تهديدات، فشارها و نفوذ جوئي ها

در افغانستان، هند و پاکستان در برابر هم قد علم مي کنند

نويسنده

Isabelle SAINT-MEZARD
برگردان: منوچهر م

بيش از صد کارمند آمريکائي (ديپلومات و صنعت کار) چندين هفته به ناچار براي رواديد سفر خود به پاکستان در انتظار ماندند. برخي ها نيز تا پايان دسامبر هنوز آنرا دريافت نکرده بودند. در واقع بخشي از رهبران اسلام آباد، به ويژه در صحن ارتش، حضور فزاينده ايالات متحده و فشار تحمل ناپذيرش بر زمامدارانشان را بيرون از حد و اندازه مي پندارند و بر موانع تراشي ها مي افزايند. بيم آن مي رود که آشوب و هرج و مرج افغانستان به پاکستان نيز که از نفوذ بيش از پيش هند نزد مقامات کابل نگران است گسترش يابد.

 رقابتي تاريخي که هند و پاکستان را از زمان تقسيم شبه قاره در سال ۱۹۴۷، رو در روي يکديگر نهاده و تاکنون کشمير صحنه اصلي روياروئي آندو بوده، اينک به افغانستان نيز گسترش يافته است. نبرد ميان دو همسايه روي هم رفته به برد و باختي مي ماند که آنچه يکي آنها از دست مي گذارد لزوما همان داوي است که ديگري به دست مي آورد. رقابت ميان آنها اينک به مرحله خشونت بارتري نيز رسيده است. هرچند همواره پيچيده ترين دشواري ها در تعامل با يکديگر گريبانگير ايندو کشور بوده است، اما از سال ۲۰۰۴، توانسته بودند ميان خود باب گفتگوهائي را بگشايند.

اين مذاکرات مشقت بار نيز از سؤ قصد هاي تروريستي که در ۲۸ نوامبر ۲۰۰۸ در بمبئي رخ داد، جان سالم به در نبردند (۱): هند سريعا به اين نتيجه رسيد که آن حمله را لشکر طيبة سازمان داده که نهضتي تندرو با پايگاهي در پاکستان است و به داشتن پيوندهاي تنگاتنگ با دستگاه هاي اطلاعاتي آن کشور (اطلاعات ميان ستادي) شهرت دارد. هرچند دولت هند از زدن ضربات «جراحي وار» بر اردوگاه هاي لشکر طيبة چشم پوشيد، با اينهمه بازداشت رؤساي تاريخي اين سازمان و کشاندن آن ها به پيشگاه عدالت را پيش شرط ناگزير از سر گيري هرگونه بحث و گفتگوئي دانست. روز ۲۷ نوامبر گذشته مقامات پاکستاني براي شش تن از رهبران اين تشکل قرار اتهام صادر کردند. با اينهمه آقاي حافظ محمد سعيد که واشنگتن و دهلي وي را مغز متفکر سؤ قصدها به شمار مي آورند همچنان آزادانه مي گردد.

سياست پاکستان در قبال کابل تازگي ندارد. تصميم گيران پاکستان هر که باشند و مشخصا بلندپايگان سلسله مراتب نظامي، همواره سرکار بودن رژيمي موافق مصالح خود در افغانستان را براي امنيت کشور حياتي دانسته و برعکس از افتادن اين کشور در مدار نفوذ هند بيش از هرچيز واهمه داشته اند. زيرا در چنان حالتي کشور را در ناگوارترين وضعيت سوق الجيشي باز خواهند يافت که لبه تيغ گازانبري دو خصم همسايه، در شرق همانند غرب کشورشان را در منگنه خواهد گذاشت. از اينرو اگر رهبران اين کشور در پي دخالت در سياست افغان برآمده و پيش از آن در سال هاي جهاد عليه نيروهاي شوروي غالبا از تندروترين مجاهدين و سپس تا سقوط رژيم طالبان در سال ۲۰۰۱ از آنان حمايت کرده اند، واکنشي کم و بيش براي بقا بوده است.

امروز با وجود مداخله نظامي بين المللي اين تصميم گيران همچنان پيوندهاي خويش با تمام طرف هاي درگير در بحران، از جمله و خصوصا طالبان افغاني که آنان را چون برگ برنده خويش مي پندارند با يکدندگي هرچه بيشتر حفظ کرده اند، زيرا يقين يافته اند بدترين شق ممکن [براي آنها]، يعني اوجگيري قدرت هند، در شرف تکوين است.

حقيقت آن است که هند از سقوط رژيم ملا عمر بهره فراواني جست تا باز جاي پائي براي خويش در افغانستان بيابد. دهلي نو، همواره خصومتي عميق و ريشه دار نسبت به طالبان که آنها را مخلوق دستگاه اطلاعاتي ميان ستادي پاکستان مي پندارد به ثبوت رسانده است، تا جائي که در سال هاي دهه ۱۹۹۰ حمايت خويش را از مقاومت اتحاد شمال به رهبري فرمانده احمد شاه مسعود دريغ نداشت. به چشم هنديان برهه زمامداري طالبان جلوه اي از يک نابهنجاري تاريخي بود؛ هنديان در سخنراني هاي رسمي خود به کرات با گونه اي لحن غنائي از پيوندهاي آباء و اجدادي ميان دو ملت ياد مي کنند و به ستايش از ميراث بودائي آن کشور مي پردازند تا به خويشاوندي فرهنگي و تاريخي که در ميان است گواهي دهند. از اينرو دهلي نو به رغم فقدان مرز مشترک، افغانستان را همواره همچون همسايه بلافصل خود پنداشته است.

هند از سال ۲۰۰۲ فعالانه در تلاش هاي بين المللي براي حمايت از استقرار رژيم تازه اي مشارکت جسته که انتظار مي رود افغانستان را در مسير پويش دموکراسي و نوگرائي هدايت کند. بدينگونه اين کشور با قول اعطاي ۲/۱ ميليارد دلار، مشخصا در زمينه هاي زيربنائي، بهداشت و آموزش (۲) در رده ششم کمک رسانان بين المللي به افغانستان (۳) جاي گرفته است. اکنون کنسولگري هاي اين کشور در افغانستان کم از چهار دفتر نيست که آنها را در هرات، مزار شريف، جلال آباد و قندهار گشوده است. اين دفاتر کنسولي باعث دلنگراني پاکستاني ها شده که آنها را پايگاه لجيستيکي دستگاه هاي اطلاعاتي هند مي پندارند که گذشته از هدف هاي ديگر قصد آنها پيش بردن عملياتي به منظور ايجاد بي ثباتي در درون مرزهاي پاکستان به ويژه در بلوچستان است.

بدينگونه طي سال هاي دهه ۲۰۰۰ پويائي حاکم بر مناسبات مثلث افغانستان و پاکستان و هند وارونه گرديده و پيوندهاي ميان کابل و نيو دهلي آشکارا استوارتر شده است. بيشتر از آنرو که حامد کرزاي، کسي که بر صدر رژيم افغان جاي گرفته، دلبستگي هاي خويش به هند که بخشي از دوران تحصيل خود را در آنجا گذرانده است حفظ کرده. مقامات جديد کابل برعکس در ارتباط با اسلام آباد به بيشترين بدگماني ها و بي اعتمادي ها راه يافته اند: آنها نظاميان اين کشور را متهم مي کنند که از پايگاه هاي پشت جبهه طالبان شورشي به خصوص از سال ۲۰۰۶ به اين سو محافظت کرده اند.

تغيير نظام سياسي پاکستان با عزيمت ژنرال پرويز مشرف و بازگشت غيرنظاميان به قدرت در سال ۲۰۰۸، معادلات موجود را به طور بنياديني ديگرگون نکرد. هرچند آصف علي زرداري رئيس جمهور پاکستان عزمي براي بهبود روابط با همسايه خويش نشان داده، اما از ايجاد هرگونه تغييرات محتوائي ناتوان بوده: پرونده افغانستان همچنان قلمرو انحصاري تشکيلات نظامي پاکستان باقي مانده است که به خطر هند در افغانستان يقين دارد.

گزينش ميان کمک هاي وسوسه انگيز و دخالت

درچنين وضعيت فراگيري که امنيت در افغانستان رو به وخامت گذارده است، شهروندان هندي در محل، که شمار آنها را از سه تا چهار هزار تن تخمين مي زنند، از سال ۲۰۰۶ آماج حملاتي بوده اند که آنها را مستقيما نشانه گرفته. از آن گويا تر، دو سؤ قصد تروريستي پردامنه اي بود که سفارت هند در کابل متحمل شد. به گفته دستگاه هاي اطلاعاتي هند و ايالات متحده، در سؤ قصد ژوئيه ۲۰۰۸، گويا دست اعضاي تشکيلات دولتي پاکستان در کار بوده است. دهلي نو براي حفاظت از اتباع خويش نيروهاي شبه نظامي به آن کشور گسيل داشته که اين امر خود بر بدگماني پاکستان افزوده است.

ايالات متحده از آغاز مداخله خود در افغانستان دريافته بود که پاکستان در چاره جوئي بحران، از اهميتي حياتي برخوردار است. اسلام آباد در تضعيف شبکه القاعده کوشش هاي مهمي به خرج داده، اما در عوض در برابر هرگونه درخواستي براي يورش به پايگاه هاي طالبان افغاني که در خاکش استقرار يافته اند ايستادگي کرده است. سپس با اوجگيري بي ثباتي در افغانستان، مناسبات ميان واشنگتن و اسلام آباد به زور آزمائي کشيد: قول هاي وسوسه انگيز کمک، به تناوب، به فشارهاي شديدي جاي سپرد. امري که همواره پاکستاني ها به سختي برتابيده اند، زيرا عقيده دارند که تاکنون هم بهاي سنگيني در «جنگ عليه تروريسم» پرداخته اند. استدلال آنها پر بيراه هم نيست. در واقع طي سال هاي اخير ارتش آنها کارزارهاي دشواري را در نواحي ايل نشين عليه افراط گراياني پوشيده در راز و رمز پيش برده است؛ ارتش آن کشور همين تازگي ها تهاجم گسترده اي را در وزيرستان جنوبي، تيول طالبان پاکستاني، به پايان برد. اين طالبان نيز به تلافي، بر سؤ قصد هاي انتحاري خود در سراسر خاک پاکستان افزوده و کشور را به نا امني فزاينده اي رانده اند.

ايالات متحده که خواستار از ميان برداشتن انگيزه هاي بي اعتمادي ميان هند و پاکستان بوده است، به اميد آنکه مقامات نظامي و سياسي پاکستان را نرم سازد در پي محک زدن حسن نيت خويش در کشمکش و ستيزه کشمير برآمد. به عقيده متوليان اين ابتکار، با پرداختن به سرچشمه رقابتي ديرسال، يعني با آرام سازي دعوا بر سر کشمير، شايد بتوان اطمينان خاطري به پاکستان داد و آنگاه همکاري شايسته تري در باره پرونده افغانستان را از وي توقع داشت (۴). بدينگونه آقاي ريچارد هولبروک (Richard Holbrooke)، پيش از برگماري به مقام نماينده ويژه ايالات متحده براي افغانستان و پاکستان، اميدوار بود که مأموريت وي هند و کشمير را نيز در برگيرد. دورنماي آنکه مأموريت يک ميانجي آمريکائي نه فقط منطقه «افغانستان–پاکستان» را در بر گيرد بلکه به کشمير نيز گسترش يابد، ديپلوماسي هند را از جا تکان داد. دستگاه ديپلوماسي هند بي درنگ اهرم هاي نيرومندي که موقعيت شريک استراتژيک ايالات متحده به وي ارزاني داشته است را به کار انداخت. آقاي هولبروک ناگزير شاهد کاهش دامنه مأموريت خويش «تنها» به افغانستان و پاکستان شد. با اينهمه تلخکامي دهلي نو از مشاهده آنکه آمريکائي ها به اين آساني به مطالبات پاکستان براي پادرمياني بين المللي گوش مي سپارند فرو نکاست: هندي ها در باره مسئله کشمير به جز مذاکره دو جانبه تصور هيچگونه ترتيب ديگري را به خود راه نمي دهند.

نيازي به تصريح اين نکته نيست که ملاحظاتي که ژنرال استنلي مک کريستال (Stanley McChristal) فرمانده نيروهاي آمريکائي و سازمان پيمان اتلانتيک شمالي (ناتو) در افغانستان به ميان آورده بود بر دهلي نو گران آمد. ژنرال نامبرده در گزارش محرمانه خويش به باراک اوباما نوشته بود که «نفوذ سياسي و اقتصادي هند در افغانستان رو به فزوني دارد (...). هرچند فعاليت هاي هندي ها تا حدود زيادي به سود مردم افغانستان است، [اما چنين] نفوذي احتمالا بر وخامت تشنج ها و کشمکش هاي منطقه اي خواهد افزود. »

هندي ها نه هرگز از کُنه گزينه واشنگتن در بازشناسي پاکستان همچون شريکي ناگزير در نبرد عليه تروريسم سر درآوردند و نه هرگز آنرا پذيرفتند. آنها معتقدند که ايالات متحده با آسانگيري و فقدان قاطعيت راه خطا رفته است. بدتر از آن، اينکه کشور مزبور وسائل و امکانات پيروزي در افغانستان را براي خويش ميسر نمي سازد، زيرا به ريشه مشکل که آنرا در سمت پاکستان مي توان يافت نمي پردازد.

با اين وجود از هنگام بازديد مانموهان سينگ (Manmohan Singh) نخست وزير هند از ۲۲ تا ۲۴ نوامبر ۲۰۰۹ از واشنگتن، به نظر مي رسد که سؤ تفاهم ميان دو کشور تخفيف يافته باشد. بيانيه مشترک سران دو کشور تصريح دارد که دو طرف « مصالح مشترک خويش به سود ثبات، توسعه و استقلال افعانستان، و لزوم شکست حريم هاي امن تروريستي در پاکستان و افغانستان را تکرار کرده اند. رئيس جمهور اوباما، از سهمي که هند در مساعي [بين المللي] به منظور مرمت و بازسازي افعانستان بر عهده گرفته ابراز خشنودي کرده است (۵)». [نتايج سفر آقاي سينگ] اذهان هنديان را آرامش بخشيد. افزون بر آنکه آقاي اوباما طي نامه اي به زرداري رئيس جمهور پاکستان از وي مصرا خواست که «پاکستان بيش از گذشته در نبرد عليه کليه نهضت هاي تروريستي نظير القاعده، شبکه حقاني، طالبان افغاني، طالبان پاکستاني، لشکر طيبة همت گمارد (۶)». از اينرو ممکن است که کمک هاي هنگفت آمريکا (بيش از يک ميليارد دلار در سال به مدت پنج سال) که در طرح قانوني گري–لاگر (Kerry-Lugar) در نظر گرفته شده مشروط گردند.

معذالک برآوردن انتظارات مصرانه واشنگتن براي آقاي زرداري دشوار خواهد بود، زيرا خود بيش از پيش در کشورش در موقعيت متزلزلي قرار دارد. ديوان عالي کشور فرمان عفو عمومي که در سال ۲۰۰۷ به سود چهره هاي هاي متهم به فساد، از جمله خود وي صادر شده بود را لغو کرده است. درست است که وي در مقام رياست جمهوري از تعقيب قضائي مصون است، اما چند تن از وزيرانش از جمله وزراي دفاع و کشور برکرسي اتهام نشسته اند. از اينرو حاشيه مانورهاي سياسي و نظامي وي بيش از پيش باريکتر مي شود. در عمل احتمالا ارتش است که تصميم خواهد گرفت خواسته هاي آمريکا را رعايت کند و يا ناديده انگارد.

مواضع پاکستان و هند دست کم در يک نکته همگرا و آن ترديد و ناباوري مشترک در امکان کاميابي ائتلاف بين المللي در افغانستان است. البته هريک از دو همسايه از اين ترديد مشترک به نتايج کاملا متفاوتي مي رسند. اسلام آباد که يقين يافته نيروهاي همپيمان دير يا زود از افغانستان پا پس خواهند کشيد، معتقد است که به سود وي نيست تا به نبرد با جناح هائي از طالبان برخيزد که شايد در ميان مدت ستاره بختشان بار ديگر در افغانستان اوج گيرد. اسلام آباد از سوي ديگر براي گشودن باب مذاکرات ميان مقامات افغاني و اين جناح ها در تکاپوست و مي کوشد که خود را در موضع ميانجي ناگزيري بنشاند. برد اين قمار، يافتن جايگاهي براي تاثيرگذاري بروقايع در درون و موقعيتي بالا دست در يک پويش محتمل مذاکره است.

هند به سهم خود از پيامدهاي پا پس کشيدن تدريجي [نيروهاي بين المللي] واهمه دارد که افغانستاني را به حال خود وانهد که هنوز بسيار شکننده و متزلزل و دستخوش همه گونه دست درازي هاي مخرب، مشخصا از جانب پاکستان است. هندي ها شکي ندارند که در صورت تحقق چنين فرضيه اي، دستگاه هاي اطلاعاتي پاکستان از آشوب و هرج و مرجي که پديد خواهد آمد سود خواهند جست تا باز اردوگاه هاي پيشين آموزشي تروريست هائي را فعال سازند که ديري نخواه پائيد خود آنها را آماج مستقيم حملات خويش سازند (۷). گذشته از آن دهلي نو همچنان از فکر مصالحه و سازشي ميان نيروهاي افغاني که ممکن است گشودن باب بحث و گفتگو با برخي از رزمجويان طالبان را در بر داشته باشد سخت اکراه دارد.

فراتر ار بحران افغانستان، هند نگران بي ثباتي فزاينده اي است که پاکستان از آن در رنج است (۸). احساس غالب آنست که دستگاه هاي اطلاعاتي پاکستان ديري است با بازي دادن گروه هاي بنيادگراي مسلح نقش جادوگران ناشي را ايفا کرده و ديوي را از شيشه بيرون کشيده اند که بيش از پيش از مهارشان مي گريزد. بسياري از هنديان به ظرفيت و توانائي دولت پاکستان براي زير و رو کردن اين گرايش بدگمان اند. بدبين ترين آنها هم اينک هم وخيم تر شدن موقعيت در افغانستان را مجسم مي کنند که با آميختن با شکنندگي فزاينده پاکستان، دور نيست که درست در پشت دروازه هاي هند، کانون مهار گسيخته بحراني را پديد آورد.

اينهمه حکومت هند را از دفاع منافع و مصالح خود در افغانستان با احتساب بردي در ميان مدت و دراز مدت باز نمي دارد. اين کشور از اين اميد دست نمي شويد که روزي بتواند از طريق افغانستان به آسياي ميانه دست يابد، و به ويژه نقب هائي به قزاقستان و ترکمنستان که سرشار از منابع انرژي زا هستند بزند تا از اين طريق مانع ... همواره و هميشگي پاکستان را دور بزند.

پي نوشت‌ ها

١- مقاله گراهام اوشر، با عنوان «تنش ميان افغانستان، هند و پاکستان» را در شماره ماه ژانويه ۲۰۰۹ لوموند ديپلوماتيک را مطالعه فرمائيد.

۲- «هند با تعهد کمک ۲/۱ ميليارد دلاري، افغانستان را دوست مي گيرد»، روزنامه وال استريت جورنال، نيويورک، ۱۹ اوت ۲۰۰۹.

۳- مقاله سارا ديويسون، با عنوان «هند و چين افغانستان را از يکديگر مي ربايند» را در شماره ماه دسامبر ۲۰۰۹ لوموند ديپلوماتيک را مطالعه فرمائيد.

٤- مقاله بارنت آر. رابين و احمد رشيد، «از بازي بزرگ تا چانه زني عظيم»، را در نشريه امور خارجه (Foreign Affairs)، نيويورک، شماره ماه نوامبر و دسامبر ۲۰۰۸، مطالعه فرمائيد.

۵- گزارش وزارت امور خارجه هند، «هند و ايالات متحده: مشارکت براي جهاني بهتر»، دهلي نو، ۲۴ نوامبر ۲۰۰۹.

۶- کارن دي يانگ، «ايالات متحده نقش تازه اي به پاکستان عرضه مي دارد»، واشنگتن پست، ۳۰ نوامبر ۲۰۰۹.

۷- هارش و. پانت، «افعانستان را درست دريابيم»، مجله چشم انداز هند (Outlook Magazine India)، نيو دهلي، ۱۹ اوت ۲۰۰۹.

۸- براي نمونه شماره هاي ويژه نشريه پراگاتي؛ بررسي مصالح ملي هند با عنوان «پاکستان به يک مک آرتور نيازمند است»، شماره ۲۳، فوريه ۲۰۰۹؛ يا مجله فرانت لاين (Frontline Magazine)، شماره ۶، نيو دهلي، ۲۷–۱۴ مارس ۲۰۰۹ با عنوان «چرخش هاي مهار گسيخته» را مطالعه فرمائيد.