بی میلی جنسی زنان
دکتر قائدي/روانپزشک
بيميلي جنسي كه شايد شايعترين اختلال جنسي در زنان باشد، به عنوان کمبود يا فقدان خيالپردازيهاي جنسي و ميل براي فعاليت جنسي توصيف شده است. بيميلي جنسي به علت ناتواني مداوم زن براي رسيدن به حالت لزجسازي کافي و حالت نعوظ کليتوريس در جريان روابط زناشويي هم اتفاق ميافتد... فقدان اينگونه پاسخهاي فيزيولوژيک ميتواند موقتي يا در تمام دوره زندگي وجود داشته باشد، به علاوه ميتواند کلي (در تمام شرايط با فقدان پاسخهاي فيزيولوژيک و خاص (در شرايط و موقعيتهاي خاص) باشد. از هر 3 زن، يک نفر بيميلي قابلتوجهي را در روابط زناشويي تجربه ميکند. سطح ميل جنسي در هر زن متفاوت و براي هر زن منحصر به فرد است. بيميلي جنسي ميتواند موقعيتي؛ يعني فقط در شرايط خاص، نسبت به همسر يا ترکيبي از اين دو به همراه علايم رواني و فيزيکي خاص خود باشد. فقدان پاسخهاي فيزيولوژيکي که باعث روانسازي مهبلي ميشود، مستقيما روي ميل جنسي و برانگيختگي و متعاقبا ارگاسم و رضايتمندي جنسي در روابط زناشويي تاثير ميگذارد. ويليام مسترز و ويرجينيا جانسون، اولين افرادي بودند به دقت روي پاسخهاي فيزيولوژيک جنسي مرتبط با برانگيختگي به مطالعه پرداختند. آنها در مطالعههاي خود سطوح پاسخهاي جنسي را شناسايي كردند که مرحله اول «برانگيختگي و تهييج» نام گرفت. در کنار اين مدل، مدلهاي ديگري که بيشتر بر ابعاد عاطفي برانگيختگي تاکيد داشتند، شکل گرفتند و مراحل اصلي در پاسخهاي جنسي را «ميل»، «برانگيختگي» و «ارگاسم» در نظر گرفتند. بيميلي جنسي در حقيقت روي تمام اين ابعاد تاثير منفي خواهد داشت. بهطور معمول وقتي زني از نظر جنسي برانگيخته ميشود اولين پاسخهاي فيزيولوژيکياي که تجربه ميكند، انبساط خون در رگهاي محل لگن است؛ اين وضعيت اجازه ميدهد خون به ميزان بيشتر در ناحيه تناسلي جريان پيدا کند. اين افزايش جريان خون باعث ترشح از ديواره رگهاي خوني ميشود که در نهايت باعث روانسازي مهبلي قبل و حين روابط زناشويي و رسيدن به ارگاسم و لذت خواهد شد. اين فرايند افزايشي خون، باعث برآمدگي بيشتر کليتوريس و نيز آمادهسازي رحم ميشود. بهطور همزمان لبهاي داخلي و بيروني مهبل براي انجام روابط زناشويي منبسط و تمام اين فرآيندها باعث روانسازي مهبلي و تسهيل در امر دخول و برقراري روابط زناشويي ميشوند. در زنان مبتلا به اختلال بيميلي جنسي معمولا پاسخهاي فيزيولوژيکياي كه به آنها اشاره شد، اتفاق نميافتند يا در طول فعاليت جنسي ادامه پيدا نميکنند، براي مثال حين روابط زناشويي، زن با خشكي واژن مواجه ميشود که رسيدن به ارگاسم را با مشکل مواجه ميكند و باعث نارضايتي جنسي ميشود. دلايل بيميلي جنسي بهطور کلي بيميلي جنسي مسالهاي چند بعدي است و عوامل مختلفي در شکلگيري آن دخالت دارند. وضعيت سلامت عمومي فرد، وجود بيماريهاي رواني نظير افسردگي، وضعيت هورمونهاي جنسي، عوامل تنش?زا?ي زندگي، نارسايي در غدد درونريز، بيماريهاي عروقي پيراموني و حتي مصرف دارو و تاثيرات جانبي آنها از جمله عوامل بسيار موثر در شکل دادن به اين اختلال هستند. عوامل مختلف شکلدهنده به اين اختلال، ميتوانند باعث شوند زناني که اين وضعيت را تجربه ميکنند، تفاوتهاي زيادي با هم داشته باشند. براي مثال با توجه به اينکه سطح ميل جنسي از زني به زن ديگر بسيار متفاوت و متغير است؛ ممکن است زناني که ميل فعالي به برقراري روابط زناشويي ندارند، در يک شرايط عاشقانه بتوانند رابطه قابلقبولي داشته باشند؛ به اين شرايط «ميل واکنشي» ميگويند كه درست در نقطه مقابل «ميل خودانگيخته» قرار ميگيرد. معمولا زناني مبتلا به اين اختلال شناخته ميشوند كه با فقدان پاسخهاي فيزيولوژيک مواجه هستند و نتيجه آن روابط زناشويي دردناک و همراه با نارضايتي در زن و همسر او خواهد بود. اين مساله باعث ميشود زن از آميزش و روابط زناشويي و روابط عاطفي و صميمانه خود با همسرش بكاهد و با مشکلهاي ارتباطي مواجه شود. علل اين اختلال واقعا پيچيده هستند. آسيبهاي فيزيولوژيکي در درجه اول اهميت قرار دارند. براي مثال: آسيب به رگهاي خوني ناحيه لگني باعث کاهش جريان خونرساني مناسب ميشود؛ آسيب به نورونهاي عصبي ناحيه لگني باعث کاهش برانگيختگي و تحريک جنسي ميشود؛ ابتلا به بيماريهاي قلبي، فشارخون بالا، ديابت؛ زايمان؛ ابتلا به بيماريهاي تيروييد، مشکلات کليوي و برداشتن تخمدان؛ کاهش هورمونهاي جنسي در اثر افزايش سن (يائسگي) و تاثيرات جانبي داروها (داروهاي ضدافسردگي، داروهاي ضدسايکوز، داروهاي ضدفشارخون، مسکنها، داروهاي ضدبارداري). علل روانشناختي بيميلي جنسي افسردگي شديد استرس سوءاستفاده يا آزار جنسي محروميت و داغديدگي عزت نفس پايين مشکلهاي عاطفي و ارتباطي با همسر يا شريک جنسي وسواس فکري، اضطراب و... درماني براي بيميلي جنسي درمان اختلال بيميلي جنسي کاملا به علل شکلدهنده آن بستگي دارد. وقتي دليل اصلي، مشکلهاي فيزيکي باشد، طبيعتا بعد از شناسايي مشکل، اقدام به درمان آن ميشود. بيشتر زناني که مشکلهايي در زمينه لزجسازي واژن دارند، معمولا داراي کاستي در ميزان هورمونهاي جنسي خود هستند بهويژه اگر در سن يائسگي باشند. عموما اين قبيل مشکلها از طريق درمانهاي جايگزين هورموني بهبود پيدا ميکنند. به علاوه ابزارهايي براي حل مشکلات مرتبط با فرايند خونرساني نظير (Eros-CDT ) نيز وجود دارند که کاربرد آنها مفيد گزارش شده است. اين ابزار نوعي پمپ خلاء است که در بالاي ناحيه کليتوريس قرار ميگيرد و از طريق مکش، باعث افزايش و تسهيل جريان خونرساني به ناحيه مهبلي ميشود. اين درمان از سال 2000 وارد چرخههاي درماني براي اين اختلال شده است. داروي سيلدنفيل (وياگرا) نيز ميتواند باعث افزايش جريان خون در ناحيه تناسلي زنان ميشود. در مورد منشاء رواني اختلال ميتوان گفت شايد رواندرماني شايعترين درمان براي مولفههاي روانشناختي باشد. سکستراپي نيز با تکيه بر آموزشهاي خاص باعث کاهش مشکلات جنسي افراد ميشود. در فرايندهاي درماني مورد استفاده در اين حوزه و در رواندرماني، با تمرکز بر مشکل در جريان روابط بين فردي، شناسايي دقيق مشکل، تفکيک علل از يکديگر، بهبود روابط و عواطف، برنامههاي آموزشي مهارتهاي جنسي و ارتباطي و راهكارهاي حل مساله براي رفع مشکلات، اقدام ميشود. اين مساله مستلزم مراجعه به متخصص سلامت روان است. چنانچه مشکلات نتيجه تعارضات زناشويي باشد، از «زوجدرماني» يا «خانوادهدرماني» نيز استفاده ميشود؛ بهويژه اينکه بيشتر زوجين مشکلات جنسي را همزمان با تعارضات ارتباطي و پيرو آن افزايش انتظارت جنسي تجربه ميکنند.