تاریخ پیدایش علوم

گروه اینترنتی قلب من
 

 

 

اگر علم را عبارت از شناختن موجودات بدانیم تاریخ علم از پیدایش اولین انسانها شروع می شود عصر های حجر – و سنگی آهنی فلزی و غیره دلیل وجود علم تجربی در نزد انسانهای اولیه می باشد. 
ولی اگر علم را به اصطلاح امروزی عبارت از تحقیق و آزمایش برطبق روش اصولی بدانیم این علم تا دیر زمانی در دسترس انسان های اولیه نبوده است بلکه تاریخ پیدایش علم را درزمان های بسیار قدیم – عصر یونان و کلده وآشور نسبت داده اند که ما اکنون بطور خلاصه ازآن علوم نام می بریم

1-علم در مصر قدیم

بطوری که تاریخ حکایت می کند، در نزد مصریان باستانی علوم ریاضی وطبیعی به شکل تجربی وجود داشته است که نوشتن اعداد و ترکیب علامات، نمایش واحد یگان ، دهگان، صدگان محصول علوم مصر قدیم می باشد آنها ضرب و تقسیم را به صورت جمع و تفریق عالی متوالی عمل می کردند.
موضوع مهم در نزد آنان قضیه کسرهاست که در تقسیم اراضی مورد استعمال زیاد دارد، برخلاف محاسبات امروزی که مخرج نمایش تعداد، تقسیمات واحد می باشد مصری ها کسور را بطوری نمایش می دادند که صورت همه آنها ثابت و برابر واحد بوده مثلا  و  اما چون همه کسری ها رابدین ترتیب نمی توانستند نمایش بدهند کسرهای همشکل را به کسرهای ساده دیگر تجزیه می کردند مثلا آن مقداری را که امروز ما با کسر  نمایش می دهم در نزد آنها مجموعه کشور نمایش داده می شد و همچنین   همین طور هم سایر کسوری را که صورت آنها واحد نبوده، تجزیه می کردند.
در جدولی که بنام تجزیه کسور معروف است، کسوری که مخارجشان از 3 تا 99 باشد مندرج است و طرز تعیین این تجزیه ها کاملا تجربی و از روی محاسبه احتمالی قطعه خطی که نمایش مقدار کسری از قطعه خط نمایش واحد بوده تعیین می شده است.
علم هندسه هم در نزد آنان تجربی بوده و فرمول هایش اغلب تقریبی می باشد، مثلا مساحت چهار ضلعی در نزد آنان برابر است با مضرب نیم مجموع های اضلاع مقابل و پی در مساحت دایره برابر 14/3 بوده است فیثاغورت معتقد است که مصری ها بر بعضی از قضایای هندسی هم آگاهی داشته اند و می دانسته اند که : مثلثی به اضلاع 5 و 4 و 3 قائم الزاویه می باشد وآنرا بکار می بردند و نخ های 12 قسمتی که قسمت های 5و 9 گره دار بوده استعمال می کرده اند.
ساختمان اهرام مصر نمونه ای از پیشرفت مجسمه سازی و نقاشی و حجاری هم درمیان مصر می باشد، در هیئت نیز بعضی اطلاعات و پیشرفت های تجربی از قبیل حرکات آفتاب – ماه ستارگان دست داشته اند آنها در مورد آسمان گمان می کردند که عبارت است از دریایی آبی که به زمین احاطه دارد و ستارگان قایق های خدایان می باشد در طب نیز دست داشته اند و در ادویه آنان ترکیبات آمونیاکی دیده می شود.
علت اینکه انسان های قدیم نخست اعداد و بعد علوم طبیعی تجربی را کشف کردند بعد هم به هندسه و پزشکی رو آورده اند اینست که تنها اقدام عملی انسان ها احتیاح آنهاست  وچون در آن زمان انسان ها به اعداد شناخت موجودات طبیعی و مساحت زمین هایشان – هندسه و برای مزاجشان به طب و دارو نیاز داشته اند همین عامل آنها را وادار به شناخت این علوم او روی تجربه نموده است . وحتی در دیوارهای داخلی اهرم، فورمولهائی نظیر (
E=Mc2 ) فرمول انرژی اتمی انیشتین دیده شده است که البته به خط هروگلیف است.

2- کلده و آشور

( 22 قرن قبل از میلاد تا قرن ششم میلادی ) چون آنها معتقد بودند که خداوندانشان در آسمان است ودربین ستارگان مستقر می باشد زیرا می دیدند که دربیابانها ستارگان آنها را راهنمائی می کند، لذا در باره آینده خود به ستارگان معتقد شدند، بدین نحو که می گفتند هر فرد در آسمان یک ستاره دارد وبنای استرولوژیی درنزد ایشان روی حرکت این ستارگان ریخته شد.
کاهنان آنها متصدی امر شناخت حرکات ستارگان بودند، حتی در معابد رصد خانه های هم داشتند و دراثر همین رصد کردن ستارگان کاهنان به قسمت هائی از علم هیئت آگاه شدند از قبیل حرکت آفتاب و تمیز سیارات از ثوابت و محاسبه سال  تا ثانیه و کشف بعضی آلات از قبیل ساعت آبی و شاخص و غیره.
سایر علوم نیز در نزد آن ها رواج داشته مانند حساب و هندسه برای تقسیم و محاسبات که بعدها یونانی ها ازآن ها استفاده نمودند – در محاسبات آنها برخلاف مصریها عدد(60) فوق العاده مهم بوده است بطوری که برای واحد یک علامت مخصوص و برای(60) برابر آنها علامت دیگری داشته اند که آنها را به شکل زیر می نوشتند: 
(8 مجذور – ( 4+60 ) یعنی 64 ) 
(9مجذور – ( 21+60 ) یعنی 64 ) 
البته علت انتخاب عدد شصت کاملا روشن نیست ولی می توان احتمال داد که چون 5-3 -22 -60 عدد مهمی بوده اند و یا به مناسبت اینکه ضلع (6 ضلعی) که مساوی با شعاع دایره است دایره را به 6 قسمت (60 درجه) تقسیم می کنند، این انتخاب صورت گرفته است.
درمورد هندسه، زاویه خیلی برای آنان مهم بوده است تقسیم دایره را به (360 درجه)  می دانسته اند و برای تعیین طول وعرض ستارگان و مشاهده حرکات آنها، ربع دایره مدرج حامل لوله رصد را بر روی دایره مدرج دیگر حرکت می دادند، از روی حرکت سیارات منطقه البروج را یافتند و بدینوسیله زمان خسوف را تعیین می کردند لکن بیشتر کارشان جنبه پیش بینی داشته است.
طب کلدانی ها هم مانند طب عصر از دو قسمت تشکیل شده بود یکی  تئوری تشخیص مرض که مبتنی بر خرافات و موهومات بود دیگر ادویه که بر چهار نوع تقسیم می شدند به واسطه چهار طبعی که در انسان قابل بودند(خون و بلغم وسودا وصفرا).

3- پیدایش علوم دریونان قدیم

برای پی بردن به تاریخ پیدایش علوم دریونان می توانیم اوضاع اجتماعی یونان را به چهار مکتب تقسیم کنیم.

الف – مکتب ایونی

یعنی علمائی که در 13 شهر ایونی در ادوار مختلف ظاهر شدند و ارسطو آنها را ( فیزیولوک ) می نامند، زیرا همه آنها در موضوع مبدا اشیاء موجود فکر کرده اند و آنها از نقطه نظر فلسفی بدو دسته تقسیم شده اند.
اول – دسته ای که فکر می کردند، عالم از چه جسمی درست شده و از کدام جرم تشکیل یافته است؟ 
دوم – دسته ای که تنها به این دو قسمت فکر نمی کردند، بلکه می خواستند بدانند عالم چگونه تشکیل شده است ؟ 
علماء دسته اول عبارتند از : اول طالس ( درحدود 590 ق . م ) دوم آناکسماندر ( در حدود – 90  ه .ق.م) سوم آناکسمن (در حدود 590 ق . م ) که هرکدام اینها به ترتیب نام – آب – ماده – بی نهایت و هوا را مبدا اشیاء می دانستند. 
علما دسته دوم عبارتند از: هراکلیت ( 576 تا 480 ق . م ) که آتش را مبداء اشیاء می دانسته و تشکیل موجودات را نتیجه حرکت می داند – و آناس گور مبداء را ماده بی نهایت و بی شکل موجودات را تفکر می دانست – لولیب دموکویت (متولد460 ق. م ) دنیا را پر از اجزاء متحدالشکل موسوم به آتم می دانسته است.

ب – مکتب فیثاغورثی

فیثاعورث در قرن ششم قبل از میلاد می زیسته و در ساموس متولد شد عقاد اواخلاقی بود که میتوان گفت اصول علم اخلاق را او بنا نهاده است و در علم حساب وهندسه هم خیلی پیشرفت کرد.

ج – علمای مکتب رواقیون و مکتبیون – و اپیکوری ها

بطور کلی اولین آنها سقراط بوده که علم عرفان را بنا نهاده و بعضی از اصول علم منطق را از قبیل –حدتام – حدتام – حد ناقص – رسم تام و سم ناقص – معرف  و غیره بوجود آورد ارسطو و افلاطون علم فلسفه نظری را پایه گذاری کردند و ضمنا اصول علم فلک شناسی را بنا نهاده بود که زمین را استوانه ای شکل می دانست.
منتها در مکتب فیثاغورث نه تنها علم حساب بوجود آمد بلکه علم موسیقی را هم او بنا نهاد. به نظر فیثاغورث اعداد منبع بوجود آمدن موجودات هستند که اگر این مسئله را به دقت تحلیل کنیم می توانیم بگوئیم بنای اولی علم شیمی را او نهاده – منتها بطور مجمل در هندسه مصری ها و کلدانی ها سه مسئله مهم بود که به مدد خط کش و پرگار لاینحل نبود و آن سه مسئله عبارت بود از : تقسیم زاویه به سه قسمت و تعیین مساحت دایره و بحث در اضلاع و تعیین قطر مکعب لکن بقراط موضوع بحث از دایره را وارد علم هندسه کرد در نتیجه روش مخصوصی برای حل مسئله سوم در علم پزشکی هم بقراط یونانی تلاش زیاد کرد بخصوص روش معالجات او هنوز هم اساس علم پزشکی را تشکیل می دهد.

د:ابروخس هم

که از پیروان مکتب اسکندریه بود . با دلایل چند حرکت ماده و آفتاب و ستارگان را به دور زمین ثابت نمود و اسطرلاب را کشف کرد بطلمیوس عقاید هیئتی یونانیان را درکتاب ( المجسطی ) Almojesty  جمع کرد بطلیموس می گفت . زمین کروی درمرکز عالم قرار دارد و کواکب به ترتیب دایره ای دور زمین می چرخند که مرکز مسیر دومی بر اولی و مرکز سومی بر دومی می باشد به این طریق این سیلک هائی که می پیمایند هفت عدد اول بواسطه کوچکی شعاعشان معلوم است و آنها را 7 فلک نامید که بترتیب عبارت بودند از : قمر – عطارد ، زهره شمس – مریخ – مشتری و زحل و شعاع ستارگان بالاتر خیلی بزرگ بوده آنها را فلک الافلاک نامید در همان دوره بود که رصد های زیادی در یونان بوجود آمد از علمی مهم تجربی این دوره عبارت بودند : ( ارستارک ) و ( ارشمیدس) و آراستن و تیئدوسیوس .

 

 

 

 

 

 


 
گروه اینترنتی قلب من