زندگی

نسل پلنگ برفی در آسيای ميانه در خطر است

پلنگ برفی و توله اش

پروژه تا حدی موفق بوده است

يک گروه کوچک از پلنگ های برفی که در آسيای ميانه ساکنند ممکن است تنها منبع کمکی بقای خود را بزودی از دست بدهند.

آلکس کربی
خبرنگار بی بی سی در امور محيط زيست - تاشکند

پروژه ای که بصورت مشترک توسط ازبکستان، قزاقستان و قرقيزستان اجرا می شود و بودجه آنرا نهاد "تسهيلات محيط زيست جهانی" تامين می کند در اواسط سال 2006 به پايان می رسد.

اين پروژه با موفقيت از کمک روستائيان محلی برای حفظ اين گونه از جانوران بهره می برد اما نياز به حمايت سياسی دارد.

اگر اين پروژه تمديد نشود بيم آن می رود که پلنگ های برفی نتوانند در مقابل شکارچيان مقاومت کنند.

تصور می شود که تنها 4500 تا 7500 پلنگ برفی در جهان باقی مانده باشند که محل زيست آنها از مغولستان تا پاکستان گسترده است.

پروفسور اولگ ميتروپولسکی، کارشناس معروف بين المللی در زمينه حيات وحش در ازبکستان،
در زمينه پلنگ های برفی تخصص دارد.

او می گويد: "دو گروه کوچک از اين پلنگ ها در غرب رشته کوههای تين شان (که به معنی کوههای آسمانی است) زندگی می کنند، يکی بين مرز ازبکستان و قزاقستان در حرکت است که شامل 30 تا 40 قلاده پلنگ برفی است و ديگری که شامل 10 تا 15 قلاده است در قرقيزستان بسر می برد."

پروفسور ميتروپولسکی می افزايد: "مهمترين وظيفه ما حفظ اين جانوران و برقراری ارتباط بين اين دو گروه است تا با هم درآميزند."

او می گويد: "ما با جوامع محلی در هر سه کشور به موافقتهايی رسيده ايم که بنا به آن آنها وظيفه حفظ منافع طبيعی خود را برعهده می گيرند. ما به خوبی با ساکنان اين مناطق در تماس هستيم. به عنوان مثال از سه مورد شکار پلنگ برفی باخبر شديم که بخاطر پوستشان شکار شده بودند که در اين مورد با کدخدای روستا صحبت کرديم."

اين پروژه نه از طريق اهدای مستقيم پول بلکه با بهبود وضعيت منابع آب و گاز ساکنان مانع از جنگل زدايی می شود و آنها را تشويق می کند که محل زندگی خود را ترک نکنند.

پلنگ برفی

از نسل پلنگ برفی تنها چند هزار باقی مانده است

 

اين کار باعث می شود که شکارچيان غيرقانونی از منطقه دور بمانند. ابتکار عمل ديگر کمک به روستائيان برای خريد کندوی زنبور عسل است که منبع درآمد برای آنها باشد.

نشانه اشتباه

گروه پروفسور ميتروپولسکی حتی در ارتباط با شکارچيان غيرقانونی نيز موفقيتهايی داشته است. آنها از اين شکارچيان خواسته اند که بطور ناشناس گزارش دهند که چه شکار کرده اند. اما آقای ميتروپولسکی حس می کند که به اندازه کافی مورد حمايت سياستمداران نيست.

او می گويد: "چهار پنج سال پيش روسای جمهور سه کشور در يک چادر سنتی که يورت خوانده می شود با هم ملاقات کردند. اين چادر با پوست 200 پلنگ برفی تزيين شده بود."

همه آنها مسلما در همان زمان شکار نشده بودند اما اين عمل الگويی شد برای شکارچيان محلی و آنها فورا متوجه اين نشانه شدند."

به گفته پروفسور ميتروپولسکی "بزرگترين دشمن پلنگ برفی ماموری است مهر در دست که جواز شکار صادر می کند. جواز نه برای شکار پلنگ برفی بلکه برای شکار موش خرما که طعمه تابستانی پلنگ هاست."

او در باره آينده اين گونه از جانوران تصوير روشن و خالی از ابهامی دارد. می گويد: "آنها در مناطق بسيار دوردستی زندگی می کنند که اگر ما اقدام نکنيم شکارچيان حتما به آنها دست پيدا خواهند کرد."

او اضافه می کند: "در اين مناطق مرزی عده زيادی از نظاميان بسر می برند. آرزوی هر افسری است که در بالای تختخوابش پوست پلنگ برفی بر ديوار داشته باشد."

در کشوری مانند ازبکستان که سابقه وحشتناکی از نقض حقوق بشر دارد به زبان آوردن اين جمله می تواند بسيار تحريک آميز و خطرناک باشد.

اما آنچه پروفسور ميتروپولسکی را نگران می کند اين است که تامين بودجه برای پروژه او از طرف نهاد "تسهيلات محيط زيست جهانی" قرار است در سال 2006 به پايان برسد.

وقتی از او پرسيده می شود که در صورتی که اين نهاد با درخواست او برای تمديد پروژه مخالفت کند نسل پلنگ های برفی تا چه مدت به بقای خود ادامه خواهد داد، او با تاسف می خندد و می گويد: "نه چندان طولانی."