چطور یک استخوان تاریخ را رقم زد؟

با مطالعه بر استخوان های لامی باستانی گفته می شود احتمالاً

در 300.000 سال قبل، انسانها قادر بوده اند به شیوه ای شبیه امروز ما صحبت کنند

.نعمت سخن گفتن ما تنها به یک استخوان نعل اسبی شکل بستگی دارد که در ماهیچه گردن معلق است، مانند تکه ای میوه که در ژله به دام افتاده باشد. استخوان لامی تنها استخوان بدن است که به بقیه متصل نیست و اساس سخن گفتن ما را تشکیل می دهد و تنها در انسان و ناندرتال ها وجود داشته است.

دیگر حیوانات نوع دیگری از استخوان لامی را دارند اما تنها در نوع انسان است که در جای درست خود قرار دارد و هماهنگ با حنجره و زبان کار کرده و باعث می شود تا ما سخن گویان دنیای حیوانات باشیم.

دانشمندان می گویند بدون آن ما مانند پسرعموهای شامپانزه مان، موجودی جیغ جیغو و پرسر و صدا خواهیم بود.

با مطالعه بر استخوان های لامی باستانی گفته می شود احتمالاً در 300.000 سال قبل، انسانها قادر بوده اند به شیوه ای شبیه امروز ما صحبت کنند. در همان زمان یک تغییر آناتومی اتفاق افتاد و سخن گفتن را وارد مرحله بسیار مهم و جدیدی کرد و آن تغییر در لوله حنجره بود.

در نوزادان، لوله حنجره در بالای حفره مرتبط با بینی مانند یک لوله مخصوص تنفس قرار می گیرد بدین ترتیب نوزادان می توانند همزمان هم بخورند هم نفس بکشند. اما وقتی سه ماهه می شوند، حنجره در گلو پایین تر می رود و راهی که باز بود بسته می شود اما سخن گفتن ممکن می شود.

هیچ حیوانی حنجره اش انقدر پایین نیست تا بتواند صوتی به پیچیدگی صوت اجداد ما و خود ما تولید کند مانند شامپانزه ها که استخوان لامیشان در حدی ست که بتوانند خرخر کنند و جیغ بکشند.

اولین کلمات از زبان انسانهای نخستین به نام Homo heidelbergensis خارج شد، در زمان آنها آناتومی ما تغییر کرد و اجازه سخن گفتن پیچیده داده شد. این نوع بشر، هم به انسان مدرن امروزی و هم به ناندرتال ها مرتبط است، البته در اولین تلاش خود نتوانسته است مانند شکسپیر سخن بگوید، اما در همان زمان ها بود که انسانها شروع کردند با هم سخن بگویند.

به محض اینکه سخن گفتن از لحاظ آناتومی ممکن شد، اصوات را در کنار هم با ساختار بخصوصی قرار دادند تا هر کسی بتواند بفهمد و بله زبان تشکیل شد! این یپشرفت بدین شکل توسط انسان شناسان پذیرفته شده است.

سخن گفتن پیچیده بدین معنی بود که هر فرد می تواند ایده و محتوا را به اشتراک بگذارد بطوری که قبلاً ممکن بود. در همین زمان است که می بینیم اولین نشانه های فرهنگ پیدا می شود. ناندرتال ها که استخوان لامی و حنجره شان تقریبا شبیه ما بوده است، شروع به استفاده از نمادگرایی و دین در حدود 100.000 سال قبل کردند: آنها مرده هایشان را با هدایا دفن کردند. بعد از آن بود که هنر و موسیقی نیز بوجود آمد.

انسانهای ناندرتال به دلیل شکل محدود حفره دماغی شان که برای زندگی در آب و هوای سرد تطبیق داده شده بود حروف صامت و صدا دار کمتری از ما داشته اند. بعضی از دانشمندان می گویند همین اشکال در استخوانشان باعث انقراض ناندرتال ها شده و تاریخ به دست ما سپرده شده است.

گفتنی ست به دلیل موقعیت خاص این استخوان، به سختی شکسته می شود. اما شکستگی آن در مورد مرگ انسان، می تواند نشانه قتل و اقدام به خفه کردن شخص باشد.

www.livescience.com