ما، حـق داریم افتخار کـنیم!

 

 

 

یاران الـیور تامبـو

ترجمه و مقدمه از: ا. م. شیری 

 مقدمه

قرن بیستم با حوادث و رویدادهای بزرگی به تاریخ پیوست. دو جنگ جهانی پر از کشتار و ویرانیهای بیسابقه، طلوع سوسیالیسم و غروب آن در اثر جنگ باصطلاح «سرد»، کسب اسقلال مستعمرات در پی ظهور سوسیالیسم، مهمترین حوادث و رویدادهای قرن گذشته بودند. سوسیالسیم تخریب، اتحاد شوروی تجزیه و اکثر جمهوریهای متحده آن، به زیر سلطه استعماری آمریکا و غرب درآمدند. آتش جنگهای استعماری تحت پوشش افسانه «توسعه دمکراسی و دفاع از حقوق بشر» با شدت کم سابقه ای دو باره شعله کشید. چهارچوبه ایدئولوژیها و عقاید زمینی درهم کوبیده شد. آشفته فکری، دروغ گوئی ولنگاریهای سیاسی- تشکیلاتی، تحریف تاریخ و جعل حقایق رواج بی سابقه ای یافت. بدنبال تخریب و تجزیه سوسیالیسم و اتحاد شوروی، محافل امپریالیستی و سرمایه داری به عـمد، عبارت «فروپاشی» را برسر زبانها انداختند و بسی تأسف که بسیاریها نیز تا کنون، علیرغم آشکار شدن بسیاری از تبه کاریهای جهان سرمایه برعلیه دنیای سوسیالیسم، همین کلمه را جا و بیجا تکرار می کنند. نوشته حاضر را که به نشانه قدردانی از اقدامات و کمکهای انساندوستانه کمونیستهای اتحاد شوروی بمبارزات رهائی بخش ملی که بدون این کمکها، حتی لغـو نیمه- ناقص و صوری استعمار، بردگی وتبعـیض نژادی در آفریقای جنوبی ممکن نبود، ۸ سال پیش ترجـمه کرده بودم، اینک، یک بار دیگر بمناسبت درگذشت نلسون ماندلا، «تروریست» سابق و اولین رئیس جمهور سیاهپوست انتخابی مردم آفریقای جنوبی تـقـدیـم آزدیخواهان نموده و این ملاحظات را با اشاره مختصر به مبارزه و مقاومت، بخصوص، آفریقای سیاه در مقابل استعمارگران غربی و نقش نلسون ماندلا در مبارزه با نژادپرستی به پایان می برم:

سالهای پس از جنگ جهانی دوم، سالهای بیداری خلقهای آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی و لاتین و شروع مبارزات سخت و بی امان برعلیه استعمار کهن و نزادپرستی بی شرمانه «سفید»های آمریکا و اروپا بود. اوجگیری مبارزه و مقاومت جهانی علیه استعمار، بردگی  و نژادپرستی، دنیای غرب را به تعمق و تأمل وادار ساخت. آنها از بیم ارتقاء این مبارزات به مبارزه طبقاتی، از ترس گسترش کمونیسم، سیاست فریبکارانه سازش و اصلاحات در چهارچوب نظام غیرانسانی سرمایه داری را در پیش گرفتند. بعبارت روشنتر، با حفظ محتوا و مضمون استعمار، بردگی و نژداپرستی، تغییراتی در شکل و ظواهر آنها بوجود آوردند. گروه قلیلی از رنگین پوستان را به بخدمت استعمارگران و نژداپرستان گرفته و آنها را در میان طبقه سرمایه دار حاکم جای دادند. نلسون ماندلا که همچون مهاتما گاندی به صلح و سازش طبقاتی اعتقاد داشت و یقینا منشاء و ریشه طبقاتی استعمار، بردگی و نژادپرستی را نمی شناخت، پس از تحمل ۲۷ زندان و مقاومت، در نهایت به سازش و مصالحه با استعمارگران نژادپرست و شرکت در حاکمیت بهره کشان تن داد. پیدایش باراک اوباما، کولین پاوول، سوزان رایس، کاندالیزه رایس و برخی رنگین پوستان ریز نقش دیگر در داخل هیئت حاکمه امپریالیسم آمریکا نیز ادامه همان سیاست تن دادن عوامفریبانه و مصلحت اندیشانه به تغییرات در شکل و ظواهر است، که استعمارگران غربی در اواسط دهه ۱۹۹۰ در جمهوری آفریقای جنوبی آزمودند.

با این وجود، زنده یاد نلسون ماندلا یک مبارز نستوه و خستگی ناپذیر بود. یادش گرامی!

 

***

سوسیالیسم برعلیه تبعیض نژادی

اخیرا رئیس جمهور تابـو مباکی، در پرتوریا، پایتخت آفریقای جنوبی، معاون رئیس دانشکده آفریقای آکادمی علوم روسیه، ولادیمیرگـنادی اویـچ شوبـیـن را با مدال «یاران اولیور تامبو» تلطیف کرد. این مدال به افتخار اولیور تامبو، مبارز بزرگ ضد تبعـیض نژادی، رئیس کنگره ملی آفریقا (در سالهای ١٩۶٧ تا ١٩٩٠) تاسیس شده است. قدرانی از و. گ. شوبین، در واقع ارج نهادن به سیاست اتحاد شوروی در آفریقای جنوبی در آستانه دیدار سران «جی – ٨» در ایرلند که در آن مسئله کمک به کـشورهای آفریقائی مورد مذاکره قرار خواهـد گـرفـت، بسیار مهم است. اینک، این کمکها به سطح یک مُد سیاسی ارتقاء یافـتـه است. همان، مُـدی که ابدی نیست. ولی پشتیبانی اتحاد شوروی از خلقـهـای آفـریقا بسیار اساسی بود. دراین باره، توجـه خـوانندگان را به مصاحبه با آفـریقـا شناس مشهور اتحاد شوروی جلب می کـنیم.

ــ ولادیمیر گنادی اویچ! چرا شما را با مدال تـلطیف کـردند؟

ــ درامریه رئیس جمهور چنین نوشته شده است: «بخاطر حمایت چشمگیر از مبارزه برعلیه تبعیض نژادی و استعمارگری در آفریقای جنوبی». پیش از هر صحبتی، لازم به تأکید می دانم که این مدال را به نشانه قدردانی از هزاران هزار مردم اتحاد شوروی که ازکـنگـره مـلـی آفـریقا پشتیبانی کردند، ارزیابی می کـنم. با همین امریه، این مدال به جواهر لـعـل نـهـرو، اولین نخست وزیر هندوستان مستـقـل و سـوکارنو، رئیس جمهور سابق اندونزی هم اعطاء شده است. همراه با من، از طرف خانواده آنها، راهول گاندی، نوه ایندیرا گاندی ونتیجه نهرو، مهاواتی، دختر سـوکارنو که خود تا این اواخر رئیس جمهور کشورش بود، مدال را گـرفـتند.

ــ تا اخذ مدال چه راهی را طی کردید؟

ــ دارالسلام، پایتخـت تانزانیا، زمانی که در ماه ژانویه سال ١٩۶٧با هـیئت ویژه هـواپیمــائی «آن ــ ١٠» بمنظور آوردن گروهی از مبارزان جبهه آزادی بخش موزامبیک برای آموزش در اتحــاد شوروی رفـته بودیم، نقـطه عزیمت ما بود. آن زمان، این یک ماموریت مخـفی تحت پوشش آیروفـلـوت (سازمان حمل و نقـل هوائی اتحاد شوروی – م.) بود. جالب است بگویم که من اخیرا فهمیدم که ژوآکیم چیس سانو، رئیس جمهور آینده موزامبیک در میان آن گروه بوده است.

ــ شما چگونه به این ماموریت مخفی اعزام شدید؟

ــ خوب، خیلی ساده. پس از پایان تحصیـل بلافاصله به خدمت سربازی رفتم. روابط نظامی گـسترش یافـت و به کسانیکه زبان های خارجی می دانستند، نیاز داشتند. ما که از خدمت کردن شانه خالی نمی کردیم. دانشکده ما یکی معتبرترین دانشکده ها بود. تقـریبا نیمی از دانشجویان از حال و هـوای ارتـش بدور بودند. بعـد از هفـت سال خـدمـت درداخل و خارج، گـذراندن دوره های آمـوزش تیراندازی و کار در ستاد مرکزی، غیر نظامی شدم. درعملیات جنگی هم شرکت کردم.

سال ١٩۶٩، در کمیته همبستگی اتحاد شوروی با خلقهای آسیا و آفریقا بکار مشغول شدم. این سازمان اجتماعی از مبارزه مردم ویتنام برعلیه اشغالگران آمریکائی پشتیبانی کرد، از مردم فلسطین و همین طور از جنبشهای آزادیخواهی جنوب آفریقا، کنگره ملی آفریقای جنوبی، سازمان آزادیبخش نامیبیا، جبهه میهنی زیمبابوه، جنبش مردمی آزادی آنگولا حمایت کرد.

دوره بسیار جالبی بود. بوروکراتیسم وسیعا پا گرفـته بود. بسیاری از کارها را هر کسی به ابتکار شخصی انجام می داد. یادم می آید وقتی که رفـقـایی از زیمبابوه پیش ما آمدند. پایگاههای آنها در زامبیا بود و برای رفتن به وطنشان لازم بود از رودخانه عریض زامبزی عبور کنند. آنها قایق لاستیکی تقاضا کردند. تهیه قایق به طرق معمول ممکن بود، ولی یقـینا زمان لازم بود و ما فورا از مغازه ٢٠ قایق خریدیم و مسئله حل شد. پس از فوق لیسانس، از تـز خود در آکادمی علوم اجتماعی دفاع کردم پس از آن، در شعبه روابط بین المللی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی بکارمشغول شدم. این مسیری بود که بعد از سفر فراموش نشدنی دارالسلام طی کردم.

ــ آنقـدر که من می دانم شما در شعبه روابط بین المللی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی همچنان به حمایت از کـنگره ملی آفریقای جنوبی و سازمان آزادیبخش نامیبیا ادامه دادید.

ــ بلی. اینجا دیگر، مسئله طور دیگری شد. جنبشهای آزادیبخش به اشکال مختلف مورد حمایت اتـحاد شوروی قرار می گرفـتـنـد و لازم بود که ما، کار وزارت خانه ها و ادرات  (از جمله نظامی وامنیتی)، سازمانهای حزبی و اجتماعی را در این زمینه هماهنگ کـنیم. این کار، نمایانگر پایبندی عمیق ما به انترناسیونالیسم و کار در جهـت تامین منافع اتحاد شوروی بود.

ــ در حال حاضر کـنگره ملی آقـریقای جنوبی در حاکمیت است و آنوقـتها آمریکا، کـنگره ملی آقـریقای جنوبی را «سازمان تروریستی» می خواند. آنجا که ما به تسلیح کـنگره ملی آقـریقای جنوبی کمک کردیم، یعنی اینکه ما از «تـروریسم» پشتیبانی کردیم؟

 ــ صحبت از«تـروریسم» در واقع مساوی است با جنبش ضد استعماری و این، ازعـدم درک ماهـیـت مبارزه برای آزادی  ناشی می شود. خود این شکل مبارزه، محصول ظلم و تعدی بیش ازحـد و غیرممکن بودن دستیابی به آزادی از راههای صلحجویانه می باشد. مبارزات آزادیخواهانه در اصل یک مبارزه سیاسی است. این شـیوه مبارزه، تـرور غـیر نظامیان را بطور قطعی مردود می شمارد و نظامـیان ما که مـبارزان کـنگره ملی آفـریقای جـنوبی و جـنبشهای دیگـر را آموزش می دادند، بر این موضوع تاکـید داشـتنـد و به آنها کـمک می کردند که در سخـتتـرین شرایط به دام  تروریسم نیافـتـند.

ــ آیا اسلحه کلاشنیکف و یا اگر بتوان گـفت، مینهای مغناطیسی به شاخه نظامی کـنگره ملی آفریقا تحویل دادید؟

ــ دادیم، کم هم ندادیم. نه تنها اینها، حتی خیلی چیزهای دیگر هم دادیم. برای حفاظت اردوگاههای کـنگره ملی آفریقا پدافند هوائی هم دادیم. ناگـفـته نماند که کمکهای نظامی ما در شکست آپارتاید نقش مهمی بازی کرد. کـنگره ملی آفـریقا در گرماگرم مبارزه در سال١٩٨٧، تقریبا ١۸٠مورد عملیات نظامی اجرا کرد. این، زمانی بود که در آفـریقای جنوبی سیاهان راعملا از دانش نظامی و دسترسی به سلاح محروم کـرده بودند.

اینها را ما به آنها دادیم. درست زمانیکه غرب هیچگونه حمایتی از مبارزه عادلانه آنها نکرد، ما به کـنگره ملی آفریقا اسلحه دادیم. و این را یقـین می دانستیم ( دربرنامه کـنگره ملی آفـریقا هم بدقـت تاکـید شده بود) که هدف حملات، ارتش، پلیس، زیربنای نظامی و اقـتـصادی باستثنای مردم غیر نظامی، بویژه سفیدها خواهد بود.

مبارزان آموزش دیده و تسلیحات پیشرفته کـنگره ملی آفـریقا، باعث شوکه شدن رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی گردید و محرک خوبی بود برای اکثریت تحت ستم. در اواسط سالهای دهه هشتاد، جنبش نیرومندی در کـشور اوج گرفـت و رژیم پرتوریا به مذاکره برای لغو تبعیض نژادی مجبور شد. بدون تحکیم شاخه نظامی کنگره ملی آفـریـقا، احتمال دستیابی به موفـقـیت در مذاکرات ممکن به نظر نمی رسید. بدین جهـت، ما سلاحهای مورد نیاز آنها را تامین کردیم. یادم هست، آخرین بخش سلاحها را، شامـل هزار قبضه اسلحه کمری «استچکـینا»، که اسلحه ای  بسیار مناسب برای مبارزه مخفی است، در سال ١٩٩٠، تحویل دادیم.

ما، در سالهای ١٩۸۸−١٩٩٠به اجرای عملیات «وولا» ــ سازماندهی سیستم اداره اکـیدا مخفی مبارزه مسلحانه غیرعلنی در داخـل آفـریقای جنوبی مساعدت کردیم. رهبران کنگره ملی آفریقا که مخفیانه وارد جمهوری آفریقای جنوبی می شدند، « طبق افسانه» در اتحاد شوروی آموزش می دیدند و یا معالجه می شدند. درز کردن این خبرها از جانب ما غیر ممکن بود. همانطورکهسیپیوه نیاندا، یکی از رهبران «وولا»، فرمانده کل آینده نیروهای مسلح آفریقای جنوبی می نویسد: «بلا استثنا همه باور می کردند که من در اتحاد شوروی بودم. بدین جهت دشمن هیچگاه انتظار نداشت که من همیشه دم دروازه  او باشم».

ــ پشتیبانی ما عبارت از تامین سلاح و آموزش مبارزان کـنگره ملی آفریقا بود. همکاری متقابل ما با جنبشهای رهائی بخش واقـعـا بیش از اندازه گسترده بود؟

ــ میهن ما طی سالهای متمادی پیش از همه از کـنگره ملی آفریقا و دیگر جنبشهای رهائی بخش ملی پشتیبانی سیاسی کرد. این اتحاد شوروی بود که در سال ۱۹۶۰طرح استـقـلال مستعمرات و خلقها را به سازمان ملل متحد ارائه نمود. این، سند بسیار مـهـمی برای حمایت ازجنبشهای رهائی بخش ملی از طرف جامعه جهانی بود. و پس از آن، سازمان ملل متحد مبارزه مسلحانه را بعنوان مبارزه قانونی ضد استعماری برسمیت شناخت.

در حدود ۲۰۰ نفر از اعضای کنگره ملی آفریقا در مراکز آموزش عالی و تکـنیکومهای اتحاد شوروی تحصیل می کردند. با غرور و افـتـخار می توان گـفـت که، جوزف نخلانهلا، وزیر معادن، از دانشکده پلخانوف، ، مانتو تشابالالا، وزیر تندرستی و بهداشت فعلی، از دانشکده پزشکی لنینگراد، اددی فونده، رئیس سازمان رادیو- تلویزیون جمهوری آفریقای جنوبی، از دانشکده پلی تکنیک لنینگراد، بکی لانگا، ، سفیر جدید جمهوری آفریقای جنوبی در روسیه، ازدانشکده پلخانوف و تامبو تابته، سفیر این کـشور در ماداگاسکار، از دانشگاه دوستی خلـقها فارغ التحصیل شده اند.  لیست این اسامی طولانی و بلند است.

از آفریقای جنوبی می آمدند و در دانشکده علوم انسانی جنب کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی، مدارس عالی اتحادیه کارگری و سازمان جوانان حزبی(کامسامول) تحصیل می کردند. و این، آن طور که امروزی ها وانمود می کـنند، «تعلیم سیاسی خارجی ها» نبود. آنها اکثرا با دیدگاههای «چپ» تر از استادان ما وبا آمادگی بیشتر برای مبارزه می آمدند، اما تحصیل در کشور ما، به سیستماتیزه کردن آگاهی آنها کمک کرد.

ــ آموزش نظامی فعالین کـنگره ملی آفریقا به چه نحوی بود؟

ــ اولا، این موضوع در سال ۱۹۶۱ مطرح شد. رفـقـا در جریان دیدار با کمیته مرکزی( من نوشته این دیدار را خواندم)، می گـفتند: در شرایط ترور از طرف نژادپرستان، از بین بردن تبعیض نژادی به طرق مسالمت آمیز ممکن نیست. آنها برای  آموزش مبارزان، تـقـاضا کمک کردند. پس از آن، اولین گروه به آموزشگاه شهر اودسا و گروه بعدی به مرکز آموزشی شهرک پره والنئیدر کریمه آمدند. بجاست یادآوری کنم که تـابـو مـبکی، رئیس جمهورآفریقای جنوبی هم در اتحاد شوروی دوره آموزش نظامی دیده است. جـو مـودیسه، اولین وزیر دفاع جدید آفریقای جنوبی و روننی کاسریلس، وزیر معادن فعلی، در میان اولین گروه فارغ التحصیلان آموزشگاه نظامی اودسا بودند.

عـده ای هم در مسکو آموزش دیدند. در سال ۱۹۸۵در یکی از منازل آرام مرکز مسکو، پنج نفـر از اعضای کـنگره ملی آفریقا زندگی می کردند. (یکی از آنها، سیـپیـوه نیاندا، اولین آفریقائی فرمانده کل نیروهای مسلح جمهوری آفریقای جنوبی و دو تن دیگر، چالز نکاکولا، صدر حزب کمونیست و ناسی ویوه، همسر وی، از اعضای هیئت دولت بودند).

در سال ۱۹۷۹، به خواهش اولیور تامبو، رئیس جمهور آفریقای جنوبی، اولین گروه متخصصان نطامی اتحاد شوروی به پایگاه اصلی کـنگره ملی آفــریقا در آنگولا وارد شدند. رفـیـق و. ف. شیریایوف، سرپرست این گروه بود. و درمیانه دهه هشتاد، دهها متخصص نظامی ما در اردوگاههای کـنگره ملی آفریقا کار می کردند (مجموعا بیش از ۲۰۰نـفـر). هنوز هم  بسیاری از رهبران کـنگره ملی آفریقا( وزیران، نمایندگان مجلس قانونگذاری، ژنـرالـها) بگرمی از مشاوران و استادان خود یاد می کـنند. از آن میان، من، رفـیـق ایـوان و دیگر سرپرستان گروهها، زنده یاد رفـیـق جـرج (گ. س. پیمـنوف)، رفـیـق مایـکـل( م. ن. کاناوالنکو)، رفـیـق ویکتور(و. ف. بلوش) را می توان نام برد.

در اواسط سالهای دهه هشتاد، به کمک کشور ما آموزش افسران آینده ارتش جمهوری آفریقای جنوبی آغاز شد. در باکو افسران نیروی دریائی، در فرونزه ( بیشکک امروزی، پایتخت قیرقیزستان – م.) خلبانان نیروی هوائی، در مینسک، افسران مخابرات و در سیـمـفـروپـل، افسران نیروی زمینی آموزش می دیدند و آموزشهای بغایت جدی دیدند. برای مقایسه کافیست که بدانید: مثلا، در ارتش «سفید» جمهوری آفریقای جنوبی افسران پس از شش ماه آموزش درجه ستوانی می گـرفتند، ولی، دوره آموزش افسران آنها در اتحاد شوروی سه سال بود.

ما مبارزان بیمار و زخمی کـنگره ملی آفریقا را معالجه می کردیم. من در سال ۱۹۸۵، زمانیکه با هواپیمائی «آیروفلوت» (سازمان مل و نقل هوائی اتحاد شوروی – م.) از زیمبابوه باز می گشتم، هواپیما در فرودگاه لوآندا به زمین نشست. در آنجا رفقائی از سفارت اتحاد شوروی پیش من آمدند و گـفـتند: گروهی از مبارزان کـنگره ملی آفریقا به مـحـاصره شورشیان اونیتاافتاده اند. چند نـفـر، از جمله، تیموتی موکوینا، فرمانده دسته های کـنگره ملی آفریقا، به شدت زخمی شده اند.

 جـو مودیسه «اوم کونتو وه سیزوه»، سر فرمانده هم به فرودگاه آمد. مسئله بسیار جدی بود. من از وی پرسیدم: اگـربتوانم درخواست شما مبنی بر کمک به زخمی ها را به عنوان تقاضای رسمی کـنگره ملی آفریقا تـلـقی کـنم، در این صورت من هم مسئولـیت این کار را بر عهـده خود می گـیرم. عصر همان روز تیموتی موکوینا به مسکو و با پرواز بعدی همه زخمیها به اتحاد شوروی پرواز کردند. تیموتی به شدت زخمی شده بود. ممکن بود پای وی قطع شود. او را مدت طولانی در بیمارستان «کرملین» معالجه کردند. دیگران هم در بیمارستانهای نظامی معالجه شدند. دکتر بوردنکو توانست زخم وی را معالجه کـند. فراموش نشود که اول ماه ژوئن سال جاری ژنرال ارتشبد گودفری نگـونیا (تیموتی موکوینا)، فرماندهی کل نیروهای مسلح جمهوری آفریقای جنوبی را بر عـهـده گـرفـت.

ــ کما فی السابق خیلی ها علاقـمندند بگویند که حمایت از جنبشهای آزادیبخش فشار سنگینی بر اقتصاد شوروی وارد می آورد. آیا همین مسئله یکی ازعوامل اصلی سقوط اتحاد شوروی نبود؟

ــ حرف کاملا بیهوده ای است. البته این کارها هـزینه کـمی هم  نداشـتند و علاوه بر اینها، ما به اردوگاهـهـای آوارگان آفـریقـائی در اشکال اهـدای چادر، پتو، دارو، وسایـل حـمـل و نقـل مساعـدتهـائی می کردیم. در تشکـیل کـنـفـرانسهای بین المللی مربوط به مشکلات آفریقای جنوبی کـمک می کـردیم، شــرایـط معـالـجـه و استـراحـت اعـضا و رهـبـران کـنگره ملی آفـریـقـا را فـراهـم می ساخـتیـم.

بر پایه برخی برآوردها، در طی مدت سی سال، تقریبا ۶۱ میلیون روبل، که ۳۶ میلیون آن وسایل نظامی بود، برای  پشتبانی از کـنگره ملی آفریقا هزینه کردیم. البته که این مبلغ قابل توجهی بود. علاوه بر اینها، از بودجه کمیته مرکزی حزب کمونیست و از صندوق حمایت از صلح اتحاد شوروی نیز مبـالـغی به کـنگره ملی آفریقا کمک مالی کـردیم. اما همه اینها برای اقتصاد پرقدرت اتحاد شوروی بصراحت می توانم بگویم، در صد مهمی نبود که موجب سقوط اتحاد شوروی شود.

فراموش نکنیم که ما در این کار تنها نبودیم. فـقـط کشور سوئد، سـالانه ۹میلیون دلار به کـنگره ملی آفریقا کمک می کرد. آنها مردمان عـاقلی بودند و کسی هم کمک نا بجا نمی کـند… بویژه اینکه، اتحـاد شوروی، زمانی کـنگره ملی آفریقا را مورد اینگونه حمایتها قرارداد که دیگران نمی خواستند و یا نمی توانستند این کار را بکـنند.

منافع همکاری متقابل با دولت دوست جمهوری آفریقای جنوبی می توانست بسیار بیشتر ازکمکهای ما باشد. اما بعد از سال ۱۹۹۱، با چشم دیگری به کـنگره ملی آفریقا نگاه می کـنند. ولی، هنوزهم همه پلها خراب نشده است. امکان گسترش روابط ما، بخصوص در زمینه همکاری اقتصادی محدود نیست. جمهوری آفریقای جنوبی نه تنها کشوری با ذخایر طبیعی غـنی، بلکه، کشور با ثباتی است. در سفر اخیر خود به آفریقای جنوبی، من بار دیگر مطمئن شدم که، هنوزدر آنجا، از میهن ما به نیکی یاد می کـنند.

مصاحبه گر: و. تیتـکـیـن

روزنامه سووتسکایا راسیا،

شماره ۸۹ ،۵ ژوئیه سال ۲۰۰۵