خودشیفتگی یا نارسیسم

 

واژه نارسیسیسم از نام نارسیسوس، یکی از اسطوره های یونانی گرفته شده است. نارسیسوس مرد زیبایی بود که مورد توجه بسیاری از زنان بود اما او نسبت به همه آنها بی تفاوت بود و سبب اندوه آنان میشد. برای مجازات او به دلیل بیرحمی اش، وی را محکوم به آن کردند که فقط عاشق خودش باشد. یک روز هنگامی که نارسیسوس خم شده بود تا یک جرعه آب از یک برکه بنوشد، عکس خود را در آب دید و عاشق آن شد. در این لحظه بود که دریافت دیگران همان احساسی را که اینک او نسبت به خود یافته، به او داشته اند. او نمیتوانست نگاه از تصویر خود در آب برگیرد، دچار غم عشق به خود شد و در کنار برکه از این اندوه جان داد. با دکتر نرگس بیرقی، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی درباره نارسیسیسم یا خودشیفتگی گفتگو کردیم.

 سلامت : اگر موافقاید، از کلمه نارسیسیسم در علم روانپزشکی آغاز کنیم؟
این واژه از نظر لغوی به معنی عاشق خود بودن است و در روانپزشکی به خصوصیات شخصیتی مانند خودمحوری و خودبینی گفته میشود.

سلامت : خودشیفتگی چه تفاوتی با دوست داشتن خود دارد؟

 نارسیسیسم در فرهنگ روانشناسی و روانپزشکی با تعابیر و معانی متعددی به کار رفته است. این تعابیر با یکدیگر متفاوت است. برخی اوقات ممکن است به عنوان اختلال و گاهی نیز یک مولفه طبیعی باشد. هر چند که علاقه به خود در انسانها به صورت عمیق وجود دارد ولی خودشیفتگی در نوع شدید میتواند در عملکرد فردی و روابط بین فردی بسیار سازگارانه باشد.

واژه نارسیسیسم نخستین بار از سوی زیگموند فروید وارد مباحث روانپزشکی شد. از نظر فروید، علاقه به خود لزوما غیرطبیعی نیست و جزء مهمی از روان هر انسان به شمار میرود. او در عین حال نوع بیمارگونه خودشیفتگی را مورد بحث قرار داد. همانطور که میدانید، بسیاری از علایم روانپزشکی ممکن است به صورت خفیف در همه افراد وجود داشته باشد. بهعنوان مثال، اگرچه غمگین شدن در همه افراد روی میدهد ولی افسردگی با تعریف مشخصی میتواند بیماری به شمار رود.

سلامت : آیا نارسیسیسم نوعی بیماری به شمار میرود؟

بله، آنچه امروزه به عنوان اختلال روانپزشکی مطرح است، اختلال شخصیت خودشیفتگی است. این اختلال از جمله انواع اختلال شخصیت است که از سنین نوجوانی یا اوایل جوانی آغاز میشود و اغلب به صورت پایدار در سراسر عمر انسان وجود دارد. این اختلالات در زمینه هیجانات عملکرد بین فردی و اجتماعی فرد تاثیرگذار است.

سلامت : چطور افراد خودشیفته را بشناسیم؟

مشخصههایی که در اختلال شخصیت خودشیفته به چشم میخورد، شامل خودبزرگپنداری، نداشتن همدلی با دیگران، استفاده از دیگران برای رسیدن به مقاصد خود و نیاز به تایید شدن از طرف دیگران است. این افراد اغلب با هوش یا زیبا یا موفق هستند که در حقیقت این نقاط قوتشان هسته مرکزی شروع این اختلال میشود. البته باید به این نکته هم توجه کرد که شخصیت هر فرد میتواند متغیرهای خصوصیتی خاص خود را داشته باشد یعنی شخصیت یک فرد میتواند خصوصیتهای وابسته، وسواسی، پارانوئید و یا خودشیفته داشته باشد که بهعنوان صفت شخصیتی وی محسوب میشود و بیماری به شمار نمیرود. 

شدت صفتهای شخصیتی از اختلالات شخصیتی کمتر است و موجب ناسازگاری جدی برای فرد نمیشود حتی خصوصیتهای نارسیسیستیک سبب موقعیتهای اجتماعی و علمی برتر برای فرد میشود هرچند در روابط بین فردی وی اثر منفی بگذارد. 
سلامت : در صورت درمان نشدن این اختلال، چه مشکلاتی برای فرد به وجود میآید؟

همانطور که اشاره شد، این افراد به شدت نیاز به تایید شدن از طرف دیگران دارند و در صورتی که موفقیتهای فرد نتواند این شرایط را برای وی فراهم کند، بسیار آسیبپذیر میشود و احتمال افسردگی در وی افزایش مییابد. به همین دلیل این افراد اغلب در زمان افسردگی به مرکز درمانی مراجعه میکنند و در این مرحله نیازمند دارودرمانی و رواندرمانی هستند.

****** *******

 

در عشق هم اینگونه است. در اوائل آشنائی گرم و دوست داشتنی ظاهر می شود ولی بعد از ازدواج به تدریج سرد و بی اعتنا میشود. او کنترل کننده و از خود راضی است. همواره پر توقع و عقل در مشت است و چون باورهای خود را درست و بدون نقص میداند از طرف رابطه خود انتظار اطاعت بی چون و چرا دارد. این اختلال در مردان بیشتر از زنان شایع است و معمولا با سایر اختلالات شخصیت خصوصا اختلال شخصیت هیستر یانیک یا نمایشی همراه است.

انسان خودشیفته قادر به دوست داشتن دیگران نیست و دوست داشتن برای او نامفهوم است (مشاهده میکنید که دائم دیگران را مورد تمسخر قرار میدهد و با زیردستان خود رابطه تحقیر آمیز دارد). البته در اوائل ارتباط برای فریب دادن دیگران و صید آنها از این مفهوم (دوست داشتن)استفاده میکند ولی همه اش فیلم و نقش بازی کردن است. باید توجه داشته باشید که افراد خودشیفته خوش سر و زبان هستند و در برخورد اول شما را جذب خود میکنند و در ضمن ظاهرا از اعتماد به نفس بالا و شاید کاذبی برخوردار باشند و حتی برای موفق جلوه دادن خود دروغ می گویند و بسیار بلوف میزنند.

از نظر اشترنبرگ عشق دارای سه جز یا سه مولفه است که عبارتند از تعهد یا وفاداری -صمیمیت و نزدیکی و مولفه سوم کشش جسمانی یا هوس. افراد خودشیفته دو مولفه اول را ندارند و خود این کافی است که زندگی زناشوئی را با مخاطرات جدی روبرو کند.

در تئوری طرحواره درمانی که توسط جفری یانگ ارائه شده است افراد خودشیفته که دارای طرحواره استحقاق هستند، به سه گروه تقسیم شدند که به شرح زیر است:

1-افرادی که در اثر تربیت ناز پرورانه بزرگ شده اند که به آنها استحقاق ناب میگویند. این افراد هر چه در کودکی خواسته اند برایشان فراهم بوده است و والدین آنها را لوس و نونور بار آوردند که درصد این افراد در جامعه ما کم نیست.

2-افرادی که با زجر و محرومیت بزرگ شده اند که به آنها استحقاق شکننده می گویند. اینها برای جبران افراطی احساس حقارت دست به رفتارهای خود شیفتگی میزنند.

3-افراد خودشیفته وابسته، که به دیگران آویزان شده و خود را مستحق این میبینند که افراد دیگر باید نیازهای آنها را براورده کند.

ملاکهای تشخیصی برای تشخیص افراد خود شیفته:

اگر از بین علائم زیر چهار یا پنج علامت در شما یا همسرتان وجود داشته باشد می توان به احتمال زیاد تشخیص اختلال شخصیت خود شیفته را اعمال کرد:

1- خودبزرگ بینی و مبالغه در مورد توانائیهای خود (احساس مهم بودن افراطی)

2- اشتغال ذهنی زیاد و خیال بافی افراطی در مورد پیشرفت و موفقیتهای نامحدود.

3- این باور که فرد بی نظیر و استثنایی است ولی توسط دیگران درک نمی شود.

4- نیاز شدید به تمجید و ستایش شدن توسط دیگران.

5- احساس حق به جانب بودن در اکثر مواقع بدون شواهد کافی.

6- استثمار دیگران.

7 - ناتوانی در همدلی کردن با دیگران (قادر به درک احساسات و رابطه همدلانه با دیگران نیست)

8- حسادت نسبت به دیگران و یا اینکه دیگران به من حسادت میکنند (مکانیزم فرافکنی)

9- متکبر و خودبین بودن (منم منم زدن)

اگر گرفتار این افراد شدید حتما با یک روانشناس حاذق و کار بلد و با تجربه در مسائل زناشوئی در ارتباط باشید تا خدای ناکرده از چاله توی چاه نیفتید.....