جشن نوروز، چهل روز نه، بلکه دوازده روزبوده است
 

گروه اینترنتی قلب من
 

 


سیزده بدر

(سیزدهم نوروز)
یا
روزستایش، سپاس وبستن پیمان عشق


سلیمان راوش



سیزدهم فروردین ماه ( حمل) در گنجینۀ باور های نیایی مردمان سرزمین ما یکی از خجسته ترین روز های شاعرانه و آمیخته با باران عشق و مِهر به شمار می آید. این روز بیشتر روز راز و نیازِ عاشقانه هایی دختران و پسران جوان وروز طلب یاری در گشایش مشکلها از فرشته های آب و سبزه و باران است.
در گاهنامۀ پیش از اسلام ، چنانکه در ستایشنامۀ جشن سوری نوشته ام ،هر روز یک ماه به نام یکی از فرشتگان خدا مسمی گردیده است. سیزدهم روز هر ماه به نام تیر که در زبان بلیکایی ( بخدی) در اوستا تیشتریه یاد گردیده ، موسوم می باشد. تیشتریه ( تیر) فرشتۀ باران است . همچنان تیشتر یکی از ستاره هایی درخشان است که در ادبیات زرتشتی لقب سرور ستارگان به وی از سویی اهورا مزدا داده شده است.
در فرهنگ نامهای اوستا که هاشم رضی آن را تألیف نموده نوشته آمده است که : « تشتر تنها فرشتۀ باران نیست، بلکه همواره بر احوال زمینیان ناظر است و برای نیکان و ستایندگان خود نعمت های زیاد و خرسندی می آورد. ستاره ایست که با درخشندگی فراوان، با روشنی صاف و سپید در آسمان می درخشد. با فروباریدن باران بروی زمین، خاک تفته را سیراب می سازد و شهرهایی را که از گرمای تابستان نزار و بیمارند، شادمانی و سرخوشی می بخشد»
در فرهنگ تازیان روز سیزده روز نحس به شمار می آید حتا عیسویان نیز عدد سیزده را نحس می شمارند تا جایی که مثلاً سیزده نفر دور یک سفره جمع نمی آیند. ولی در فرهنگ پاکیزه و عرب نازده ای مردم خراسان ، چون هر یک از روز ها به نام یکی از فرشته های خدا مسمی می باشد بدین لحاظ فرشته ها را نحس نمی خواندند و همه روزهای سال را گرامی می داشتند . به ویژه که سیزدهم هر ماه به نام سرور فرشتگان یعنی تیشتر مسمی می باشد که فرشتۀ باران و نعمت افزا است.
به هر حال، روز سیزدهم فرودین را "سیزده بدر" می گویند. اکثر از خانواده ها در پیش از اسلام در کشور ما از این روز تجلیل دلنشینی و با شکوه می نمودند. این تجلیل در ذات خویش بر پایه بزرگ داشت از دوازده روز جشن نوروز بود.
جشن نوروز دوازده روز بوده است:
مطابق سنت از جشن نوروز، طی دوازده روز تجلیل به عمل می آمده. این بدان سبب بود که از یک نوروز تا نوروز دیگر یک سال می گذرد. از پی هر نوروز دوازده ماه می آید. به منظور اینکه هر دوازده ماه سال را از پیش خیر مقدم گفته و به فال نیک گرفته باشند، یک روز را به نام هر ماه در جشن نوروز افزودند ،که مجموعاً می شود دوازده روز. روز سیزده ام فروردین را پایان جشن نوروز و روز ستایش و نیاش و سپاسگزاری تعین نمودند.
سنت چنین بوده که در این روز یعنی سیزدهم فروردین، خانواده ها به مرغزار ها ،لاله زار ها و بوستان ها یی می رفتند که عموماً کنار دریا ها و رود ها و جوی ها واقع می بود. در چنین بستر های سبز و دل انگیز و شاداب و در نور آفتاب جهان تاب، بزرگان خانواده ها به طور خاص نماز شکرانه در نمازگاه های سبز به پیشگاه خداوند بجا می آوردند و از اهورامزدا(خداوندبزرگ) سال پر برکت، سبزو شادی بخشی را آرزو می نمودند.
از سویی دیگر چون این روز را به نام فرشتۀ باران می شناختند، سبزه که تجلی باران و نماد آسایش، خرمی و وفور نعمات به شمار می آید برای به ویژه جوانان ارزش باوری شاعرانۀ داشت. چنانکه اگر بزرگان خانواده ها در این روز در نماز ها خویش برای آبادانی خود و خانواده و جامعۀ خود نماز شکران می خواندند و ستایش خداوند را بجا می آوردند، جوانان و به ویژه دوشیزگان با حُجب و حیایی دخترانۀ خود، بدور از دید دیگران دسته دسته و یا گاهی به تنهایی در گوشۀ از مرغزار و یا بستان با خانواده رفته بودند، دو شاخه از سبزه ، نماد از باران رحمت ، خوشبختی و خرمی را گرفته با هم گره می زدند، هنگام گره زدن دوشاخۀ سبزه، آرزوی خویش را در دل نیت می کردند. پس از آن کنار رود یا جویی رفته سبزه ای گره کرده را به آب می انداختند و از آب میخواستند که در باز شدن و یا گشایش گره یا "مشکل" شان یاری برساند. یعنی فرشتۀ آب آن گره را باز نماید.


راویان حکایت از آن دارد که بیشترینه گره هایی که در آب انداخته می شد، گره ها در کار عشق و عاشقی بوده است ( که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها) و نیت ها، نیت ِ رسیدن عاشق به معشوق بود و یا پیدا شدن و پیاده شدن شهزادۀ بخت بر سرای و تخت شهرستان امید ها .
چنانکه مسعود سعد سلمان گفته:
ای نگار تیر بالا روز تیر – خیز و جام باده ده بر لحن زیر
عاشقی در پردۀ عشاق گوی – راه های طبع خواه دل پذیر
این خواست ها و نیاز و دعا ها بنا بر روایت های آیینی ریشه در چشمه گاه رازهای آفرینش ونخستین پیوند زناشوهری در جهان داشته است . در ادبیات آیینی و اساطیری کیومرث اولین بشر به شمار می آید که در اوستا بارها از او نام برده شده است. مشی و مشیانه که پسر و دختر کیومرث بودند در روز سیزدهم فروردین با هم پیمان زندگی می بندند که اولین ازدواج بشر به شمار می آید. پیمان عقد آنها را گره زدن دو شاخه سبز تشکیل می داده است. از این رو گره زدن دوشاخۀ سبز نماد پیوند دودلداده و احترام به اولین پیوند زناشوهری بشر به شمار می آید. به همین خاطر بوده که در این روز دختران و پسران که با هم نامزد هستند در حالیکه یکی بسوی دیگر گل لبخند عشق می پاشند همزمان سبزه گره میزنند و سوگند وفاداری یاد می کنند.



گفتنی است که در فرهنگ سامی اولین ازدواج بشر که پسر و دختر آدم و حوا می باشد توأم با خون خشونت بوده و موجب شده که یک برادر بدست برادر دیگر کشته شود. چونکه یک خواهر زبیا تر نسبت به خواهر دیگر بوده و هردو برادر آرزوی ازدواج با خواهر زیبای خود را داشتند . چنانکه یعقوبی در جلد اول تاریخ خویش در صفحۀ 5 می نویسد: « ... آدم با هوا در آمیخت پس حوا بار دار شد و پسری و دختری زائید. آدم پسر را "قابیل" و دختر را" لوبذا" نام کرد. باردیگر حوا باردار شد و پسری و دختری آورد و آدم پسر "هابیل" و دختر را "اقلیما" نام نهاد و چون فرزندان آدم بزرگ شدند و به نکاح رسیدند آدم به حوا گفت قابیل را بگو با اقلیما ازدواج کند و هابیل را امر کن لوبذا را بگیرد.
از این رو قابیل بر هابیل که خواهرش را به زنی گرفت حسد ورزید
بعداً در اثر این حسادت، قابیل هابیل را می کشت که جای این این قصه اینجا نیست. .
در سیزده بدر در حالیکه دوشیزگان و پسران جوان مست شراب زیبایی ها و امیدواریها به آینده قشنگ و بهارگونه می بودند چنانکه نظامی گنجوی می گوید:


بـنـوروز جــمشـيد و جشن سـده
که نو گشـــتی آ یين آتـــــشکده
زهر سو عروسان ناديده شــوی
ز خانه برون تاختـــندی به کوی
رخ آراســـته دســـتها پـــر نگار
به شادی دويد ندی از هـــر کــنار
مغــانه می لعــــل بــــرداشـــــته
بــــه ياد مغان گــــردن افراشــــته
ز برزين دهقان و افســـون زنــد
بر آورده دودی به چرخ بـــلـــند
همه کار شان، شوخی و دلــبری
گه افسانه گويی ،گه افسونگری
فروهشته گيسو، شکن در شکن
يکی پايکوب و يکی دســــت زن
چو سرو سهی ، دسته گل به دست
سهی سرو زيبا بود گل پرســــت
سر سال، کـــز گنـــبــد تـــــيز رو
شماری جهان را شــــدی روز نو
يکی روز شان بود،از کوی و کاخ
به کام دل خويش، مــيــدان فــــراخ
شرفنامه نظامی گنجوی


کدبانوان، غروب و یا عصر آن روز یعنی پیش از هنگام بازگشت به خانه های خویش ، هر کدام با شوهران و بزرگسالان خانواده ، مقداری از هفت سین ( هفت میوه) را که قبلاً برای نذر در پیالۀ جداگانه با خود داشتند، کنار جویی و یا رودی آمده هفت سین را پس از خواندن دعا و ستایش خداوند به آب می ریختند و بدینگونه از خداوند بزرگ خواستار سال پر میمنت و نیکوی می شدند.
به این ترتیب با ریختن هفت سین به آب و ستایش و نیایش به بارگاه خداوند و انجام سرود و ساز و رقص، مراسم جشن نوروزی را روز سیزدهم فروردین ماه پایان یافته اعلام می نمودند و زندگی روال عادی خویش را فردای آن روز از سر می گرفت .
به هر روی، در فرهنگ نیایی و جمشیدی جامعۀ ما مفاهیم و معانی نمادینه ای برای آیین سيزده بدر ارائه گردیده است. که از جمله، شادبودن و خندیدن در اين روز نشانۀ نفرین کردن بر اندوه و ماتم می باشد. زیرا اندوه و ماتم در فرهنگ اهورایی مظهر اهریمن پنداشته می شود. دیگر روبوسي است که نماد یکی شدن و وحدت و محبت بوده ، هم چنان گستردن سفره در مرغزار و بستان ها ازسوی خانواده ها نشانۀ ستایش طبیعت به شمار رفته و به آب افگندن هفت سین نشانۀ هديه بخشیدن به فرشته آب "اناهیتا" بوده است.
در رابطه به دادن هدیه به فرشتۀ آب "اناهیتا"در فرهنگ اساطیری مردمان باخترزمین ثبت است که بیشترین از شاهان پیشدای و کیان بلخی، حتا شخص پیغام آورخدا زرتشت بزرگ، اکثراً برای فرشتۀ آبها اناهیتا هدیه و نذر داده اند . چنانکه گفته شده که جمشید بر فراز کوه هراهرئیتی ، فریدون برای مسلط شدن بر ضحاک نیز در همانجا، هوشنگ پیشدادی بلخی در کوه هرا ، نریمان گرشاسپ در کرانۀ دریاچه پیشینه، افراسیاب در پهنۀ دریای فراخکرت،کی کاووس بر فراز کوه ارزیفیه و شخص پیغام آور خدا در کنار رود ونگوهی دائی تیا ( آمو) اناهیتا را ستایش نموده اند و هدیه ها و نذر ها داده اند و از او درخواست کرده اند که از اهورا مزدا بخواهد تا در آرزو های شان ، ایشان را کامیاب گرداند، که طبق روایت هایی اساطیری اکثراً به آرزو های خود نایل آمده اند.
همچنان گره زدن سبزه نشانۀ عقد و پیمان عشق و زناشویی و نیز استدعایی باز شدن بخت شمرده می شد. مسابقۀ { بزکشی} اسب دوانی در این روز نیز یادگار جمشیدی بوده و در واقعیت نماد جدال و پیکار تیشتریه (تیر) فرشتۀ باران با ديو خشکسالي به حساب می آمده است . معمولا مسابقۀ بزکشی در قدیم ها در روز سیزدهم فروردین ماه صورت می گرفته است که در پهلوی معنی اول به مفهوم

پیام ختم جشن نوروز نیز بوده است.


باید گفت که امروز تنها ایرانیان چه در داخل آن کشور با وجود مخالف آخند ها و چه در خارج از کشورشان از این روز با فر و شکوه تجلیل به عمل می آرند. در افغانستان از این روز از سده ها بدینسو است که نام و نشان وجود ندارد. درتاجکیستان و ازبیکستان و بخش های از پاکستان برخی از خانواده این روز را تجلیل می کنند ، اما ناسگالیده بدون آنکه از مفهوم واقعی آن اطلاع داشته باشند . اما خوشبختانه در پسینه سالها جوانان شهر های بامیان، هرات ، بلخ ، بد خشان ، ننگرهارو کابل نیز، تا جایی که اطلاع حاصل شده است خانواده ها را تشویق و ترغیب نموده اند که دسته جمعی در روز سیزدهم ماه فروردین به مرغزارها رفته میله و شادی نمایند وبدین ترتیب از این روز تجلیل می نمایند.
امید می رود این روز خجسته که یادگار فرهنگ نیایی مردم سرزمین ما به شمار می آید بار دیگر شکوه دیرینۀ خویش را به همت دانش و بینش خردبار جوانان باز یابد.
در مورد اینکه چرا و چه وقت نوروز را چهل روز خوانده اند باید گفت که این امر بر می گردد بر تفکر تحمیل آیین عزاداری بر آیین جشن و شادی و خنده که روی این موضوع در جلد چهارم کتاب "نام و ننگ یا تولد دوبارۀ خراسان کهن در هزارۀ نو" از سوی این قلم بحث به عمل آمده است .
خرد یار و مددگار همه

 

 

 


 
گروه اینترنتی قلب من