نویسنده: اسکار لافونتن

 

 علیه دخالت‌های نظامی ایالات متحده آمریکا و ناتو

(رییس سابق حزب سوسیال دمکرات آلمان، که به عنوان اعتراض به سیاست حزب از آن جدا شد و به حزب چپ‌های آلمان پیوست و مدتی دبیر اول این حزب بود)

«جورج ف. کنان» یکی از معماران سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا پس از جنگ دوم جهانی در سال ١٩۴٨ نوشت: «اگر بخواهیم از نقش رهبری کنندۀ خود در آسیا سخن بگوییم، باید خیلی محتاط باشیم… ما صاحب ۵٠ درصد ثروت‌های کره زمینیم ولی تنها ۶٫٣ درصد جمعیت آن‌را تشکیل می‌دهیم. … وظیفه اصلی ما در آینده نزدیک این خواهد بود که آن شکل از روابطی را بیابیم که به ما اجازه دهد، این اختلاف سطح زندگی را حفظ کنیم، بدون آن که مجبور باشیم امنیت ملی خود را به خطر افکنیم… ما باید همه جا توجه خود را روی اهداف اولیه ملی خود متمرکز کنیم… ما باید از مطرح ساختن اهداف مبهم و غیرواقعی مثل حقوق بشر، ارتقاء سطح زندگی و استقرار دمکراسی خودداری کنیم. روزی که باید رفتار ما توسط تفکر هوشیارانه حفظ قدرت هدایت شود، دور نیست.»

جزو اهداف اولیه ملی ایالات متحده آمریکا از جمله تأمین و حفظ منابع مواد خام و بازارهای فروش است. هر چند که ایالات متحده آمریکا برای توجیه جنگ‌های زیادی که پس از جنگ دوم جهانی به راه انداخت، برخلاف توصیه «کنان» بیش از حد از دمکراسی و حقوق بشر سخن گفت ولی در واقع مسأله همیشه بر سر بازارهای فروش و منابع مواد خام بود. برای این که ایالات متحده بتواند این منافع را با کمک قدرت نظامی نیز تحمیل کند، این کشور بزرگ‌ترین ارتش جهان را ایجاد کرده است. بنا بر آمار انستیتوی تحقیقات صلح استکهلم SIPRI این کشور در سال ٢٠١٣ با ۶٨۵ میلیارد دلار هزینه نظامی به شکل فاحشی از چین (١٨٨ میلیارد دلار) و روسیه (٨٨ میلیارد دلار) جلوتر است. کشورهای عضو ناتو روی‌هم ١٠٠٠ میلیارد دلار برای بخش نظامی هزینه می‌کنند و هنوز از روسیه که فقط ٨٨ میلیارد دلار هزینه نظامی دارد به شدت در هراسند. با این نوع تهدید مانند دوران جنگ سرد مقدمات ایجاد ساز و کار برای ارتقاء سطح بودجه نظامی فراهم می‌گردد.

در بحران اوکرائین نیز مسأله بر سر مواد خام و بازارهای فروش است

رییس‌جمهور اوباما روز ٢۴ سپتامبر ٢٠١۴ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک گفت که بحران کنونی اوکرائین نشان می‌دهد که چه خطر بزرگی از سمت روسیه متوجه غرب می‌باشد. «پل کریگ رابرتز» منشی سابق رونالد ریگان این سخنرانی را این‌طور تعبیر کرد: «اصلاً قابل درک نیست که رییس‌جمهور ایالات متحده آمریکا در مقابل جامعه بین‌المللی مطالبی را مطرح کند که همه می‌دانند دروغ محض است. … وقتی واشنگتن بمباران می‌کند و طی ١٣ سال بدون اعلام جنگ به هفت کشور حمله می‌برد، این تجاوز نیست. تجاوز هنگامی است که روسیه رفراندوم جزیره کریمه برای اتحاد مجدد با روسیه را که با ٩٧ درصد آرای مردم پذیرفته شده بود، بپذیرد.»

در مناقشات اوکرائین نیز مسأله منابع مواد خام و بازار فروش است. مثلاً کنسرن آمریکایی «شورون» امتیاز استخراج گاز از طریق «فرکینگ» را در اوکرائین به دست آورد و «هانتر بایدن»، پسر معاون رییس‌جمهور آمریکا، عضو هیأت مدیره یک شرکت بزرگ اوکرائینی است. در توسعه گستره ناتو به شرق جای کیف تاکنون خالی بوده است و این وضع نمی‌تواند ادامه داشته باشد.

این سیاست خارجی را که آمریکا از ده‌ها سال پیش دنبال می‌کند «ویلی ویمر»، نماینده رسمی پارلمان در وزارت دفاع در دولت هلموت کُهل و معاون درازمدت مدیر سازمان امنیت و همکاری اروپا این‌طور تعریف می‌کند: «اول ایالات متحده آمریکا سازمان ملل متحد را زیر فشار گذاشت تا سازمان نظامی ناتو را به عنوان یک مؤسسه خدمات نظامی در راستای منافع سیاسی/ امنیتی آمریکا بپذیرد. هدفی را که آمریکا از این طریق دنبال می‌کرد به کلی سمت و سوی دیگری گرفت که هنوز نیز در همان راستا حرکت می‌کند. سازمان ملل متحد بایستی به حاشیه رانده شود تا این‌که سازمان نظامی ناتو که زیر سلطه ایالات متحده قرار دارد به زودی جایگزین آن در سطح جهان شود.»

ناتو به عنوان یک وسیله ساده برای تحمیل منافع آمریکا، دوام نخواهد داشت.

«تئو زومر» مدیر ستاد برنامه‌ریزی سابق در وزارت دفاع می‌گوید، بر پایه همین نوع از تأملات بود که «هلموت اشمیت» در پاسخ به این سؤال که وظیفه و علت وجودی ناتو امروز چیست، گفت: «این در واقع یک سازمان زاید است.» اگر عینی به مسأله نگاه کنیم، پیمان آتلانتیک نهایتاً ابزاری است در خدمت سیاست کاربردی جهانی ایالات متحده آمریکا. ولی ناتو به عنوان تنها یک وسیله ساده برای تحمیل منافع آمریکا دوام نخواهد داشت. وظیفه آن نمی‌تواند دخالت و تجاوزگری در سطح جهان باشد. در خاورمیانه و نزدیک نیز ده‌ها سال است که دعوا بر سر منابع مواد خام و بازارهای فروش است. و قبل از هر چیز برای دستیابی به منابع نفتی منطقه دولت‌های وقت ایالات متحده با اشکال گوناگون کوشش کرده اند تا سلطه خود را در خاورمیانه و نزدیک تثبیت نمایند. و همان‌طور که تاکنون شاهد بوده ایم، آن‌ها در انتخاب ابزار و وسیله لازم برای اعمال این سیاست‌ها هیچ نوع امساکی روا نداشته اند. آن‌ها طالبان، صدام حسین دیکتاتور و داعش را تجهیز کرده و تقویت نمودند تا بعد با آن‌ها به مبارزه برخیزند. وقتی که امروز معاون رییس‌جمهور آمریکا، جورج بایدن هم‌پیمانان آمریکا را در خاورمیانه مورد انتقاد قرار می‌دهد و ترکیه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی را مسؤول مسلح شدن داعش اعلام می‌کند، مخفی می‌کند که این هم‌پیمانان نهایتاً به عنوان مجری سیاست خارجی آمریکا در منطقه عمل می‌کنند.

هر کس که امروز اقدامات نظامی ایالات متحده آمریکا را در جهان با نیروهای نظامی خود و یا به کمک ارسال تسلیحات مورد پشتیبانی قرار ‌دهد، عملاً به بخشی از سیاست خارجی آمریکا تبدیل می‌گردد که از جنگ دوم جهانی به بعد رد پای خونینی بر جای نهاده و میلیون‌ها کشته در سطح جهان را بر جای کذارده است. …

 منبع: تاگس اشپیگل