سيامک سلطانی
اکرائين کشوری است صنعتی با جمعيت بيش از ۵۰
ميليون نفر و زيرساخت های نسبتا نيرومند اقتصادی و اجتماعی، با معادن غنی و زمين
بسيار حاصلخيز برای کشاوررزی، معروف به چرنوزيوم ( به معنای خاک سياه ). از نظر
موقعيت ژئوپليتيکی اهميت اکرائين چه برای مسکو و چه برای آمريکا و پيمان ناتو را
نمی توان با گرجستان برابر دانست.
به دنبال برگزاری دور دوم انتخابات رياست جمهوری در اکرائين و اعلام خبر مبنی بر
پيروزی مقدماتی ويکتور يانوکويچ نيروهای اپوزيسيون به رهبری ويکتور يوشنکو در ميدان
استقلال شهر کيف اجتماع نمودند تا بدينوسيله نارضايتی خود را از نتايج مقدماتی
انتخابات اعلام نمايند. افزايش لحظه به لحظه تعداد شرکت کنند گان در اين حرکت
اعتراضی در اذهان بسياری از ناظران، وقايع گرجستان را ياد آوری نمود و آنان را به
جستجوی نکات اشتراک و گمان زنی ها در مورد آينده اکرائين کشاند.
در ظاهر امر البته شباهت هايی هم وجود دارند:
- اعتراض به وجود تخلفات و تقلب در روند انتخابات و در شمارش آرا
- اجتماع عظيم مردم در شهر کيف.
اما اين بار بر خلاف گرجستان، حضور مردم معترض از سازماندهی و تدارکات خوبی نيز
بهره مند بود. انتقال سريع مردم ازنواحی اطراف شهر و همچنين مناطق غربی کشور با
قطار و اتوبوس به شهر کيف و برپايی سريع چادرها و آشپزخانه های بزرگ به منظور غذا
رسانی به اجتماع کنند گان، خود انگيخته و تصادفی نبودند و از تدارک و برنامه ريزی
معينی برای حداقل يک هفته حکايت می کند.
وليکن با کمی دقت و نگاهی به گذشته به نکات افتراقی که بعضی آشکار وبعضی نيز تا
وقايع اخيردر استتار بودند، برخورد می کنيم.
بزرگترين تفاوت اکرائين با گرجستان در اهميّت استراتژيک آن هم برای روسيه و هم برای
آمريکا و پيمان ناتو است. مدت ها قبل از وقايع گرجستان بود که روسيه از شواردنادزه
دل کنده بود و هرچند که شواردنادزه در اواخر دوران رياست جمهوری اش به دليل احساس
نا امنی از آينده، تلاش نمود که آب رفته در روابط با مسکو را به جوی باز گرداند،
وليکن به چند دليل که پرداختن به آنها موضوع بحث امروز نيست، روسيه ديگر حسابی بر
روی شوادنادزه باز نمی کرد. حضور و سخنرانی وزير دفاع روسيه در برابر اجتماع مردم
گرجستان در اوج روزهای" داغ " تفليس را بايد در همين رابطه ديد.
علاوه بر آنچه که ذکر گرديد، فاکتورهای ديگری نيز عمل می کنند که به کلی موضوع قياس
دو کشور را بی مورد می سازند؛ اکرائين کشوری است صنعتی با جمعيت بيش از 50 ميليون
نفر و زيرساخت های نسبتا نيرومند اقتصادی و اجتماعی، با معادن غنی و زمين بسيار
حاصلخيز برای کشاوررزی، معروف به چرنوزيوم ( به معنای خاک سياه ). از نظر موقعيت
ژئوپليتيکی اهميت اکرائين چه برای مسکو و چه برای آمريکا و پيمان ناتو را نمی توان
با گرجستان برابر دانست. تفاوت ديگر مابين اکرائين و گرجستان در اين است که جدا از
همه آنچه که در رابطه با وجود تقلب در انتخابات مطرح می شود، به هر حال ويکتور
يانوکويچ از پشتيبانی و حمايت مالی و مردمی مناطق شرقی و جنوبی اکرائين که عملا در
سالهای پس از فروپاشی شوروی " نان آور" کشور به معنای واقعی کلمه بوده اند،
برخوردار است و بر خلاف شواردنادزه خود را در برابر فشار اپوزيسيون تنها احساس نمی
کند.
در رابطه با خود روند انتخابات و در پاسخ به اين سئوال که آيا تخلف و تقلب صورت
گرفته است يا خير؛ پاسخ آری است( برای نمونه در يکی از شهر های مناطق شرقی تعداد
آرا شمارش شده از تعداد واجدين شرايط بيشتر بود). ولی تخلف و تقلب فقط به يک جناح
منحصر نبود. هردو کانديدا در مناطق تحت نفوذشان از امکانات و اهرم های دولتی و
کشوری در انتخابات استفاده کرده اند.اما تاثير اين تخلفات بر نتيجه انتخابات ناچيز
بود. تعداد اين تخلفات از ميانگين آنچه که در کشورهای اتحاد جمهوری های مستقل
(اس.ان.گ) معمول است بالاتر نرفت. ضمن آنکه تاثير مناظره تلويزيونی دو رقيب که
پيروز آن ويکنور يانوکويچ بود را نبايد ناديده گرفت. انتظار می رفت که يوشنکو به
خاطر توانايی اش در ايراد سخنرانی پيروز مناظره باشد، بخصوص که رقيب وی يعنی ويکتور
يانوکويچ دو محکوميت کيفری را هم از گذشته با خود به يدک می کشد. ليکن نتيجه بر عکس
شد و يانوکويچ موفق شد که با سخنانش تاثيری مستقيم بر روی مردم بگذارد. فراموش
نکنيم که تا انتخابات و هم اکنون نيز، يانوکويچ نخست وزير اکرايين است و در دوران
نخست وزيری او ميزان رشد افتصادی کشور به 13 در صد (از بالاترين ها در سطح اروپا)
رسيد و اين امکان فراهم شد که حقوق بازنشستگی به ميزان دو برابر افزايش يابد.
جالب اين است که در اين انتخابات هم از جانب "سازمان امنيت و همکاری اروپا" و هم از
جانب کشورهای عضو " اتحاد جمهوری های مستقل" (اس. ان. گ.) ناظرينی برای کنترل روند
انتخابات حضور داشتند؛ منتها هر کدام از اين به اصطلاح ناظرين بی طرف فقط در جستجوی
خطاهای طرف مقابل بودند و در عمل هرکدام به يکی از اين دو اردوتعلق داشتند.
قابل ذکر است که نه يانوکويچ و نه يوشنکو هيچکدام در عرصه سياست در اکرايين چهره
های جديدی نيستند. يوشنکو که دارای همسر آمريکايی نيز می باشد تلاش زيادی به خرج می
دهد تا در افکار عمومی از خود چهره يک سياستمدار غرب گرا و معتقد به موازين دمکراسی
غربی را بنمايش بکذارد. وليکن جدا از سخنرانی های وی در اينجا و آنجا که نشانگر
تاثير عميق محافل ناسيوناليستی پشتيبان وی در غرب اکرايين هستند، اين روزها حرکاتی
نيز از وی سر زدند که معمولا با معيار های اتحاديه اروپا همخوانی ندارند. ازآن جمله
ادای سوگند در برابر پارلمانی که فاقد اکثريت لازم برای چنين اقدامی بود( بيش از 90
نفر از نمايند گان کمونيست قبل از ورود وی از محل پارلمان خارج شده بودند) ويا بی
توجهی به قوانين و ضوابط انتخابات که جناح وی در تدوين آنها نقش فعالی داشت و اقدام
به ادای سوگند آن هم بر کتاب مقدس ونه بر قانون اساسی جاری کشور قبل از اعلام رسمی
نتايج شمارش آرا از جانب کميسيون انتخابات و در ادامه پخش آشکار شايعات غير واقعی
از جانب ستاد انتخاباتی وی، همانند ورود نيروهای ويژه روسی به کيف برای مقابله با
اجتماع کنندگان، وغيره، همگی نشانگر عدم اطمينان وی به حمايت محافل داخلی و بخصوص
خارجی پشتيبان وی بودند. بياد بياوريم که خاوير سولانا در سخنرانی اوليه خود حتی
ايده اعزام هيئتی از جانب اتحاديه اروپا به کيف را به زير سئوال برده بود، و هنوز
24 ساعت از سخنان سولانا نگذشته بود که هيات اعزامی به رياست خود سولانا وارد کيف
شد.
ناگفته نماند که استفاده از اهرم تبليغاتی " مخالفت با مسکو " در مبارزات انتخاباتی
می توانست در نواحی غربی کشور خريدار و شنونده داشته باشد، اما در شرق و جنوب کشور
به خاطر پيوندهای عميق فرهنگی وتجاری ومرز مشترک و وابستگی به سوخت و انرژی روسيه،
اين سخنان نه تنها نمی توانستند مورد استقبال قرار گيرند، بلکه غير عاقلانه نيز
جلوه نمودند.
طبق آماری که در يکی از نشريات روسی منتشر شده بود، از کل جمعيت کشور، در خانه
هايشان 45 درصد فقط به زبان روسی، 45 در به زبان های روسی و اکرايينی و فقط 10 درصد
به زبان خالص اکرائينی صحبت می کنند.
با توجه به رای دادگاه عالی اکرائين مبنی بر ممنوعيت اعلام نتايج آرا تا پايان
رسيدگی به شکايات ( در ابتدا دادگاه عالی اکرائين به شکايت يوشنکو به اين دليل که
شکايت نامه به شکل صحيح و قانونی تنظيم نشده بود، پاسخ منفی داده بود) و با توجه به
آغاز مذاکرات در کيف، بنظر می رسد که اکرائين در برابر انتخابی سرنوشت ساز قرار
گرفته است:
راه نخست: تقسيم کشور به دو کشور جداگانه شرقی و غربی، که اين با توجه به کمی
جمعييت در مناطق مرکزی و غربی و انباشت ثروت و قدرت بيشتر در منا طق شرقی و جنوبی
امری است غير محتمل که شايد فقط يانوکويچ به پای آن برود، که اين باب ميل يوشنکو و
حاميان داخلی و خارجی اش و حتی خود مسکو نيز نيست.
راه دوم: برقراری سيستم فدرالی در کشور، همراه با رفرم در پارلمان و انتخاب مسولين
مناطق از طريق انتخابات در مناطق، پايان دادن به سياست " اکرائينيزه کردن " همه
ابعاد جامعه و ريختن پايه های دولت بر اساس چند مليّتی که در آن سهم برابر از
پستهای دولتی به اکرايينی ها و روسی الاصل ها داده می شود و ادامه سياست عاقلانه
توازن بين روسيه و غرب در عرصه سياست خارجی.
نتيجه اين مذاکرات به هر شکلی هم که باشد، چه تجديد انتخابات و چه دست نزدن به
نتيجه انتخابات، ولی تقسيم پست ها بين طرفين اگر منجر به پايه ريزی فدراليسم در
اکرايين نگردد، در پاسخگويی به اصلی ترين مشکل اکرايين، که همانا معضل ساختار سياسی
کشور است، ناتوان خواهد ماند و مردم اکرايين بايستی در انتظار روزهايی داغتراز اين
روزها و "اينبارچادرها و آشپز خانه هايی " با خصلت دائمی باشند.