فرانسيس كريك، كاشف ساختار DNA

 

گروه اینترنتی قلب من
 

 

 

از فرانسيس كريك در علم زيست ‌شناسي سلولي، به عنوان شخصيت برجسته جهاني ياد مي‌شود. او دانشمندي است كه در سال 1953 و همراه دوست و همكارش، جيمز واتسون ساختار DNA را كشف كرد. فرانسيس در 8 ژوئن 1916 در وستون فاول انگليس چشم به جهان گشود. پدر و عمويش كارخانه توليد كفش داشتند و از اين رو زمينه نسبتا مناسبي براي رشد و پرورش فرانسيس نوجوان فراهم شده بود.
او خيلي زود علاقه‌اش به علوم مختلف و كنكاش در كتابها را نشان داد. البته والدينش او را در دوران كودكي به كليسا سپردند، اما فرانسيس در 12 سالگي از آنها خواست تا او را مجبور به حضور در كليسا نكنند و اجازه دهند به تقويت بنيه علمي خود بپردازد. پس از اتمام تحصيلات مقدماتي در مدرسه گرامر نورتمپتون راهي مدرسه "هيل ‌ميل" در لندن شد.
او با بورسيه‌اي كه دريافت كرده ‌بود به مطالعه مكانيك، فيزيك و شيمي مشغول شد. در 21 سالگي و در حالي كه براي ورود به دانشگاه كمبريج ناكام مانده بود، راهي دانشگاه كالج لندن شد. از همان دوران و بخصوص با اخذ مدرك دكتري، به مطالعه زيست ‌شناسي سلولي و ساختار DNA مشغول شد.
در سالهاي بعد و آغاز دوستي با واتسون، تحول علمي بزرگي در وي ايجاد شد. اين دوستي در سال 1951 شروع شد. واتسون تنها 23‌سال داشت، اما درك خوبي از فرانسيس با تجربه پيدا كرده بود. اين دوستي در سال 1953 ثمره تاريخي خود را نشان داد، چون آنها طرح كلي مارپيچ دو تايي مولكول DNA را ارائه‌كردند.


آنها در ادامه نظريه ‌اي كلي، درباره ساختار ويروسهاي كوچك را مطرح كردند كه با استقبال محافل علمي و زيست‌ شناسي جهان مواجه شد. او در سالهاي بعد، همكاري ‌هاي مختلفي با دانشمندان شناخته شده زمان خود بر قرار‌ كرد، كه هر يك از آنها به ارائه دستاوردي در علوم زيست ‌شناسي و شيمي منجر شد.
فرانسيس در سالهاي پاياني عمرش با دانشمندي همچون برينر همكاري گسترده‌اي را در زمينه زيست شيمي و علم ژنتيك آغاز كرد كه به ارائه ايده ‌هايي در خصوص تركيبات پروتئيني و كدهاي ژنتيكي منجر‌ شد. او سال 2004 در گذشت. در آن سال محافل علمي و زيست‌ شناسي سراسر جهان از مرگ وي بشدت متاثر شدند. فرانسيس كريك نقش چشمگيري در رشد و توسعه دانش زيست‌ شناسي سلولي داشته و دستاورد تاريخي ‌اش در زمينه ساختار DNA، جيمز و واتسون را براي هميشه در تاريخ علم ماندگار كرده است.

DNA ماکرومولکولی است که از هر نظر، برای ایفاء مهم‌ترین نقش خود یعنی انتقال اطلاعات بیولوژیک شایسته است. بعبارتی DNA شاهکار خلقت در ایجاد ماکرو مولکول‌های زیستی بحساب می‌‌آید. همه فواصل و زوایای پیوند، انرژی ها و نوع پیوند عناصر از دقیقترین قوانین فیزیک مولکولی پیروی می‌‌کنند. دانشمندان بارها سعی کرده‌اند با ساخت ماکرومولکول‌های دیگری، بتوانند جایگزینی برای DNA بیابند. اما تاکنون تلاش‌های آنها با شکست روبرو شده است. از دید بسیاری از محققان،DNA متکاملترین مولکول ایجاد شده توسط طبیعت می‌‌باشد. مشخصه مهم ملکول DNA، به‌عنوان یک مولکول، هوشمندی آن است. دو رشته DNAکه از نظر توالی بازها، مکمل یکدیگرمی باشند، می‌‌توانند یکدیگر را شناسایی کرده، پیوند هیدروژنی برقرار کنند و این، آن چیزی است که دانشمندان را قادر ساخته است تا از DNA در واکنشهای شیمیایی استفاده کنند.

 

DNAدارای سه بخش ساختمانی است: بازهای نوکلئوتیدی آدنین (A) سیتوزین (C) گوانین (G) و تیمین (T) در پله‌های این ماکرومولکول نردبانی قرار دارند. این بازهای نوکلئوتیدی به طور تصادفی در کنار هم قرار ندارند بلکه تیمین به آدنین با پیوند هیدروژنی وصل است و سیتوزین نیز به گوانین با پیوند هیدروژنی اتصال دارد. مولکول های قند دزوکسی ریبوز در دیوارهای این نردبان دیده می شوند و به این مولکول های قند گروه‌های فسفات متصل هستند. فرق بین قند دزوکسی ریبوز در DNA با قند ریبوز در RNA این است که قند دزوکسی ریبوز یک گروه هیدروکسیل از قند ریبوز کمتر دارد.

 

 


 
گروه اینترنتی قلب من