روياي شيطاني
انور «غوري»
خيزيد و يك دو بوجي ز پول ها بياوريد
بوجي كم است، ذخيره ي يغما بياوريد
يغما بكار نايد و چشمم كنيد، پُر
دارو ندار مردم دنيا بياوريد
دنيا بچشم تنگ من اي واي كوچك است
نام و نشان رستم و دارا بياوريد
عيش كجا و عشرت هرجا كنيد جمع
در پيشگاه مهتر خود خواه بياوريد
مهرو وفا بس است و محبت بس است و بس
خشم و نفاق و شيون و غوغا بياوريد
گرمي و شور زندگي كمتر كنيد و كم
بر اوج كاخ زندگي سرما بياوريد
بهر قطار لشكر دزدان نيمه شب
هاوان و تانك و راكت و پيكا بياوريد
از بهر حفظ جان من و دودمان من
ده ها حصارو باروي خارا بياوريد