ماشین های سیاسی
آلنده ،
انفورماتیک و انقلاب
ويسنده
Philippe Rivière
برگردان:
شروين
احمدي
لغت سیبرنتیک بصورتی مقاوت ناپذیر تصویر قدرت مرکزی را
در ذهن منعکس می کند که جهان را بواسطه هزاران مجرای
ارتباطی در کنترل دارد. با
اینهمه تجربه دولت شیلی در سال
۱۹۷۲
اشتباه بودن این تصویر را ثابت
کرد.
از همال سال
۱۹۴۸
فرض پیدایش دولتی از ماشین ها که هم
انفورماتیک را به کار می گیرد و هم الکتروشوک ها را...
نگرانی اندیشمندان را
برانگیخته بود. در این سال، در همانزمانی که جورج
اورول
(George Orwell)
کتاب
۱۹۸۴
را می نوشت، نوربرت وینر(Norbert
Wiener)
سیبرنتیک را چنین تعریف می کرد:« کنترل و
ارتباطات نزد حیوان و ماشین»(۱).
از سوی دیگر جان فون نومن
(John von Neuman)
تئوری
بازی ها را ابداع نمود که به الگوریتم ها امکان تصمیم
گیری در باره انفجار یک بمب
اتمی را واگذار می کرد. در روزنامه لوموند، پدر روحانی
دوبارل
(Dubrale)
از « افق
شیفته کننده پیش برد منطقی روند های انسانی و بویژه
آنهائی که مورد علاقه گروه های
مردم بوده و ظاهرا دارای ناهماهنگی آماری اند» سخن گفت
و « دیدن رویای عصری را
»
مطرح کرد «که در آن یک ماشین اداره دولتی جایگزین –
بهتر وبدتر آنرا کسی نمی داند
؟- کمبودهائی می شود که امروز دامنگیر رهبران و دستگاه
های سنتی سیاسی شده
است»(۲).
وینر به نوبه خود ارزیابی می کرد که « دادن مسئولیت به
یک ماشین، چه قابلیت فراگیری داشته و چه نداشته باشد،
مانند آنست که مسئولیت خویش
را در باد رها کنیم تا بصورت طوفان به سویمان
بازگردد»(۳).
از اینرو علی رغم باران
سرمایه گذاری های نظامی که در آنزمان بر سر تحقیقات در
زمینه انفورماتیک و هوش
مصنوعی می بارید او از همکاری با این پروژه روی برتافت
و به انتقاد از مک
کارتیسم(۴)
پرداخت و بدین ترتیب شاهد بسته شدن بسیاری از درها به
روی خود شد که به
نوعی به انزوای حوزه کاری اش انجامید(۵).
متخصص تاریخ اجتماعی علوم، آندرو پیکرینگ
(Andrew Pickering)،
اخیرا کتابی در باره مکتب انگلیسی سیبرنتیک (۶)
نوشته است. با گردهم
آوردن محققین دانشگاهی و صنعتی در کنار روانشناسان و
پزشکان، این جریان در آغاز می
خواست رباتی شبیه به یک لاک پشت بسازد که قدرت فراگیری
داشته و بتواند خود را با
گذار از موانع به یک منبع نوری برساند
(Grey Walter,
۱۹۵۰).
سپس نوبت به هومواستات
رسید که مدار الکترونیکی بود که می توانست درحین
ارتباط با محیط به تعادل دورنی
برسد(Ross
Ashby,
۱۹۴۸).
پس از آن اثرات نور استروبوسکوپیک بر روی مغز انسان
مورد
مطالعه قرار گرفت که هم به دست آوردهائی در مورد
بیماری صرع منجر شد و هم به
تبادلات خلاقی با شاعران مکتب
Beat Generation
و موسیقی دانانی چون جان کیج(John
Cage)،
برایان انو(Brian
Eno)
و یا الوین لوسیر(Alvin
Lucier)
که اثرشان بنام
Music for Solo Performer (۱۹۶۵)
توسط یک الکترو آنسفالوگرام هدایت می شود.
اولین تجربه واقعی درباره قدرت ماشین اما زاده ملاقاتی
است بین متخصصین سایبرنتیک انگلیسی با سوسیالیسم
دمکراتیک شیلیائی. ما در روز
۱۲
نوامبر سال
۱۹۷۱
قرار داریم. محقق انگلیسی استافورد بیر(Stafford
Beer)
از دو دهه
پیش برروی یک « مدل سیستم با بقا»(viable
system model)
با پنج سطح کنترل کار می
کند که می تواند از سلول های بیولوژیک تا مغز و
سازماندهی های اجتماعی و یا سیاسی
را در برگیرد. در این روز او به کاخ ریاست جمهوری
«لاموندا» در سانتیاگو شیلی می
رود. او پروژه ساینکو(Synco)
(
به انگلیسی
CyberSyn )
را به سالوادور آلنده معرفی
می کند. این پروژه به تازگی به ابتکار مهندس
۲۸
ساله، آقای فرناندو فلورس(Fernando
Flores)
مدیر تکنیکی کورفو
(Corfo)
آغاز شده است (۷).
شرکت کورفو شرکت های ملی شده
توسط دولت «اتحاد ملی»* را سرپرستی می کند. فرناندو
فلورس برآن است تا « در مقیاس
یک کشور، که اندیشه سایبرنتیکی برای آن به یک نیاز
تبدیل شده، شیوه های علمی مدیریت
و سازماندهی را پیاده کند»(۸)؛
و مشخصا شرکت های تحت سرپرستی کورفو را بواسطه یک
شبکه اطلاع رسانی در ارتباط با هم قرار دهد تا بدین
ترتیب بصورتی بی درنگ ( زمان
حقیقی
Real-time)
بحران های اقتصادی ناگریز را پیش بینی کند.
آلنده که خود آموزش علمی دیده بود مشتاق این موضوع می
شود و ساعت ها از وقتش را صرف بحث و گفتگو با استافورد
بیر می کند. بعدها « بیر»
تعریف کرد که چگونه رئیس جمهور مداوما بر تشدید جنبه
های « غیرمتمرکز و ضد
بوروکراتیکی که شرکت وسیع حقوق بگیران را میسر سازد»(۹)
تاکید داشت. وقتی بیر به
آلنده جایگاه مرکزی این سیستم را می نمایاند که به نظر
وی متعلق به رئیس جمهور بود،
آلنده سوال می کند: «پس مردم ! چه می شوند».
گروه کاری ساینکو که از دانشمندان رشته های مختلف
تشکیل شده بود، دستگاه های تلکس بی استفاده را جمع
کرده و به شرکت های ملی شده در
سرتاسر کشور می فرستد. سپس مشغول طراحی مرکز کنترلی
شبیه به اتاق فرمان سفینه سریال
پیشتازان فضا
(Star Trek)
می شود (این مرکز کنترل هرگز بوجود نمی آید). با
اینهمه
سریعا اطلاعات اقتصادی( تولید روزانه، مصرف انرژی و
میزان کار) با تلکس به مرکز
ارسال می شوند تا توسط یکی از معدود رایانه های موجود
در شیلی، یک
IBM
۳۶۰-۵۰
،
پردازش شوند. در میان متغیرهای سیستم، «غیبت افراد»
دیده می شد که بمثابه شاخص
«
مشکل اجتماعی» در نظرگرفته شده بود.
به مجرد خارج شدن یک عدد از محدوده آماری اش، یک هشدار
–
بنابر فرهنگ لغات « بیر»، یک « سیگنال الجدونیک (
وحشت)» و یا یک « فریاد درد»
-
ارسال می شد که به مسئول محلی مهلت آنرا می داد تا راه
حلی برای مشکل بیابد و سپس
البته هشدار به مسئولین بالاتر انتقال پیدا می کرد. «
بیر» معتقد بود که این امر:«
به شرکت های شیلیائی امکان می دهد کنترلی تقریبا همه
جانبه بر عملیاتشان اعمال کنند
و در عین حال امکان واکنش از خارج سیستم در شرائط بروز
مشکلات را برای خود حفظ
کنند(..) این تعادل بین کنترل های متمرکز و غیر متمرکز
می تواند با انتخاب مدت زمان
درست برای بهبود سیستم بهینه سازی شود، یعنی فرصت
ضروری قبل از آنکه هشدار به
مسئولین سطح بالاتر فرستاده شود»(۱۰).
همانطور که ادن مدینا
(Eden Medina)
، محقق در تاریخ
انفورماتیک، بر آن تاکید دارد، پروژه ساینکو « هرچند
از لحاظ تکنولوژیک
بلندپروازانه بود اما فقط در چارچوب ساده تلاشی تکنیکی
برای سامان دهی اقتصادی جای
می گیرد. از دیدگاه کسانی که در آن شرکت داشتند این
پروژه اما از انقلاب سوسیالیست
آلنده حمایت می کرد. به دیگر سخن نوعی " انفورماتیک
انقلابی " به مفهوم واقعی
آن».
۲۱
ماه مارس سال
۱۹۷۲،
اولین گزارش ها توسط این نرم
افزار تولید می شود. در ماه اکتبر، گروه کاری ساینکو
در مقابل اعتصاب سازمان دهی
شده توسط گرمیوس(gremios)
**،
تصمیم به یک سلول بحران می گیرد تا بتواند
۲۰۰۰
تلکس
روزانه ارسالی از تمام نقاط کشور را تحلیل کند. دولت
با تکیه به داده های حاصله از
سیستم ، به تقسیم مجدد منابع برای کاهش آسیب های حاصله
از اعتصاب ها مشغول می شود.
برای حمل مواد حیاتی .. و ادامه بقا در مقابل بحران ،
دولت دویست کامیونی که هنوز
به « اتحاد ملی» وفادار مانده بودند (در مقابل
۴۰
هزار کامیون اعتصابی) را به کار
می گیرد. از این زمان به بعد ، اعتبار گروه کاری
ساینکو فزونی می گیرد. آقای فلورس
وزیر اقتصاد می شود و در لندن، نشریه بریتیش ابزرور(The
British Observer)
در تیتر
اصلی اش می نویسد: « شیلی توسط رایانه ها اداره می
شود» (۷
ژانویه
۱۹۷۳).
در
۸
سپتامبر، رئیس دستور انتقال اتاق فرمان به کاخ ریاست
جمهوری را صادر می کند. اما
۱۱
سپتامبر هواپیماهای جنگی نیروی هوائی کاخ « لاموندا»
را بمب باران می کنند و
سالوادور آلنده خود کشی می کند...
تاریخ در نهایت دکترین آندرو پیکرینگ را برجسته می کند
که معتقد است که سایبرنتیک به دلیل بد فهمیده شدن هرگز
مورد علاقه نبوده است. گاه
آنرا « علم میلیتاریست » انگاشته اند و گاه آنرا « در
ارتباط با اتوماتیزاسیون پس
از جنگ تولید » قرارداده اند، حال آنکه سایبرنتیک «
علمی است کوچنده و در حرکت
دائمی» که در مخالفت با « علوم درباری» قرار دارد.
از نقطه نظر تئوریک، تحلیل پیکرینگ ، سایبرنتیک را در
مقابل تفکر مدرن قرار می دهد. لااقل به این تعبیر از
مدرنیته که تاکید بر کالبد
شکافی هر سیستم برای درک کارکرد و خلق نمایشی از آن
دارد. در حالیکه تحلیل
سایبرنتیکی به دنبال «عمل موثرتر بمثابه یک امر است و
نه نمایش بی رنگی از آن».
فرد، مغز، رایانه، حیوان و یا شرکت ماشین هائی برای
شکل دادن به جهان نیستند بلکه
موجودات مستقل و کاملی اند که در حلقه های تاثیرگذاری
متقابل (همان
feed-back
معروف) در مقابل محیط شان واکنش نشان می دهند.
پیکرینگ تاکید دارد که « متخصصین سایبرنتیک و بویژه
استافورد بیر، بر ضد محکومیت اخلاقی و سیاسی علم شان
مبارزه کردند». لغت کنترل معنی
ای چند گانه دارد و اگر « کنترل بمثابه سلطه و کاستن
افراد تا سطح یک ماشین خودکار»
مطرود است، « تعبیر سایبرنیک از کنترل به این معنی
نیست. همانگونه که روانپزشکی به
شیوه رونالد لینگ گاه ضد روانپزشکی تلقی شده، متخصصین
سایبرنتیک انگلیسی عاقبت
اندیشی متشخصانه آنرا داشتند که خود را همچون متخصصین
ضد کنترل تعریف کنند». نقدی
از قدرت که به انتقاد کفایت نکرده و تکنولوژی های ضد
قدرت را خلق می کند. در همین
چارچوب یادآوری کنیم که در رژیم های کمونیست،
سایبرنتیک با ورودش از سال های
۱۹۵۰
،
همواره موضوع بحث های متناقض بوده است که آنرا کاملا
مستقل از تاریخ اش در غرب و یا
امریکای لاتین در نظر می گرفتند و بعنوان مثال سوالاتی
مانند « آیا آلمان دمکراتیک
می توانست توسط سایبرنتیک نجات یابد» را مطرح می
کردند(۱۱).
آیا ما هنوز به سایبرنتیک احتیاج داریم ؟ وقتی یک عمل
باعث تقویت اطلاعاتی می شود که عامل فعال شدن آن بوده
است، نتیجه مثبت تلقی شده و
سیستم گرایش به خروج از تعادل دارد و برحسب جهت گیری
اش یا به « حباب » و یا به
«
چرخش معیوب»
(virtuous circle)
می انجامد. وقتی نتیجه منفی تلقی شود سیستم برعکس
خود را تطبیق داده و متعادل می شود و در برابر ضربه
های شدید مقاومت می کند و سعی
می کند راه حل هائی بیابد که آنرا در محیط های در حال
تغییر محافظت کنند. بحران
اقتصادی که امروز اروپا را به لرزه درآورده نمونه
بسیار خوبی است: وقتی آژانس های
ارزیابی مالی، ضریب اعتبار یک کشور را کم می کنند، به
ناچار این کشور هزینه های
دولتی اش را قطع می کند و در نتیجه بصورتی مکانیکی
فعالیت اقتصادی اش را کاهش می
دهد، امری که باعث می شود که آژانس ها مجددا ضریب
اعتبارش را تقلیل دهند...برعکس
سیاست هائی که ضد چرخشی نامیده می شوند و دولت را وامی
دارند که وقتی فعالیت
اقتصادی کاهش یافته به سرمایه گذاری وسیع دست زند،
نمایش یک
feed-back
منفی است با
محاسن متعادل کننده.
*
اتحاد ملی از توافق بین نیروهای چپ میانه با چپ در
شیلی بوجود آمد و به قدرت رسیدن سالوادور آلنده در
انتخابات ریاست جمهوری
۴
سپتامبر
۱۹۷۰
منجر شد.
**
در دوران دولت اتحاد ملی ، گرمیوس در برگیرنده
اتحادیه های کسبه، مشاغل آزاد و مالکین بزرگ بود.
۱-
Cybernetics : or Control and Communication in the
Animal and the Machine, MIT, Boston, 1948.
۲-
P. Dubarle, « Vers la machine à gouverner… », Le
Monde, 28 décembre 1948.
۳-
Norbert Wiener, Cybernétique et société. L’usage
humain des êtres humains, Deux-Rives, Paris, 1952.
۴-
بنام سناتور امریکائی ژوزف مک کارتی که بین سالهای
۱۹۵۰
تا
۱۹۵۴ «
شکار سرخ ها» را برعلیه کمونیست ها و طرفدارانشان در
ایالات متحده
را دنبال کرد.
۵-
Guy Lacroix, « Cybernétique et Société : Norbert
Wiener ou les déboires d’une pensée subversive »,
Terminal, n° 61, automne 1993.
۶-
Andrew Pickering, The Cybernetic Brain, Chicago
University Press, 2010.
۷-
پس از کودتا، آقای فلورس سه سال در بازداشتگاه های
مرگ ژنرال پینوشه زندانی بود و سپس همراه خانواده اش
به ایالات متحده پناهنده شد
وکارش را در رشته انفورماتیک دنبال کرد. او سپس به
شیلی بازگشت و به نمایندگی مجلس
سنا انتخاب شد و امروز مشاور رئیس جمهور سباستین پیه
را است.
۸-
نامه آقای فلورس برای درخواست همکاری از آقای بیر.
محقق انگلیسی این نامه را در
۱۳
ژوئیه
۱۹۷۱
دریافت کرد و بلافاصله تمام برنامه ها
یش را به حالت تعلیق درآورد و به شیلی رفت
۹-
Eden Medina, « Designing Freedom, Regulating a
Nation. Socialist Cybernetics in Allende’s Chile »,
Journal of Latin American Studies, n° 38, Cambridge,
Royaume-Uni, 2006.
۱۰-
Medina, op. cit.
۱۱-
Sur la cybernétique dans les pays de l’Est, lire
Jérôme Segal, « L’introduction de la cybernétique en
RDA. Rencontres avec l’idéologie marxiste »,
Science, Technology and Political Change, Brepols
(Turnhout, Belgique), 1999.
|