آیا همدیگر را خواهیم خورد؟
دربارهی نظریههای برندهی امسال ِ جایزهی اقتصاد
«یادبود آلفرد نوبل»
کایاندرش سمپلر
Kaianders Sempler
برگردان: شیوا.
ف
خانم الينور آسترام
Elinor Ostrom،
كارشناس علوم سياسى امريكايى و برندهى جايزهى اقتصاد امسال،
مىكوشد پاسخى براى پرسشهاى بزرگ بيابد: چگونه مىتوانيم يك
نظام پايدار براى بهرهبردارى عادلانه از منابع طبيعى و همگانى
زمين پديد آوريم؟ و پاسخ او روشن است: با شفافيت و دموكراسى.
آيا مسألهى معروف "دوراهى زندانيان" را شنيدهايد؟ تكرار آن
خالى از لطف نيست. اين يكى از مسألههاى ماندگار تئورى
بازىهاست كه نشان مىدهد عاقلانهترين گزينه، بهترين گزينه
نيست. صورت مسأله كه نخستين بار در دههى
۱۹۵۰
مطرح شد، چنين است:
دو متهم به جرايم سنگين را گرفتهاند و هر يك را در سلولى
انداختهاند و آن دو نمىتوانند با يكديگر ارتباط بگيرند.
اكنون به هر يك مىگويند كه اگر ديگرى را لو دهد، به عنوان
پاداش و با وجود سوابقش، آزادش مىكنند. اما اگر همكارى نكند و
چيزى نگويد و آن ديگرى لوش دهد، به ده سال زندان محكومش خواهند
كرد. اگر هر دو همديگر را لو دهند، به هر يك دو سال زندان
خواهند داد؛ و اگر هر دو سكوت كنند، كه در آن صورت مدركى به
دست نخواهد آمد، هر يك را به شش ماه زندان محكوم خواهند كرد.
حال اين دو زندانى چه كنند؟ كدام راه را برگزينند؟ ديگرى را لو
بدهند، يا سكوت كنند؟ بگذاريد اين وضع را در جدولى نشان دهيم.
همچنان كه در اين جدول ديده مىشود، بهترين گزينه براى هر يك
از دو زندانى آن است كه آن ديگرى را لو دهد. در آن صورت، در
بدترين حالت، يعنى در حالتى كه آن ديگرى هم دهان گشودهباشد،
هر دو به دو سال زندان محكوم مىشوند، و اگر آن ديگرى چيزى
نگفتهباشد، آن كه دهان گشوده، آزاد مىشود، و آن كه سكوت كرده
ده سال مىگيرد.
نتيجهى اخلاقى اين داستان چيست؟ قصيه اين است كه اگر اين دو
زندانى امكان ارتباط با هم داشتند، در آن صورت روشن است كه با
هم قرار مىگذاشتند كه سكوت كنند و همديگر را لو ندهند. آنوقت
هر دو به كمترين مدت زندان محكوم مىشدند و اين گزينه براى
گروه، يعنى براى جمع اين دو نفر، بهترين گزينه بود.
يك دانشمند بومشناس امريكايى به نام گرهت هاردين
Garret Hardin
كشف كرد كه اين "دوراهى زندانيان" همانندىهاى چشمگيرى با مشكل
پيشگيرى از تخريب منابع مشترك ما در طبيعت دارد. او در
مقالهاى به سال
۱۹۶۸
در مجله ساينس
Science
پديدهى تخريب منابع طبيعى مشترك را "تراژدى سفرهى مشترك" (The
tragedy of the commons)
ناميد.
واقعيت اين است كه هيچكس انگيزهاى ندارد كه در خوردن از
سفرهى مشترك جلوى خود را بگيرد. هاردين مىگويد كه ماهيگيران
با آنكه مىبينند و مىدانند كه اگر همينطور به ماهيگيرى
ادامه دهند نسل ماهىها از بين خواهد رفت، باز به سودشان است
كه به ماهىگيرى ادامه دهند. و از اينجاست كه جلوگيرى از غارت
منابع همگانى دشوار است، حتى اگر همه ببينند كه منبع مشترك آب،
جنگل، ماهى، يا هر چيز ديگرى محدود است. همه خيلى ساده به اين
نتيجه مىرسند كه به سودشان است كه تا مىتوانند و تا هنگامى
كه چيزى در دسترشان هست، از آن بهرهبردارى كنند، زيرا اگر تو
برندارى، يكى ديگر مىزند و مىبرد.
دو راه معمول براى حل مشكل سفرهى مشترك وجود دارد: با پول، يا
با اعمال خشونت. يا منبع همگانى را به مالكيت خصوصى كسى
مىسپارند تا تنها يك مرجع بهرهبردارى از آن منبع وجود
داشتهباشد و مسئوليت جلوگيرى از نابودى منبع به عهدهى اين
مرجع باشد، با آن كه دولت مسئوليت نگهدارى منبع همگانى را بر
عهده مىگيرد و آن را سهميهبندى مىكند. اما هردوى اين راه ها
در عمل ناكارآمدى خود را نشان دادهاند.
تبديل منبع همگانى به چيزى تجارتى مسائل تازهاى به بار
مىآورد، و سپردن آن به دست دولت نيز اغلب پر هزينه و كمبازده
است. گذشته از آن، دولت در بسيارى كشورها فاسد است و دخالت آن
در حفاظت از منابع فاجعههاى بزرگى به بار آوردهاست.
الينور آسترام استاد علوم سياسى در دانشگاه ايندياناى امريكا
چند دههى اخير را به پژوهش براى يافتن راههايى براى حل مشكل
سفرههاى مشترك گذراندهاست. او مىگويد كه كشف كردهاست كه
نمونههاى بسيارى وجود دارد كه نشان مىدهد در طول ساليان بى
هيچ مشكلى از سفرههاى مشترك بهره بردارى شدهاست. راه حل اين
بودهاست كه شريكان خود قواعد و نهادهايى براى توافق با يكديگر
وضع كردهاند.
او در كتاب خود "ادارهى سفرهى مشترك" (Governing
the
Commons)
به سال
۱۹۸۹
نشان مىدهد كه در طول ساليان سوئيسىها چگونه چراگاههاى آلپ
را بهرهبردارى كردهاند، چگونه كشاورزان اسپانيايى آب را ميان
خود تقسيم كردهاند، و چگونه ماهيگيران تركيه در ساحل آلانيا
صيد مىكنند كه نسل ماهى نابود نشود. او مىگويد كه اگر
تصميمگيرى و نظارت به خود بهره برداران از سفره سپرده شود،
حاصل كار هم ارزانتر است و هم عادلانهتر.
ولى اين كار سادهاى نيست. شرايطى لازم است تا همهى كارها
روندى درست بپيمايند: پيش از هر چيز شفافيت مطلق بايد وجود
داشتهباشد. اينجا نيز همه چيز شبيه همان بازى "دوراهى
زندانيان" است، با اين تفاوت كه اينجا همه مىبينند كه بازيگر
ديگر چه راهى را بر مىگزيند. نتيجه آن است كه همه با هم
مىتوانند بهترين گزينه را، گزينهى بهينهاى را كه به سود همه
است، بر گزينند.
در امتداد پژوهشهاى الينور آسترام ما بايد بتوانيم راههايى
را براى ايجاد نظامهايى جهانى براى بهرهبردارى و حفاظت از
منابع مشترك كرهى زمين، ماهىها، آب، هوا، جنگلها، و غيره،
پيدا كنيم.
فيلسوف سدهى هفدهم تاماس هابس
Thomas Hobbs
گفت كه نمىتوان مردم را به حال خود رها كرد تا هر كارى
مىخواهند بكنند، زيرا بىدرنگ به جان هم مىافتند. او در
فرضيههايى كه كتاب خود "لوياتان"
Leviathan
به ميان آورد، گفت كه بايد بشريت را از بالا و با قدرت اداره
كرد، وگرنه هرج و مرج و كشتار بهپا مىشود.
الينور آسترام هيچ با هابس موافق نيست. او بهعكس معتقد است كه
منابع زمين را نه با اعمال زور، كه با دموكراسى بيشتر مىتوان
نجات داد. هابس برود و گورش را گم كند.
منبع: هفتهنامهی سوئدی
Ny Teknik
|