بيكاري، چالشي در برابر دولت جديد
بعد از تأمين امنيت، ييكاري مهمترين مشكلي است كه دولت جديد آقاي كرزي با آن بايد دست و پنجه نرم كند، پيروزي و شكست دولت او در مبارزه با اين مشكل محك خواهد خورد. اگر اين مشكل حل نگردد، دايره شيطاني جنگسالاران، تروريزم و مواد مخدر وسعت بيشتر خواهد يافت و زمينهي «سرباز» گيري براي هر سه آفت آسانتر خواهد شد. در كشوري كه هفتاد در صد مردم آن زير خط فقر زندگي ميكنند و تمام زير بناهاي اقتصادي آن در طول ۲۵ سال حاكميت هاي وطنفروش و استبدادي و بخصوص دوره جنگهاي خاينانه تنظيمي از بين رفته باشد، دولتي كه بر اين ويرانه ها شكل مي گيرد بايد از معبر يك آزمون بزرگ تاريخي بگذرد. در اين مقاله كوشش مي نماييم تا علل بيكاري و راه هاي بيرون رفت از آن را ارزيابي نماييم.
بستر كار در كشور ما از چند منظر مورد بحث قرار مي گيرد:
زراعت: افغانستان، كشور زراعتي است. تراكم ۸۰ در صد مردم در دهات و عدم انكشاف شهرها، كشاورزي تا ساليان دور، فكتور اصلي اشتغال مردم ما خواهد بود. اما تغييراتي كه طي ۲۵ سال حول اين فكتور بوجود آمده، خيل بيكاران را روانه شهرها ساخته و پايه هاي ملوك الطوايف را در دهات تقويت نموده است. اين تغييرات به قرار زير اند:
۱- ضربه خوردن بند و انهار: در اثر درگيري هاي ۲۵ ساله، بندهاي آب ضربات سختي خورده و بندهاي در حال اعمار بحال خود رها شده اند، توربين ها از كار افتاده و لايروبي صورت نگرفته است. با ازدياد سكنه ي دهات نه تنها زمين هاي مخروبه آباد نشده كه زمين هاي آباد گذشته به تل ها و شوره زارهاي وسيعي مبدل گشته اند، كاريزها اكثراً خشك، باغ ها و تاكستان ها نابود شده اند. باينصورت زمينه ي اشتغال وسيع دهقانان در دهات محدود گشته و خيل بيكاران، بسوي شهرها فرستاده شده اند.
۲- تقسيم زمين بين خانواده ها: زمينداران بزرگ با تقسيم زمين شان بين فرزندان به خرده مالك هايي تبديل شده اند كه زمين تقسيم شده فقط زمينه ي اشتغال خود شان را مساعد كرده ميتواند، خرده مالك ها با تقسيم زمين بين فرزندان به دهقانان بي چيز مبدل شده، دهقانان بي چيز كه در گذشته بخش اعظم دهقانان در دهات را مي ساختند، بكلي بيكار مانده، راهي بجز هجوم بسوي شهرها را ندارند.
۳- خشكسالي: خشكسالي چند سال اخير، آب را به قعر زمين فرو برده، كاريزها خشك و باغستان ها را نابود ساخته است. مناطق بسياري از سكنه خالي شده، و صدها جريب زمين در اثر نبود آب به شوره زار مبدل گشته، بيجايي خانواده ها وسعت بيكاري را بيشتر نموده است.
۴- مهاجرين: مهاجرين بي زمين و كم زمينيكه بعد از ۲۰ سال به كشور عودت مي كنند، اكثراً در شهرها مسكن گزين شده به كارهاي غير توليدي اشتغال مي ورزند. خورده مالك هاي دهاتي با بر گشت، دو فاميله شده نيم به دهات و نيم به شهرها مي روند، در ولايات شمال كه قومندانان زمين هاي اقليت ها را غصب كرده اند، مهاجرين اقليت به دهات رفته نمي توانند و ناگزيرند در اطراف شهرها مسكن گزين گردند كه خود يكي از عوامل جدي بيكاري در شهر ها را ميسازند.
عوامل بالا بر علاوه تقويت تروريزم و جنگسالاري، زرع مواد مخدر را حتمي مي سازند.
دهقانيكه در شرايط كم آبي كنوني ۵ جريب زمين دارد با زرع گندم (بعد از مصرف تراكتور، واترپمپ، تخم بذري و كود) از صد سير بيشتر عايد ندارد، در حاليكه با زرع كوكنار بعد از تمام مصارف آن حد اقل عايدي معادل ۷۰۰ سير گندم و در بعضي جاها هزار سير گندم دارد، در حاليكه صد سير مصرف سه ماه يك فاميل ۶ نفري را تكافو نمي كند، هزار سير نه تنها مصرف سالانه كه پس اندازي هم بوجود مي آورد. علاوتاً در خيشاوه و نيش زدن كوكنار صدها دهقان بيكار مصروف كار شده و مي توانند مصرف سالانه ي شان را پيدا كنند. اگر مافياي مواد مخدر و قومندانان، مردم را وادار به زرع كوكنار مي كنند، ضرورت مادي دهقانان آنان را به اين زرع بيشتر تشويق مي نمايد كه اگر دولت قادر به ارايه ي بديلي نگردد ممكن نيست صرف با زور تهديد مردم را وادار به گشت غير از خشخاش بسازد.
صنعت: جنگهاي ۲۵ ساله افغانستان را از توليدات صنعتي به كلي خالي ساخته است. جنگهاي تنظيمي آهنپاره هاي كارخانجات را از كابل و ولايات روانه ي پاكستان ساختند.
پاركهاي صنعتي در زمان داوود خان بوسيله هندي ها ساخته شد، در آنوقت ۸۰۰ فابريكه در كشور فعال و نساجي افغان در ماركيت هاي اروپايي بشهرت رسيده بود. جينوپرس بست، بلخ و سپين زر شهرت داشت، پنبهي افغانستان بعد از مصر در جهان نام آور بود. در سه سال گذشته تلاش هايي در جهت استقرار فابريكه و تقويت سكتور خصوصي صورت گرفته است كه متاسفانه در اثر بي امنيتي، خرابي سركها و نبود برق نتوانسته است رشد بكند. در صورتيكه صنعت ما رشد نكند، اين هجوم بيكاران به شهرها مهار شدني نيست، دولت از سكتور خصوصي حمايت خوب ندارد، بر واردات و صادرات، كنترول وجود نداشته بندرگاه هاي تجارتي در حيطه تصرف قومندانان بي مسووليت ميباشند. ورود بي رويه كالا هاي ايراني و پاكستاني در كشور ما گلوي رشد صنايع را گرفته، آن را راكد مي سازد. طرح دولت در تقويت هزار كارخانه واشتغال يك لك نفر در آنها، هنوز رويايي است و مهمترين آزموني كه دولت آينده بايد به كاميابي از آن بگذرد.
تجارت: تجارت در كشور ما تا هنوز روال قانوني را نگرفته مرزها بي در و دروازه اند. اكثر اشيا بشكل قاچاق وارد كشور ما شده، حساب و كتابي ندارند. ماموران فاسد گمركات در تباني با قاچاقچيان قرار داشته، اموال را بي رويه وارد و صادر مي نمايند. اين شيوه قيم را در نوسان نگهداشته، بسياري دستفروشان بزودي ور شكست مي گردند و عده قليلي به سرمايه هاي افسانوي دست مي يابند. بيشترين بيكاران ما به كار داد و ستد در شهرها و يا بشكل دوره گردان در دهات مصروف اند و هيچكدام شان بكار توليدي اشتغال نداشته، جامعه را به سوي مصرفي شدن ميكشانند.
كارهاي ساختماني: بعد از استقرار نسبي امنيت در شهرها و آغاز كار بازسازي (كارهاي تعميراتي و سرك سازي) بخصوص در شهرهاي بزرگ، هزاران كارگر پاكستاني به افغانستان سرازير شدند وهم دهقانان بيكار دهات به شهرها هجوم آوردند، كابل بيشترين محل تجمع اين دهقانان ورشكسته است كه صبح ها در چهارراهي ها بخاطر كار صف مي كشند. كارگران پاكستاني كه بي حساب و كتاب وارد افغانستان شده اند، اكثريت كارها را از كارگران افغاني ربوده اند، آنان با مزد كمتر ، حوصلهي بيشتر و تخصص بالاتر كار ميكنند، شرايطيكه براي كارگران ما نميتواند مساعد باشد. صاحبان كار هم تلاش دارند كارگران پاكستاني را استخدام نمايند كه اين خود باعث شيوع بيشتر بيكاري بين افغانان شده است. اگر دولت جديد قانون كار و كارگر را بوجود نياورد و به اين امر مهم «ربوده شدن كار بوسيلهي كارگران خارجي» توجه نكند، توان مهار بيكاري هاي وسيع فعلي را نخواهد داشت.
تنقيض شدگان: يكي ديگر از زمينه هاي وسيع شدن بيكاري، تنقيض در ادارات كشور بخصوص در بخش هاي نظامي مي باشد كه بدون آماده كردن شرايط كار براي بيكاران ده ها هزار نفر از كارهاي شان سبكدوش مي گردند. دولت اين هزاران نفر را بيكار مي سازد بدون اينكه به اشتغال بعدي شان فكر كند. اين حركات بي سنجش و غير پلان شده به شيوع بيكاري دامن زده، نارضايتي را فوقالعاده بالا ميبرد.
پروسه دي دي آر: عدهي بسياري از تفنگ بدستان كه قبلاً از طريق قطعات نظامي، پسته ها و نوك تفنگ بزور امرار معاش مينمودند و نيز بخش اعظمي از بودجه دولت را ميبلعيدند، در اين پروسه بيكار مانده زمينه هاي معيشتي خود را از دست مي دهند، با دلايل بالا كار در دهات و شهر ها نيز وجود نداشته صدها هزار تن بيكار مي باشند. اين افراد بيكار شده ي جديد، بر بار بيكاري افزوده، مشكلات را چندچند بالا ميبرند.
معاش پايين مامورين و معلمين: مامورين و معلمين كه بين ۲ تا ۳ هزار افغاني معاش دارند به هيچ عنوان قادر به امرار معاش با اين پول ناچيز نبوده مجبور اند بعد از وقت رسمي به كار بپردازند. اين كتله ي وسيع در بسياري زمينه ها كار را از كارگران ربوده و دوشغلي عمل مي كنند، اگر به مامورين معاش در حد كفاف زندگي شان پرداخته شود، دهها شغل كاري بيكار مانده، زمينهي جذب بيكاران را ميسر ميسازد.
امروز يك مليون شاگرد در صنف اول درس ميخوانند بعد از ۱۲ الي ۱۶ سال بايد براي يك مليون جوان فارغ مكتب و پوهنتون كار تهيه شود. آيا دولت برنامهاي براي اين كابوس بيكاري دارد؟
ان جي او ها: در افغانستان ۱۹۷۵ ان جي اوي داخلي و ۳۵۰ ان جي اوي خارجي مصروف كار اند كه پول فراواني در اختيار دارند. آنها پر مصرف ترين ارگان هايي اند كه در كشور ما بيشترين پول را بمصرف مي رسانند. معاش بلند مامورين، عمارت هاي مجلل با كرايه هاي سرسام آور، وسايل نقليه آخرين مدل و بر پايي سيمينارها و كنفرانس هاي پر مصرف به كارهاي كوچك و غير اساسي اشتغال دارند، يكي از آرزوهاي مردم ما اين است كه اگر خدا بخواهد در يكي از ان جي اوها استخدام گردد. اين موسسات غير دولتي با پول فراوان، كار اندكي را بسر مي رسانند، آنان در برابر دولت چالش خطرناكي هستند، زيرا اكثر متخصصان را استخدام كرده، دولت را از نيروي كار محروم مي سازند.
مافياي ان جي اوي در كشور ما همهي امكانات را مي بلعند و اكثر مامورين بالارتبه و مراجع تصميم در پايتخت خود، ان جي او دارند و يا از ان جي او باج مي گيرند، لذا زور كسي به آنها نمي رسد. اكثر پروژه هايي كه ان جي او ها بسر مي رسانند، غير اساسي بوده و دوام نميآورند، چون پولي كه براي انجام كاري به ان جي اوها تعلق مي گيرد با دست بدست شدن و قيچي شدن پي در پي براي آخرين «پيمان كار»ِ چيزي باقي نميماند، لذا پروژهي بسر رسيده مفيديت ندارد.
اگر اين همه پول، يكدست از طريق يك حكومت كاردان در پروژه هاي زيربنايي و درازمدت بكار گرفته شوند، زمينهي كار براي هزاران بيكار پيدا شده و تا حدي اين پرابلم مرفوع ميگردد.
ان جي اوها اكثراً پروژه هاي كوتاه مدت دارند كه براي كارگران بصورت فصلي ايجاد كار مي كنند باينصورت نه سكتور اقتصاد كشور بصورت اساسي تقويت ميشود و نه درد اشتغال مردم را دوا مي كند. دولت بايد براي تقويت اقتصاد كشور در سطح ملي به سكتورهاي توليدي توجه كند تا زمينه اشتغال دايمي به كارگران مساعد گردد.
رشد ان جي اوها كشور را بسوي دو قدرت شدن مي كشاند. اگر اقتصاد كشور به حين روال ادامه يابد اژدهاي ان جي او با آن پشتوانه قوي مالي و حمايت بين المللي دولت را در كام خود فرو خواهد برد و اين مشتي از قدراتمندان سرمايه خواهند بود كه سياست اقتصادي تعيين خواهند كرد نه دولت.
با توجه به پرابلم هاي بالا، اگر دولت جديد بعداز تامين امنيت و خلع سلاح عمومي، اين مسئله ي سرنوشت ساز را در راس كار خود قرار ندهد، قوانين خاص و منطبق با شرايط كار و كارفرما را تصويب ننمايد، مافياي مواد مخدر، جنگسالاري و طالبان به آساني از ميان اين خيل بيكاران بجان رسيده، سربازگيري خواهند كرد و علاوه به آن دزدي، كيسه بري، كلاه بر داري، راه گيري، قاچاق احجار كريمه، قاچاق چوب و اطفال و دزديدن و قاچاق آثار تاريخي همچنان ادامه خواهد يافت.
بهبود زراعت، رشد صنعت، قانوني شدن تجارت، رخصت نمودن كارگران خارجي، محدودكردن كار ان جي اوها، تسريع پروسهي دي دي آر و يافتن كار براي بيكاران اين پروسه، بكار گماشتن تنقيض شدگان از وظايف و وجايب جدي دولت جديد است، كه اگر درين زمينه كوچكترين تعللي صورت گيرد هم دولت و هم مردم بخاك سياه خواهند نشست و تروريزم در شهرها فاقد پايه اجتماعي هستند تدريجاً براي خود جاي پا باز خواهد كرد.
مافياي ان جي اوي در كشور ما همهي امكانات را مي بلعند و اكثر مامورين بالارتبه و مراجع تصميم در پايتخت خود، ان جي او دارند و يا از ان جي او باج مي گيرند، لذا زور كسي به آنها نمي رسد. اكثر پروژه هايي كه ان جي او ها بسر مي رسانند، غير اساسي بوده و دوام نمي آورند، چون پولي كه براي انجام كاري به ان جي اوها تعلق مي گيرد با دست بدست شدن و قيچي شدن پي در پي براي آخرين «پيمان كار»ِ چيزي باقي نميماند، لذا پروژهي بسر رسيده مفيديت ندارد.
اگر اين همه پول، يكدست از طريق يك حكومت كاردان در پروژه هاي زيربنايي و درازمدت بكار گرفته شوند، زمينه ي كار براي هزاران بيكار پيدا شده و تا حدي اين پرابلم مرفوع ميگردد.
ان جي اوها اكثراً پروژه هاي كوتاه مدت دارند كه براي كارگران بصورت فصلي ايجاد كار مي كنند باينصورت نه سكتور اقتصاد كشور بصورت اساسي تقويت ميشود و نه درد اشتغال مردم را دوا مي كند. دولت بايد براي تقويت اقتصاد كشور در سطح ملي به سكتورهاي توليدي توجه كند تا زمينه اشتغال دايمي به كارگران مساعد گردد.
رشد ان جي اوها كشور را بسوي دو قدرت شدن مي كشاند. اگر اقتصاد كشور به همين روال ادامه يابد اژدهاي ان جي او با آن پشتوانه قوي مالي و حمايت بين المللي دولت را در كام خود فرو خواهد برد و اين مشتي از قدراتمندان سرمايه خواهند بود كه سياست اقتصادي را تعيين خواهند كرد نه دولت.
با توجه به پرابلم هاي بالا، اگر دولت جديد بعداز تامين امنيت و خلع سلاح عمومي، اين مسئله ي سرنوشت ساز را در راس كار خود قرار ندهد، قوانين خاص و منطبق با شرايط كار و كارفرما را تصويب ننمايد، مافياي مواد مخدر، جنگسالاري و طالبان به آساني از ميان اين خيل بيكاران بجان رسيده، سربازگيري خواهند كرد و علاوه به آن دزدي، كيسه بري، كلاه
برداري، راه گيري، قاچاق احجار كريمه، قاچاق چوب و اطفال و دزديدن و قاچاق آثار تاريخي همچنان ادامه خواهد يافت.
بهبود زراعت، رشد صنعت، قانوني شدن تجارت، رخصت نمودن كارگران خارجي، محدودكردن كار ان جي اوها، تسريع پروسه ي دي دي آر و يافتن كار براي بيكاران اين پروسه، بكار گماشتن تنقيض شدگان از وظايف و وجايب جدي دولت جديد است، كه اگر درين زمينه كوچكترين تعللي صورت گيرد هم دولت و هم مردم بخاك سياه خواهند نشست و تروريزم كه در شهرها فاقد پايه اجتماعي هستند تدريجاً براي خود جاي پا باز خواهد كرد.
روزگاران