چهارعمل اصلی
مپرس از من چرا، کنجم به تنهایی ست؟ بیا!، با چشم خود بنگر چه غوغایی ست! من از تنهایی ام بیرون نمی آیم جز این کنج عبث چیزی نمی خواهم تمام دل سپردن ها تمام دل بریدن ها تمام عهد بستن ها تمام دل شکستن ها نهفته در دل اینجاست از این رنگ رخم پیداست بیا! تنهای هم رنگم بیا! همزاد دلتنگم تو کم کن رسم خودخواهی به جمع من شو!، تنهایی بیا!، بنشین کنارمن بخوان!، ای گلعذارمن بگو! از هرچه می خواهی چه پروایی؟ چه پروایی؟ بی گمان از سر درد سحر تقسیم خواهد کرد برسرکوچه ی رسوایی ما ضرب یک در یک تنهایی ما! ناشناس