اجلاس شیکاگو؛ آیا افغانستان اراده پرواز دارد؟

 
 

 

داوود مرادیان

استاد دانشگاه آمریکایی افغانستان

" طبقه‌ی سیاسی موجود در افغانستان هم در حکومت و هم در پارلمان، اپوزیسیون، رسانه ها، احزاب سیاسی و جامعه مدنی در اکثر موارد بازتاب واقعیت های تلخ افغانستان مانند استبداد سیاسی، شئونیسم قومی-زبانی، وابستگی استخباراتی، نگرش ایدئولوژیک به دین، مافیای مواد مخدر و چپاولگری در دهه اخیر است"

 

باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا با دست‌آوردهای چشم‌گیر اما شکننده، میزبان نشست ناتو در شیکاگو خواهد بود.

امضای قرارداد استراتژیک میان افغانستان و آمریکا، از یک سو پیروزی مهم برای آمریکا و جناح ضد پاکستانی/طالبانی در داخل حکومت افغانستان در برابر رقبای سیاسی و ایدئولوژیک غرب در منطقه بود که خواستار خروج و یا شکست و زمین‌گیر شدن غرب در اینجا بودند.

از سوی دیگر، موافقت پاکستان برای گشودن راه‌های ترانزیتی ناتو و عدم موافقت آمریکا در مورد قطع حملات هواپیماهای بدون سرنشین و همچنین عدم عذرخواهی این کشور از پاکستان، نشانه های دیگری از بی اهمیت شدن استراتژیک پاکستان برای آمریکا است.

تشدید اختلافات و عمیق‌تر شدن شکاف درونی بین رهبران طالبان و کاهش بیست درصدی حملات تروریستی در مقایسه با سال گذشته، نوید بخش این امر است که طالبان از یک تهدید استراتژیک به یک جریان شورشی –تروریستی تقلیل یافته است.

به رغم این دست‌آوردهای عمده، خستگی افکار عمومی کشورهای غربی از ادامه جنگ در افغانستان، مافیایی شدن قدرت و سیاست در افغانستان، تداوم نگرانی مردم افغانستان از آینده‌ی کشور و نبود راهکارهای مشخص در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی بر نشست‌های شیکاگو، کابل و توکیو سایه انداخته است.

در مجموع، نشست شیکاگو سه موضوع مهم را در مورد افغانستان بررسی خواهد کرد:

  • افغانستان، نقش و جایگاه ناتو در قرن بیست و یک و تقویت همکاریهای ناتو با شرکای منطقه‌ای و جهانی این سازمان.
  • ارزیابی و آسیب شناسی پروسه‌ انتقال مسئولیت‌های امنیتی، میزان و چگونگی کمک به نیروهای نظامی افغان.
  • تجدید تعهد ناتو برای ادامه حمایت از افغانستان.

نشست شیکاگو به عنوان یک نشست امنیتی –سیاسی مکمل نشست های کابل و توکیو خواهد بود که قرار است مسایل مربوط به همکاری‌های منطقه‌ای و توسعه‌ اقتصادی افغانستان در ماه های جون و جولای سال جاری، در آن مورد بررسی قرار گیرد.

از تروریسم هسته‌ای تا تروریسم قومی

برخلاف برخی از تصورات داخلی و منطقه‌ای، افغانستان در صدر اولویت های ژئو-استراتژیک و اقتصادی کشورهای غربی قرار ندارد.

اهمیت افغانستان ارتباط وثیقی با امنیت ملی این کشورها دارد. از این رو، آن را باید در حوزه امنیت ملی این کشور ها جستجو کرد.

تروریسم مهمترین خطر امنیتی کشورهای غربی به شمار می رود. منطقه‌ جنوب آسیا، در حال حاضر به "سوپرمارکیت تروریسم" در جهان تبدیل شده است که تمام گونه‌های تروریسم را می توان در آن پیدا کرد: تروریسم هسته‌ای، تروریسم دولتی، تروریسم دینی-مذهبی، تروریسم قومی، تروریسم مافیایی و تروریسم شورشی.

ایجاد یک افغانستان امن و باثبات عنصر اصلی موفقیت جامعه جهانی، به خصوص کشورهای غربی برای مقابله با تروریسم است. با توجه به وابستگی متقابل ثبات افغانستان با امنیت ملی کشورهای غربی، موفقیت تنها گزینه‌ی موجود برای ناتو قلمداد می شود. کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا، برای حل مشکل افغانستان چند سناریو و گزینه را پیش بینی کرده اند.

آزمایش گزینه های مختلف

گزینه و راهبرد اول آنها کمک به افغانستان و منطقه برای مقابله با مشکلات متعدد و پیوند این کشورها با تجارت جهانی است. احترام و تقویت جغرافیای سیاسی موجود افغانستان و منطقه عنصر اساسی گزینه و راهبرد فعلی کشورهای غربی است. اما در صورت عدم موثریت این راهبرد، غرب راهکارهای دیگر خود را امتحان خواهد کرد.

حمله کماندوهای آمریکایی و کشتن اسامه بن لادن در قلب پاکستان نمونه‌ای از قاطعیت آمریکا برای پیاده کردن راهبردهای جایگزین تلقی می شود. در‌ همین‌ راستا، آمریکا فهرست یکصد و پنجاه هدف تروریستی را در داخل پاکستان تهیه کرده که در صورت عدم همکاری پاکستان، آمریکا آنها را به صورت یک جانبه مورد حمله قرار خواهد داد.

با توجه به آسیب پذیر بودن قدرت‌های منطقه‌ مانند چین، هندوستان و روسیه از خطر تروریسم، کشور های غربی از پیاده کردن سناریوهای بعدی خود برای منطقه از حمایت‌ این کشورها نیز برخوردار خواهند بود.

تغییر جغرافیای سیاسی منطقه یکی دیگر از سناریوها و گزینه‌های کشورهای غربی است که به صورت جدی در مراکز تحقیقاتی-پژوهشی و سیاسی این کشورها در دست بررسی و مطالعه قرار دارد.

تجربه موفق و همچنین دست‌آوردهای غرب در شکست فاشیسم و غلبه بر بلوک شرق، تجزیه‌ی یوگسلاوی سابق، انقلاب‌های رنگی، بهار عربی، و ملزم کردن تهران به نوشیدن جام زهر اتمی، هشدار جدی‌ای است برای رقبای کشورهای غربی و افغانستان در منطقه.

افغانستان از انزوای سیاسی بیرون می شود؟

انتخاب افغانستان به عنوان متحد اصلی آمریکا در بیرون از ناتو، و تلاش این کشور برای ایجاد و ارتقای ظرفیت نیروهای نظامی افغانستان، مطابق با معیارهای ناتو، و همچنین موافقتنامه همکاری‌های درازمدت افغانستان با ناتو و کشورهای عمده‌ غربی، نشانه هایی از پایان انزوای سیاسی افغانستان و پیوستن این کشور به حوزه کشورهای غربی است.

"تغییر جغرافیای سیاسی منطقه یکی دیگر از سناریوها و گزینه‌های کشورهای غربی است که به صورت جدی در مراکز تحقیقاتی-پژوهشی و سیاسی این کشورها در دست بررسی و مطالعه قرار دارد"

داوود مرادیان

در همین راستا، با توجه به روند استانبول و احیای جاده ابریشم که هدف آن تقویت و گسترش همکاری‌ها و همگرایی منطقه‌ای است، تلاش می شود تا افغانستان به قلب آسیا تبدیل شود. از همین رو، به رسمیت شناختن و مقایسه افغانستان با کشورهای چون کره جنوبی در حال وارد شدن به ادبیات سیاسی کشورهای غربی و منطقه‌ای است.

منابع سرشار طبیعی و آبی افغانستان یکی از دلایل اهمیت و جذابیت افغانستان است. علاوه بر سه هزار میلیارد دلار ارزش ذخایر معدنی افغانستان، ظرفیت این کشور برای تولید ۲۲ هزار مگاوات برق از منابع آبی موجود در این کشور، می توان افغانستان را با بهره برداری‌ درست و بهینه از این ظرفیت ها به یکی از صادر کنندگان اصلی انرژی برق در منطقه تبدیل کرد.

پاشنه آشیل غرب: طبقه سیاسی افغانستان

ترسیم و عملی شدن هر نوع چشم انداز استراتژیک و بلند مدت برای افغانستان، نیازمند فراهم شدن/ساختن برخی ابزارها، پیش شرط‌ها و زمینه‌های مناسب با اهداف آن چشم اندار است.

بنابر این، وجود طبقه‌ی سیاسی متعهد و معتقد به هویت سیاسی جدید و ژئو-استراتژیک و اقتصادی افغانستان ضرورت اجتناب ناپذیر افغانستان و جامعه جهانی محسوب می شود.

نبود و یا کمبود چنین طبقه‌ی سیاسی به ویژه در سطح رهبری، به پاشنه آشیل غرب در افغانستان تبدیل شده است. طبقه‌ی سیاسی موجود در افغانستان هم در حکومت و هم در پارلمان، اپوزیسیون، رسانه ها، احزاب سیاسی و جامعه مدنی در اکثر موارد بازتاب واقعیت های تلخ افغانستان مانند استبداد سیاسی، شئونیسم قومی-زبانی، وابستگی استخباراتی، نگرش ایدئولوژیک به دین، مافیای مواد مخدر و چپاولگری در دهه اخیر است.

شایان ذکر می دانم که سیاست های اشتباه غرب در ایجاد و تقویت این مشکل نیز نقش بارزی ایفا کرده است.

خروج افغانستان از انزوای سیاسی و تبدیل شدن این کشور به قلب آسیا با وجود یک دولت مافیایی، سیاست قومی و فرهنگ سیاسی مسئولیت گریز، امکان پذیر نیست.

"طبقه‌ی سیاسی موجود در افغانستان هم در حکومت و هم در پارلمان، اپوزیسیون، رسانه ها، احزاب سیاسی و جامعه مدنی در اکثر موارد بازتاب واقعیت های تلخ افغانستان مانند استبداد سیاسی، شئونیسم قومی-زبانی، وابستگی استخباراتی، نگرش ایدئولوژیک به دین، مافیای مواد مخدر و چپاولگری در دهه اخیر است"

داوود مرادیان

به عنوان نمونه، بر اساس منابع و بررسی های انجام شده، سرمایه‌ی اندوخته شده توسط مقامات دولتی، اعضای خانواده و نزدیکان دولتمردان افغان، بازنمودی از اوج و عمق مافیایی شدن قدرت و سیاست در افغانستان است. طبق یک بررسی استخباراتی، این سرمایه نزدیک به ده میلیارد دلار آمریکایی تخمین شده است که در دهه اخیر مقامات افغان از راه های قانونی و غیرقانونی به دست آورده اند.

سرمایه گذاری افغانها در دبی نمود بارزی از این سرمایه است؛ به گونه ای که افغانها رتبه سوم سرمایه گذاری را پس از روسها و ایرانیها در بازار املاک دبی، به دست آورده اند.

'اراده پرواز'

منازعه‌ افغانستان، عوامل داخلی، منطقه‌ای و جهانی دارد. حل این منازعه نیازمند راه حل‌های مشترک و موازی در سه حوزه است. تعهد استراتژیک و حمایت‌های بلند مدت سیاسی، نظامی و اقتصادی و همچنین تقویت همکاری‌ها و همگرایی منطقه‌ای مسئولیت کشورهای غربی است.

قطع و پایان دادن به مداخلات مخرب و منفی و حمایت‌های جدی و صادقانه از روند صلح و ثبات و مشارکت در بازسازی افغانستان، مسئولیت مهم کشورهای همسایه و منطقه است.

نهادسازی و تقویت نهاد‌های دموکراتیک در افغانستان، شکل گیری، ظهور و انسجام طبقه‌ی سیاسی مترقی و پیش رو، مسئولیت پذیر و احیای‌ اراده و عزم ملی، مسئولیت افغانها است.

توصیه‌ یکی از اعضای تیم مذاکره کننده آمریکا در جریان مذاکرات تدوین موافقتنامه استراتژیک افغانستان و آمریکا به درستی تعهد متقابل را به تصویر می کشد.

او در پاسخ به سوال من در مورد تعهد آمریکا نسبت به افغانستان، گفت: "آمریکا تعهد اساسی و ضروری و همچنین آرزوهای بلند مدت برای افغانستان دارد. ما برای جلوگیری از سقوط افغانستان به عنوان یک دولت و بازگشت این کشور به جنگهای داخلی و مداخلات خارجی متعهد هستیم. ما آرزومندیم که این کشور بتواند به عنوان یک دولت و ملت پرواز کند. اما، آمریکا افغانستان را مجبور به پرواز نخواهد کرد".

پیام نشست شیکاگو تجدید تعهد دوباره جامعه جهانی و همچنین تکرار آرزومندی کشور‌های غربی برای افغانستان خواهد بود.

به عبارت دیگر، این نشست صحنه را برای افغانها آماده می سازد، و آینده نشان خواهد داد که آیا افغانها ظرفیت، لیاقت و اراده پرواز را دارند یا نه.