کارتون پینوکیو
۳۰۰۰
را دیده اید؟ آن پینوکیوی چوبی دوران
بچگی ما حالا به یک روبات تبدیل شده و
برای این که خوب را از بد تشخیص بدهد
و به آدمیزاد تبدیل شود، باید چیزهایی
از محیط یاد بگیرد. جمله بامزه ای که
او در مقابل هر مواجهه ای با اطلاعات
جدید به زبان می آورد، این است: «در
حافظه ثبت شد»! اما گاهی اوقات، او
اطلاعات متناقضی دریافت می کند و نمی
داند کدام را در حافظه نگه دارد.
این اتفاقات کارتونی کم وبیش در دنیای
واقعی هم وجود دارد; اما این قضیه در
مورد ما آدم ها کمی پیچیده تر است.
دنیای حافظه، دنیای گسترده ای است که
در این مطلب برآنیم تا سری به این
دنیای پیچیده بزنیم.
● اپیزود اول: الفبای حافظه
برای بررسی مقوله حافظه، ضرورت دارد
با برخی اصطلاحات و مفاهیم اولیه در
این بحث آشنا شوید. از مفاهیمی نظیر
حافظه های کوتاه مدت و بلندمدت، تحکیم
و تداخل حافظه، حافظه روندی و حافظه
های نام ها و چهره ها به عنوان الفبای
بحث حافظه یاد می کنند.
۱)
حافظه کوتاه مدت:
خیلی ها فکر می کنند حافظه کوتاه مدت
یعنی حافظه چند روز اخیر. برای همین،
وقتی از یک نفر می پرسیم تازگی ها چه
کتابی خوانده ای او در جوابمان می
گوید یادم نیست; بلافاصله فکر می کنیم
طرف، حافظه کوتاه مدتش مشکل دارد. اما
این تصور، اشتباه است.
حافظه کوتاه مدت، خیلی کوتاه تر از
این حرف ها است. مثال کلاسیک این
حافظه، یادداشت کردن شماره تلفن است:
شماره ای را از دوستتان می پرسید فقط
برای این که آن شماره را در دفترتان
یادداشت کنید. همین! مثال کلاسیک ترش
تنظیم ساعت است.
شما از فردی در خیابان می پرسید ساعت
چند است و فقط به اندازه ای که ساعت
تان را تنظیم کنید، زمان دقیق به
یادتان می ماند. برای حافظه کوتاه مدت
یک عدد جادویی وجود دارد و آن عدد
۷
است. در واقع، بیشتر آدم ها نمی
توانند بیشتر از
۷
به علاوه و منهای
۲
ماده را به ذهن بسپارند (یعنی
۵تا۹
ماده) و برای همین است که ما هیچ وقت
یک شماره تلفن را با
۸
عدد جداگانه به ذهن نمی سپاریم. ما
معمولا آن را به چند واحد
۲یا۳
رقمی تبدیل می کنیم. خیلی از اطلاعات
روزمره ما مرتبا وارد این حافظه و از
آن خارج می شوند.
اطلاعات مربوط به این حافظه اگر برای
ما مهم نباشند، همیشه ناپایدار و
موقتی هستند. اما وقتی که بخواهیم
چیزی را برای طولانی مدت به یاد
بسپاریم، پای حافظه بلندمدت به میان
می آید.
۲)
حافظه بلندمدت:
اگر اطلاعاتی که از محیط خود می گیریم
استفاده طولانی مدت داشته باشند،
حافظه کوتاه مدت را باید آن قدر فعال
نگه داریم تا به حافظه بلندمدت تبدیل
شود. البته اینکار همیشه آن طور که ما
می خواهیم انجام نمی شود. به همین
خاطر، در درس های کاملا حفظی، به سختی
نمره
۲۰
می گیریم. این به دلیل پدیده هایی مثل
تحکیم و تداخل است.
۳)
تحکیم حافظه:
به فرآیند تبدیل شدن حافظه کوتاه مدت
به حافظه بلندمدت، «تحکیم حافظه» می
گویند. در واقع، مغز برای این که
بتواند اطلاعاتی را که در آن تلنبار
می شود را سازمان دهی کند; به یک دوره
۱۵تا۶۰
دقیقه ای احتیاج دارد. این زمان که
دوره «تحکیم حافظه» نام دارد، بهتر
است در حالی بگذرد که اطلاعات جدیدی
به ذهن وارد نشود.
۴)
تداخل:
یکی از اصطلاحات کلیدی برای فهم حافظه
انسانی، تداخل است. وقتی یک سری از
اطلاعات را به ذهن می سپاریم، ذهن به
دوره تحکیمی نیاز دارد تا به آن ها
سازمان بدهد اما ما مرتبا اطلاعات
جدیدی به ذهن وارد می کنیم. به این
کار ما می گویند: «تداخل بعدی.» البته
همیشه همان سری اطلاعات اول، یک
جورهایی مانع یادگیری سری دوم می شوند
که به آن می گویند: «تداخل قبلی.»
جالب است بدانید که ثابت شده مهم ترین
دلیل فراموشی، همین تداخل بعدی می
باشد.
۵)
حافظه روندی:
تا این جا هر چیزی درباره حافظه گفته
شد، تشابه انسان و کامپیوتر را به ذهن
می آورد; اما «حافظه روندی» از عجایبی
است که فقط آدمیزاد دارد. ما به کمک
این حافظه، چیزهایی را می آموزیم به
اسم «مهارت;» مهارت هایی مثل رانندگی
یا دوچرخه سواری که با تمرین و تکرار
به دست می آیند. جالب اینجاست که این
مهارت ها ناخودآگاهند. مثلا همین الان
سعی کنید به خاطر بیاورید که دقیقا چه
طوری در تاکسی می نشینید؟
واقعیت این است که حافظه روندی آن قدر
پیچیده است که مغز ما آن را به طور
اتوماتیک انجام می دهد و خودآگاهمان
را به زحمت نمی اندازد.
۶)
حافظه نام ها و حافظه چهره ها:
حتما دیده اید که بعضی ها چهره آدم
هایی را که یک بار دیده اند، حتی بعد
از چندین و چند سال به خاطر می آورند
اما نمی توانند اسمشان را بگویند. این
قضیه به این مساله برمی گردد که مغز،
مناطق جداگانه ای را به ثبت چهره ها و
نام ها اختصاص می دهد.
● اپیزود دوم: حقایق حافظه
۱)
خاطرات زیر
۲
سالگی فراموش می شوند: ما معمولا
اتفاقات زیر
۲سالگی
خود را به یاد نمی آوریم. برای بعضی
ها این فراموشی می تواند تا اتفاقات
زیر
۵
سالگی را دربربگیرد.
روانشناسان به این پدیده می گویند:
«یاد زدودگی دوران کودکی.» قبلا
«فروید» و پیروانش فکر می کردند این
امر به خاطر اتفاقات هولناک نخستین
سال های زندگی است; اتفاقاتی که ما
ترجیح می دهیم فراموششان کنیم.
اما بعدها دانشمندان دریافتند که این
قضیه یک پدیده فیزیولوژیک است. آن
مسیرهای سلولی که برای به وجود آمدن
حافظه بلندمدت لازم هستند، تا قبل از
۲سالگی
به خوبی رشد نکرده اند. عده ای دیگر
از روانشناسان هم این پدیده را به این
خاطر می دانند که در
۲سالگی،
کودک برای اولین بار خودش را در آینه
به عنوان یک «من جدا از دیگران» می
شناسد; و بالاخره بعضی دیگر هم می
گویند که اول باید زبان تشکیل شود تا
محملی برای حافظه به وجود آید و۲
سالگی، سنی است که کودکان کم وبیش
زبان را فراگرفته اند.
۲)
وابستگی حافظه به رویدادهای برجسته
زندگی:
ما معمولا کارهایی را که موقع شنیدن
یک خبر هیجان انگیز انجام داده ایم،
با جزییات به خاطر می آوریم. مثلا خبر
قبولی در کنکور را به عنوان یک حادثه
هیجانی که دارای بار مثبت است، در نظر
بگیرید و خبر زلزله بم را به عنوان یک
حادثه هیجانی با بار منفی. این که یک
عنصر ذهنی مثل حافظه که ظاهرا خیلی دو
دو تا چهارتایی است، این قدر به عواطف
انسان ربط داشته باشد; خیلی جالب است.
نیست؟ روانشناسان به این پدیده می
گویند: «حافظه وابسته به رویداد
برجسته.»
۳)
خاطرات
۱۵
تا
۲۵
سالگی بیشتر به یاد می مانند:
اگر از یک پیرمرد هفتادساله بپرسید که
کدام خاطرات عمرش را بهتر به یاد می
آورد، انتظار می رود که از خاطرات
نزدیک ترش حرف بزند و خاطرات دهه های
قبلش کم رنگ تر شده باشد. اما آن ها
بعد از خاطرات چند سال اخیر عمرشان،
بیشتر از همه درباره خاطرات
۱۵تا۲۵
سالگی خود حرف می زنند. روانشناسان به
این پدیده می گویند: «ضربه خاطره
پردازی.» علتش را هم این می دانند که
در این سال ها، هویت فرد شکل می گیرد
و شخصیتش ثبات پیدا می کند و این
ثبات، بستر مناسبی ایجاد می کند برای
تحکیم حافظه.
ضمن این که حوادث این دوران معمولا
متفاوت از دوران یکنواخت میان سالی
است.
۴)
شخصیت های متفاوت، چیزهای متفاوتی را
به خاطر می سپارند:
افرادی که دارای اعتمادبه نفس بالایی
هستند، معمولا چیزهای خوشایند زندگی
را بیشتر به یاد می آورند. در مقابل،
افراد افسرده و مضطرب چیزهای تاریک
گذشته شان را بیشتر به خاطر می آورند;
و البته هر دو گروه هم یک جورهایی
حافظه شان را تحریف می کنند.
۵)
حافظه شاهدان عینی، گاهی دچار اشتباه
می شود:
متاسفانه عده زیادی با شهادت شاهدان
عینی به زندان می روند، اگرچه ممکن
است بی گناه باشند. اشتباه ناخواسته
ای که در این شهادتها به وجود می آید،
ممکن است به خاطر سوگیری تایید باشد;
یعنی این که ما ترجیح می دهیم خطاها
را به تیم مقابل نسبت بدهیم و حادثه
خطا را جوری به یاد بیاوریم که بازیکن
تیم مقابل، خطاکار باشد تا خودمان
تایید شویم. مثلا اگر از ما بپرسند که
وقتی آن دو اتوموبیل «به هم کوبیدند»
چه شد؟ جزییات وحشتناک تری را به یاد
می آوریم; نسبت به وقتی که بپرسند
«وقتی آن دو اتوموبیل به هم برخورد
کردند» چه شد؟ در واقع بار عاطفی
کلمات پرسشی، روی حافظه ما موثر
هستند. این تحریف ها بارها توسط
محققان آزموده شده و همیشه نیز
تحریفاتی در حافظه رخ داده است.
همچنین شاهدان عینی تمایل دارند که
خاطرات پاره پاره خود را به یک داستان
متداوم تبدیل کنند.
● اپیزود سوم: تقویت حافظه
۱)
قبل از هر چیز، این را بدانید که به
اندازه موهای سرتان روش تقویت حافظه
وجود دارد. همین که شما به کاری مشغول
باشید که نیازمند به خاطر سپاری های
زیاد است، دست تان می آید که چطوری
چیزها را بهتر به خاطر می سپارید.
مثلا بعضی با های لایت کردن و رنگارنگ
کردن کتاب هایشان و عده ای با یادداشت
برداری.
این که شما بدانید کدام روش برای
ذهنتان مناسب تر است، معلوم می شود که
به قول روان شناسان، «فراشناخت» خوبی
دارید; یعنی توانایی های ذهن تان را
خوب می شناسید.
۲)
باری به هر جهت نباشید. باید با قصد
قبلی بخواهید مطلبی را که می خوانید
یا می شنوید، به خاطر بسپارید. اگر
انگیزه نداشته باشید، هیچ چیزی در
انبار مغزتان ذخیره نمی شود که روزی
بخواهید از آن برداشت کنید.
۳)
اطلاعات را بخش بخش وارد کنید. یعنی
فواصل استراحتی را بین خواندن یا کار
کردن بگذارید. این باعث می شود
اطلاعات در حافظه تان تحکیم شود. خواب
نیز به تحکیم حافظه کمک می کند. برای
همین می گویند شب امتحان بیدار
نمانید.
۴)
بین آموخته هایتان ارتباط برقرار
کنید. می توانید کنار کتاب خود را مثل
قدما حاشیه نویسی کنید. مثلا مطلبی را
که سال ها پیش در کتابی دیگر در مورد
حافظه خوانده اید، بنویسید کنار این
مطلب. این باعث می شود یک شبکه
اطلاعاتی در مغزتان تشکیل شود. به این
کار می گویند: «بسط اطلاعات.»
۵)
از روش های زیرهر کدام که بیشتر به
کارتان می آید، به عنوان تدابیر کمکی
استفاده کنید:
▪ روش قافیه سازی:
در این شیوه باید به طور آهنگین و با
استفاده از وزن، ریتم خاصی به آن ها
ببخشید و بدین ترتیب، یادگیری و
یادآوری آن ها را آسان تر سازید.
▪ روش مکان یابی:
در این شیوه باید به هنگام یادآوری
مطالب، مکان اشیا» را در ذهن تان مجسم
کنید. مکان های انتخاب شده باید
برایتان کاملا آشنا باشند تا یادآوری
آن ها به سهولت انجام گیرد.
▪ روش کلمه آویز:
برای این منظور، فرد باید لیستی از
کلمات هم وزن و قافیه را حفظ کند و پس
از آن، بین آن کلمات و مواردی که می
خواهد آن ها را به حافظه بسپارد،
ارتباط برقرار کند.
▪ روش کلمه کلید:
در این روش با استفاده از یک کلمه
آشنا، دو کلمه را به هم ربط می دهید و
آن ها را به طور معناداری به حافظه می
سپارید. برای یادگیری زبان های خارجی،
این شیوه بسیار مفید است.
▪ روش تقطیع:
با استفاده از این روش، می توان
اطلاعات را به واحدهای کوچک تر تقسیم
بندی کرد. مثلا برای به یاد سپردن یک
عدد
۱۲رقمی
می توان آن را به سه دسته
۴
رقمی تقسیم کرد.
▪ سرواژه بسازید:
از حرف اول کلماتی که می خواهید به
خاطر بسپارید، یک کلمه جدید بسازید که
برای خودتان معنادار باشد. مثل کلمه
«ملخ ها» برای به یاد آوردن تمام آثار
نظامی گنجوی: مخزن الاسرار، لیلی و
مجنون، خسرو و شیرین، هفت پیکر،
اسکندرنامه.
▪ روش داستان سازی:
اگر یک لیست از مواد غیرمرتبط داشته
باشید و بخواهید آن ها را حفظ کنید و
بعدا به خاطر بیاورید، می توانید برای
پیوند دادن بین آن ها یک داستان بی
پایه و اساس بسازید. |