پیش شرط صلح اخلاق در روابط سیاسی

 کریم

 اگر ستیز و گریز از اولین نشانه های صیانت ذات و انطباق با محیط طبیعی است، با این حال، به نظر نمی رسد که به هیچ وجه ستیز و جنگ و گریز را با صلح به معانی که این دو مفهوم به مرور در سیر تاریخ اجتماعی و سیاسی بشر پیدا کرده، بتوان یکسان دانست.

 ستیز و گریز به اندازه زمان پیدایش حیات بر روی کره خاکی قدمت دارد، در صورتی که مفاهیم جنگ و صلح، حتی اگر عمر آنها را به اندازه تاریخ مکتوب بشر ندانیم کاملا جدید می نمایند و از لحاظی جنبه اکتسابی دارند و نه طبیعی.
جنگ در میان گروههای اجتماعی سازمان یافته و به نحو اخص میان دول نظام مند و هدفمند، واجد تشکیلات ارتشی مجهز و با افراد تعلیم دیده انجام می گیرد، همچنان که صلح نیز یا طبق رضایت متقابل و یا صرفا به نحو تحمیلی، بر اساس معاهده های حساب شده مدون و منعقد می گردد.
افزون بر این اگر ستیز و گریز - در حد حیات حیوانی - تاریخ ندارد و به نحو مفهومی تحول ناپذیر است، بر عکس در نزد انسان تاریخی مفاهیم جنگ و صلح در سیر زمان و با پیشرفت سریع صنایع و نحوه زندگانی متحول می شود و رسوم و عادات نه فقط به صورت ابداع بلکه در اثر انتقال و اقتباس ازقومی به قوم دیگر می رسد و همچنین براساس عوامل بسیار دیگر فرهنگی و اقتصادی تغییر می یابند و حتی ضوابط و نحوه متمایز سازی دو مفهوم جنگ و صلح نیز عوض می شود.
مثلا در نیم قرن اخیر- شاید برای اولین بار تاریخ بشری - از جنگ سرد صبحت شده که در واقع منظور جنگ همراه با نوعی صلح موقت بوده است و اگر دقت کنیم - بدون این که به صراحت گفته شود - امروز نیز اغلب از صلحی صحبت شود که دائما با جنگ های ظاهرا موقت است.
البته از طرف دیگر به نظر می رسد که این دو مفهوم - مثل همه مفاهیم متضاد- تا حدودی همدیگر را می طلبند و در انعکاس در یکدیگر معنی پیدا می کنند.
یکی از اقوال مشهور رومی این بوده است که
si vis pacem para bellum، یعنی، اگر صلح می خواهی، جنگ را آماده کن.به هر طریق باید دانست که گرایش کلی تفکر در دوره باستان و در قرون وسطی، به نحوی تجلیل از جنگ بوده است و در دوره های پهلوانی چه در حماسه های یونانی و رومی و چه در حماسه ایرانی فردوسی، جنگ، محک تشخیص صلابت و شجاعت مردان بشمار می رفته است و در قرون وسطی جنگ های صلیبی مقدس نامیده می شده اند.
البته مفهوم صلح در عصر جدید و خاصه بعد از قرن هفدهم میلادی مورد توجه واقع شده و به مرور یکی از موضوعهای اصلی مورد بحث در فلسفه درآمده است. از این دوره به بعد ادعا بر این بوده که «عقل بهتر از هر چیز دیگر میان مردم تقسیم شده است» و این عقل اعم از این که آن را مثل دکارت فطری بدانیم و یا مثل منورالفکران قرن هیجدهم آن را صرفا اکتسابی و کسبی تلقی کنیم - ما را وادار می کند که ارزش صلح را بشناسیم و از جنگ احتراز بورزیم.
منظور البته برکنار نهادن کل جنگ ها نیست، بلکه باید اشاره به این نکته کرد که در کتابهای فلسفی و خاصه حقوقی، دیگر فقط از جنگ به عنوان یک حق
Jus Belliصبحت نمی کنند، بلکه از «حق جنگ و صلح» با هم سخن می گویند، تا هر چه بیشتر از جنگ ممانعت کنند و بر امکان برقراری صلح بیفزایند. بارزترین مصداق این جریان را در اثر معروف «گروتیوس»می توان دید که به سال ۱۶۲۵کتاب معروف خود را تحت عنوان «درباره حق جنگ و صلح» منتشر کرده است.
از آن تاریخ به بعد ضمن این که نویسندگان زیادی با ادعای تجدد و منورالفکری بیش از پیش نه فقط زشتی ها بلکه کاملا جنبه عبث جنگها را توصیف و افشاگری کرده اند (مثلا در داستانهای ولتر فرانسوی)، گروه دیگری هم مستقیما درباره صلح و امکان برقراری و پایداری آن، آثاری را منتشر کرده اند که به ترتیب تاریخی می توان «سن پی یر» فرانسوی را نام برد که به سال
۱۸۱۳رساله «صلح پایدار» خود را منتشر کرده است.
بسیار افراد دیگری نیز خاصه حقوقدانانی چون «واتل » سوییسی که او هم از بنیانگذاران حقوق بین المللی است و یا مورخان فرانسوی چون «رینال» (کتابی درباره استعمار در هندوستان دارد) و «وانی» و یا رمان نویس فرانسوی چون «مرسیه» (سباستین)، که قسمتهای زیادی از فصول مختلف آثار خود را به این نوع بحث ها اختصاص داده اند.
از این لحاظ به نظر می رسد که کانت کاملا به آرمانهای قرن هیجدهم و به عقاید بعضی از افرادی که نام بردیم خاصه «سن پی یر» پایبند بوده است و به دنبال آنها در چارچوب فلسفه نقادی و روش استعلائی خود به بحث در زمینه «صلح پایدار» پرداخته است.
رساله به نحوی که امروزه در اختیار ماست (نگارنده از متن دو زبانه آلمانی و فرانسه استفاده شده که در کل با مقدمه مترجم فرانسوی
۱۳۳صفحه است) از تحلیل شش نکته تمهیدی به عنوان شرایط اولیه صلح و سه مقاله اصلی و دو ضمیمه و دو متن اضافی تشکیل شده که البته هر یک از این قسمتها باید مستقلا تحلیل و بررسی شود که این کار از حوصله این گزارش کوچک خارج است.
ولی نکته ای که در اینجا باید تذکر داد این است که محتوای این رساله در نظام کلی فلسفه نقادی پیش بینی شده بود و در واقع حدود پانزده سال قبل از انتشار رساله، کانت عنوان آن را در قسمت روش شناسی استعلائی در بحث انضباط عقل محض صراحتا در کتاب «نقادی» آورده است.
صرفنظر از این مطلب، کانت در ابتدای رساله خود یادآور شده که عنوان به سوی «صلح پایدار» بر کتیبه ای بر سر در یک مهمانخانه در هلند نوشته شده که در کنار آن منظره قبرستانی را نقاشی کرده اند، او بعد اضافه می کند که البته مخاطب همه مردم اند و احتمالا بطور اخص نظر به روسای دول است که هیچ گاه از جنگ سیر نمی شوند و شاید هم مخاطب فقط فلاسفه باشند که رویاهای شیرین صلح را در سر می پرورانند.