، اما این عقیده فقط تا حدی درست است. اگر وضع طبیعی را قبل از وجود حکومت در نظر بگیریم، آن حالتی از برابری سیاسی است که در آن هیچ مافوق و یا زیردست طبیعی وجود ندارد. از این برابری ها حس تعهد و محبت متقابل و وظایفی که مردم در قبال هم دارند و همچنین شعارهای عالی عدالت و نوع دوستی ناشی می شود. از نظر لاک و هابز، تا زمانی که مردم موافق به برقراری اقتدار سیاسی عمومی نباشند، در وضع طبیعی باقی می مانند.

۳: ماهیت انسان و اهداف خدا:

بر اساس نظریه لاک، خداوند انسان را آفرید و از این رو ما در واقع دارایی خداوند هستیم. هدف اصلی او از آفرینش، حیات است. فرد آن قدر آزاد نیست که به خود و سایر مخلوقات ضربه بزند. بنابراین قتل و خودکشی هدف الهی را نقض می کند. اگر شخص حیات را یک هدف می داند، این سؤال وجود دارد که ابزار لازم برای تحقق این هدف چیست؟ از نظر لاک، آنها عبارتند از زندگی، آزادی، سلامت و دارایی. به عقیده وی، از آنجا که خداوند هدف را تعیین می کند، ما حق استفاده از این ابزار را داریم. اینها حقوق طبیعی اند، یعنی حقوقی که در وضع طبیعی قبل از عرضه حکومت مدنی داریم و همگان در این خصوص از حقوق مساوی برخوردارند. لاک می گوید وضع طبیعی یک قانون طبیعی دارد که بر آن حاکم است و همگان را ملزم می کند و عقل که همان قانون است، به بشری که از عقل رأی می جوید، می آموزد که چون همه برابر و مستقل اند، هیچ کس نباید به زندگی، سلامت، آزادی و مال دیگران صدمه بزند. قانون طبیعی توسط عقل آشکار می شود و دستور می دهد که چه چیز برای ما بهترین است. لاک نظریه وضع طبیعی را نوعی مدینه فاضله نمی داند بلکه آن را ابزاری تحلیلی می داند که توضیح می دهد چرا ارائه حکومت مدنی لازم است و کارکرد قانونی آن چیست؟ قانون طبیعت همانند قوانین مدنی قابل نقض اند. هیچ پلیس، دادیار یا قاضی به عنوان نمایندگان حکومت با اقتدار سیاسی کامل در وضع طبیعی وجود ندارد. اصل اساسی عدالت این است که مجازات باید با جرم متناسب باشد. وقتی قربانیان درباره جدیت جرمی داوری می کنند با سخت گیری بیشتری نسبت به یک داوری بی طرفانه همراه است. در نتیجه سوءاجرای عدالت همیشه وجود خواهد داشت و شاید این از مهمترین مشکلات وضع طبیعی باشد.

در فصل سوم و چهارم، لاک اوضاع جنگ و بردگی را تعریف می کند. وضع جنگ، (Stat e of war) وضعی است که در آن شخص تصمیم ثابت و جدی برای تجاوز به حقوق زندگی طرف دیگر می گیرد. لاک خودش را از هابز که وضع طبیعی و وضع جنگ را با هم معادل می داند، جدا می کند. از نظر وی، وضع طبیعی وضعی است که شخص از قانون طلایی و یا حقوق طبیعی پیروی می کند و دیگر افراد بشر را دوست دارد. بنابراین در تئوری جنگ لاک، همیشه یک قربانی بی گناه و از طرفی یک متجاوز بی رحم از سوی دیگر وجود خواهد داشت.بردگی تحت سلطه کامل و خودکامه دیگری بودن است. لاک در فلسفه سیاسی خود از بردگی قانونی یاد می کند و آن را با بردگی غیرقانونی مقایسه می کند.

به منظور تحقق بردگی قانونی، باید یک فرد مهاجم ستمگر شکست خورده در جنگ و یک فاتح عادل باشد که اختیار دارد یا او را بکشد و یا به اسارت و بردگی درآورد و این وضع ادامه وضع جنگ است. بردگی غیرقانونی، وضعی است که شخص بدون دلیل منصفانه، قدرت مطلق و کامل بر شخص دیگر دارد. جریان ثابتی از مقالات در طول چهل سال گذشته وجود داشته که بر این باورند با توجه به درگیری لاک با حکومت استعماری و سرمایه داری، تئوری بردگی به سمت توجیه نهادها و شیوه های بردگی آمریکایی های آفریقایی تبار می رود که این مسأله غیرمحتمل به نظر می رسد. در وضع» غصب «(s tate of conquest) آشکارا محدودیت های قدرت قانونی فاتحان را فهرست می کند. این محدودیت ها هم برای برده قانونی و هم برای قدرت یک فاتح عادل است که تئوری غصب و بردگی و شیوه های بردگی مذکور را در قرون ۱۷ ، ۱۸ و ۱۹ محکوم می کند.

در بحث از منشأ مالکیت خصوصی(Pro perty) لاک با این مطلب که خداوند زمین را به همه بشر به طور مشترک عنایت کرده، آغاز می کند. از این رو، دارایی خصوصی چگونه تحقق می یابد؟ لاک می گوید دارایی خصوصی از رضایت عمومی (universal consent) حاصل نمی شود. وی حداقل دو شرط مهم را ذکر می کند برای این که چه مقدار دارایی می توان کسب کرد. اولین شرط این است که فرد آن قدر که بتواند، سودی از دارایی ها را با کار کردن از آن خود کند به طوری که از تباه شدن یا اتلاف آن جلوگیری کند، این دارایی از آن اوست و فراتر از این اندازه ای از سهم او خارج و به دیگران تعلق دارد. در اوایل زندگی بشر، جمعیت کم و منابع بسیار بودند و زندگی درون گروه با عقلانیت بیشتری همراه بود و نزاع و مجادله کمتری بر سر دارایی وجود داشت. در نظریه لاک ما شاهد تکامل وضع طبیعی هستیم. وی از شکار و جمع آوری غذا و سپس در مورد جامعه کشاورزی و دارایی زمین بحث می کند.

لاک در مرحله دیگر در تکامل وضع طبیعی به معرفی« پول» می پردازد. قبل از عرضه پول، درجه ای از برابری اقتصادی برای انسان به وسیله عقل و با سیستم معامله پایاپای وضع می شد و افراد عمدتاً به رضایت از نیازها و منافعشان بسنده می کردند. بیشترین ضروریات زندگی، مواد غذایی با مدت زمان نگهداری نسبتاً کوتاه است که شخص، منطقامی تواند آنها را با مواد بادوام تعویض و مبادله کند. حتی می تواند این مواد را نیز با تکه فلزات خوش رنگ مثل الماس، صدف که خوشایند اوست معاوضه کند. وجود پول، دارایی خصوصی را در بیرون از مرزهای جامعه، بدون قرارداد و فقط با گذاشتن ارزشی روی طلا و نقره و به طور ضمنی موافقت با استفاده از پول، عملی می کند. زیرا در حکومت ها، قوانین، حق دارایی را تنظیم می کنند و مالکیت زمین با اساسنامه های قطعی تعیین می شوند. «مک فرسون» لاک را حامی کسب نامحدود قدرت و ثروت می داند.

از سوی دیگر، بر طبق نظر «جیمز تولی» لاک شاهد تغییر ارزش ها و نابرابری اقتصادی است که در نتیجه پیدایش پول و سقوط انسان حاصل شده است. وی همچنین فردی منتقد نسبت منافع شخصی است. این تفاوت قابل ملاحظه تفاسیر، موضوع مهم مباحث دانشمندان چهل سال گذشته بوده است. نهاد حکومت مدنی به دلیل مشکلات وضع طبیعی پدید می آید. از نظر لاک این مشکلات با ازدیاد جمعیت، کاهش منابع در دسترس و ظهور نابرابری اقتصادی که از عرضه پول ناشی می شود، افزایش می یابد. این شرایط منجر به افزایش شمار تخلفات از قانون طبیعی می شود. بنابراین دردسر کاهش اعتراضات به نفع شخص بسیار سخت تر و این امر منجر به ارائه حکومت مدنی می شود.

 ۴: نظریه قرارداد اجتماعی:

این نظریه به همراه نظریه حقوق طبیعی و قانون طبیعی در قرون هفده و هجده مطرح شد. لاک قبلاً متذکر شد که افراد نباید تصور کنند همه حکومت ها با زور و خشونت بوجود آمدند. از نظر وی حکومت مدنی قانونی با رضایت آشکار کسانی که بر آنها حکومت می شود بنا شده است.

اینها چنین توافق کرده اند که حق اجرای قانون طبیعی و قضاوت را به حکومت مدنی واگذار کنند.

«رات گرانت» می گوید برقراری حکومت مدنی یک فرایند دومرحله ای است. مرحله اول رضایت عمومی برای تشکیل یک جامعه سیاسی است که لازم الاجرا و موجب ثبات سیاسی است و عضویت در این جامعه، مستلزم تعهد و پیروی از آن است.

و دوم رضایت اکثریت است که برای تعیین حاکمان لازم است. ممکن است این اکثریت، قانون جامعه را به پادشاه و وارثین او یا گروهی از منتقدین و یا یک مجلس دموکراتیک اعطا کنند. بنابراین قرارداد اجتماعی کاملاً به دموکراسی متصل نمی شود. بلکه هر حکومتی از هر نوعی باید کارکرد قانونی حکومت مدنی را داشته باشد.

۵: کارکرد حکومت مدنی

هدف حکومت مدنی قانونی و مشروع، حفظ حیات، آزادی، سلامت و دارایی شهروندان تا حد ممکن و پیگیری و مجازات کسانی است که حقوق دیگران را نقض می کنند. همچنین حکومت مدنی به دنبال خیر عمومی است. حتی اگر در تضاد با حقوق افراد باشد، اما حکومت مدنی غیرقانونی در حفظ این حقوق شکست خورده و ادعا می کند که حق اعمال قدرت خودکامه بر افراد و نقض حقوق آنان را دارد. لاک درصدد است برخلاف فیلمر که عقیده داشت قدرت پدرسالاری، قدرت سیاسی و قدرت مستبدانه با هم برابرند، استدلال کند اینها سه شکل از قدرتند و با هم برابر نیستند.

 ۶: شورش و شاه کشی

یک حکومت مدنی غیرقانونی به دنبال نقض سیستماتیک حقوق طبیعی افراد است و از آنان بردگانی غیرقانونی می سازد. از آنجا که این حکومت چنین عملی را مرتکب می شود، خود را در وضع طبیعی و وضع جنگ با زیر دستانش قرار می دهد. قاضی یا پادشاه چنین وضعی، قانون طبیعی را نقض کرده و به شکل جانور درنده خطرناکی در می آید. در چنین شرایطی، شورش به منزله کشتن چنین حیوان خطرناکی، امری قانونی است. بنابراین لاک، شورش و شاه کشی را تحت شرایط خاص توجیه می کند. برخی احتمال می دهند که این مسئله توجیهی بود برای پیشنهاد قتل پادشاه انگلستان و برادرش.