تمرکز  زادیی و رابطه آن با اقتدار
 

 

تمرکز زدایی بیانگر فرایند ی است که طی آن مردم یا رهبران سیاسی تلاش می کنند که تمرکز قدرت به نفع یک حاکم واحد مرکزی از بین برود. به این دلیل، تمرکززدایی را نمی توان صرفآ منحصر به وجوه و امور فنی دستگاههای دولتی دانست.

 انتقال قدرت در یک کشور  به مقامات منتخب محلی معنای تمرکز زدایی با ارجاع به معنای متضاد آن، یعنی تمرکز گرایی، بهتر قابل درک است. تمرکز زدایی با جریان دموکراتیک شدن رژیمهای اقتدارگرا پیوند نزدیکی دارد و حمایت از آن از خصیصه های بارز تفکر آزادی خواهانه بشمار میرود.                                                                                                                       

تمرکزگرایی پیوند تنکاتنگ با حاکمیت اقتدارگرایانه دارد و این پیوند موید این  نکته است که چرا       تلاش برای تمرکززدایی غالبآ با مبارزات مردم در راستای توسعۀ دموکراسی همراه است.             پیوند میان تمرکززدایی و دموکراسی بویژه در فرایند انتخاب رهبران محلی آشکار میشود. در اکثر کشور های اروپایی، جریان توسعۀ دموکراسی نخست در سطوح محلی، یعنی از طریق اعطای حق انتخاب شوراهای محلی به مردم، روی داد. مدتهای مدید و تا همین اواخر، مدیران اجرایی محلی را مردم یا شورا انتخاب نمی کردند. برای نمونه در ایتالیا انتخاب مدیران اجرایی محلی تنها بعد از جنگ دوم جهانی تحقق یافت. در فرانسه ،مدیران اجرایی نواحی یا بخش ها تا سال 1982 از سوی حکومت مرکزی تعیین و منصوب می شدند. در بلجیم و هالند، هنوز شهرداران از سوی ملکه معرفی می شوند،مسلمآ بر مبنای پیشنهاد هایی که از سوی شوراهای محلی میرسند که غالبآ کاندید ریاست شورای شهرداری ازجانب حزب برنده در انتخابات محلی پیش کشیده میشود.                                                                                

تمرکز زدایی عملآ نوعی قالب تشکیلاتی است که میتوان آنرا درهرسطحی از ادارۀ محل( ناحیه، قریه، ولسوالی، ولایت) اعمال کرد، ولی از دیدگاه کلاسیک، تمرکز زدایی در پیوند با اجتماع محلی تشخیص داده میشود. پیوند آن با دموکراسی ریشه درعوامل متعددی دارد که از آنجمله میتوان: اجرای اصل تفکیک قوا درسطح کشوری، انتخاب مقامات محلی با مراجعه به آرای مردم وانتقال قدرت وامتیازات

خاص مالیاتی ومالی را  برشمرد کرد.                                                                                

و اما اقتدار گرایی نظام سیاسی است که در آن یک رهبر یا گروهی کوچک قدرت را بدون هیچ      حدود مرز صوری اعمال می کند حکومت اقتدار گرا  نافی دو عنصر اصلی و تعیین کنندۀ دموکراسی

است: 

*      رقابت آزاد برای دستیابی به مقام سیاسی .

*      مشارکت آزاد شهروندان در سیاست وحوزۀ جامعۀ مدنی   

 در رژیمهای اقتدارگرا کسانی که قدرت را در دست دارند  خود را مکلف نمیداند که در فواصل معین زمانی پاسخگوی رای دهندگان یا مجموعه هایی باشند که نمایندۀ آنان محسوب می شوند. اگر چه ممکن است که پاسخ برخی از گروه های متشکل از صاحبان منافع را بدهد. رژیمهای اقتدارگرا آزادیهای شهروندان خود را محدود می کنند و به سرکوب سیاسی مخالفان خود دست می یازند.تشکیل احزاب سیاسی معمولآ ممنوع و احزاب موجود منحل و یا بحالت تعلیق در می آیند.                                  

  نمونه های زنده و برجستۀ قدرت های تکصدا و مستبد را در زمانۀ  نسل ما، میتوان شامل رژیمهای سه دهۀ اخیر افغانستان ، جمهوری اسلامی ایران ، جمهوری اسلامی پاکستان و ...... نشانی کرد.