آیا لاوازیه می‌خواست اصل آفرینش جهان را انکار کند؟

 

  

شعله آتش در اثر ترکیب گاز درون مواد با اکسیژن هوا به وجود می‌آید؛ ولی برخی از شیمی‌دان‌های قدیم فکر می‌کردند که یک چیز نامرئی در ذغال یا نفت وجود دارد که به هنگام آتش‌گرفتن به صورت شعله خارج می‌گردد و بر آن اسم‌هایی مانند «سولفور» می‌گذاشتند. این نظریّه کم‌کم هواداران زیادی پیدا کرد و دانشمندان زیادی آن را تأیید کردند و آن مادّه نامرئی را «فلوژستون»1 نام نهادند. 2
سایر هواداران این نظریّه معتقد بودند که چون آهن را به وسیله حرارت بسوزانیم، فلوژستون آن خارج شده و بقیّه به صورت زنگ به‌جای‌می‌ماند و نیز در مورد گوگرد می‌گفتند: «اگر گوگرد را بسوزانیم، فلوژستون آن خارج شده، گاز بی‌رنگی که در واقع همان گوگرد بی‌فلوژستون است باقی می‌ماند.»
«لاوازیه3» که یکی از پایه‌گذاران علم شیمی جدید است، سخنان استاد خود، روئل و دانشمندان قبل را مورد مطالعه قرار داد و در پیرامون آن دقّت کرد تا این که متوجّه شد که اعتقاد به وجود فلوژستون اساسی ندارد. 
او در سال 1772 قطعه سربی را با نور خورشید (که به وسیله یک عدسی متمرکز شده بود) سوزاند و ملاحظه کرد که وزن آن زیاد شده است. با خود گفت: قستمی از هوا با فلز ترکیب شده و وزن آن را افزوده است و اگر فلوژستون وجود داشت، باید وزن آن کاسته می‌شد؛ پس باید تئوری فلوژستون را کنار گذاشت. وی برای تأیید این نظریّه اظهار داشت که اگر سرب سوخته‌شده را حرارت دهیم، هوای جذب‌شده را پس می‌دهد و دوباره به سرب تبدیل می‌شود. 
همچنین در سال 1776 چراغی را به مدّت 12 روز زیر ظرفی پر از جیوه قرار داد. طولی نکشید که پوسته نازک قرمزرنگی، سطح جیوه را پوشاند. لاوازیه دریافت که هوای داخل ظرف دیگر قابلیّت تنفّس ندارد و باز با خود گفت: حتماً قسمتی از هوای داخل ظرف با جیوه ترکیب شده که این پوسته قرمزرنگ را به وجود آورده است و برای تأیید گفتار خود، پوسته قرمز را جدا کرده و حرارت داد و مشاهده کرد که از آن گازی خارج می‌شود که قابل‌تنفّس است. بالاخره او نتیجه گرفت که به هنگام سوختن جیوه، چیزی از آن خارج نمی‌شود؛ بلکه در هوا گازی است که با جیوه ترکیب گردیده و تولید اکسیدجیوه می‌کند و او این گاز را «اکسیژن» نامید. 
لاوازیه با صراحت اظهار داشت که مسأله فلوژستون حقیقت ندارد و در ضمن فعل و انفعالات شیمیایی همواره وزن مجموع اجسامی که وارد عمل می‌شوند با وزن موادّی که به دست می‌آیند برابر است و به عبارت دیگر، چیزی از بین نرفته و چیزی نیز اضافه نمی‌گردد. 4
بدین ترتیب، نظریّه فلوژستون هواداران خود را از دست داد و امروزه ما می‌دانیم که شعله‌ورشدن آتش و نفت به علّت ترکیب آن‌ها با اکسیژن صورت می‌گیرد، نه آن‌که مادّه‌ای نامرئی به صورت شعله از آن خارج شود. 
در هر صورت، سیر تاریخی تئوری فلوژستون و نظریّه لاوازیه روشن می‌کند که مقصود لاوازیه از جمله «چیزی از بین نرفته و چیزی نیز اضافه نمی‌گردد» آن است که در فعل و انفعالات شیمیایی چیزی از بین نمی‌رود و چیزی اضافه نمی‌شود و این نظریّه کاری با اصل پیدایش موجودات و آفرینش که یک مسأله فلسفی است، ندارد. 
ولی متأسّفانه برخی پنداشته‌اند که لاوازیه می‌خواهد یک مطلب فلسفی بگوید. پس گفته‌اند: «مسأله پیدایش و خلقت با قانون لاوازیه نمی‌سازد؛ زیرا او می‌گوید: "هیچ چیز به وجود نمی‌آید و هیچ چیز از بین نمی‌رود. " پس چگونه ممکن است چیزی آفریده شده باشد؟»، در صورتی که با توجّه به سیر تاریخی تئوری فلوژستون و قانون لاوازیه، روشن است که نظر او تنها در مورد فعل و انفعالات شیمیایی است که در جهان حاضر صورت می‌گیرد و امّا این که جهان آفریده شده است یا از ابتدا به همین حالت موجود بوده، مسأله‌ای فلسفی است که قانون لاوازیه نسبت به آن کاملاً ساکت است؛ پس عقیده به این که خداوند جهان را آفرید با قانون لاوازیه هیچ‌گونه منافاتی ندارد. 
بنابراین، هنگام فراگرفتن تئوری‌های علمی و نظرات دانشمندان، باید با دیدی عمیق و دقّتی کافی در گفته آن‌ها نگریست و در مورد آن‌ها با افراد مطّلع و مطمئن گفت‌وگو کرد تا حقیقت روشن شود و در اثر سهل‌انگاری، مسأله‌های اعتقادی مورد شبهه و اشکال قرار نگیرند. 
علاوه بر این ما نباید بدون آگاهی همه‌جانبه، تسلیم یک تئوری شویم و آن را مانند حقیقت‌های ثابت علمی تصوّر کنیم. چه بسا نظریّه‌هایی که قرن‌ها دانشمندان از آن‌ها پشتیبانی می‌کردند؛ ولی یکباره از بین رفت و اثری از آن‌ها باقی نماند؛ حتّی امروزه قانون لاوازیه نیز صورت قبلی خود (اصل بقای مادّه) را از دست داده و به صورت «قانون بقای مادّه و انرژی» درآمده است؛ یعنی به عنوان مثال، اگر 8 گرم اکسیژن را با 1 گرم هیدروژن ترکیب کنیم، طبق قانون لاوازیه باید 9 گرم آب به وجود آید، در صورتی که امروزه با محاسبات جدید معلوم می‌شود که مقدار بسیار ناچیزی از مادّه به صورت انرژی حرارتی ظاهرشده و مقدار آب به‌دست‌آمده کم‌تر از 9 گرم است. 5

پی نوشتها: 
1
Phlogiston
2 دانشمندی به نام «اشتاهل» (
Stahl یک شیمی‌دان و زیست‌شناس آلمانی بود که در سال 1660 متولّد شد و در سال 1694 استاد دانشگاه هال گردید و در سال 1734 فوت کرد. ) گفت: «مادّه فرّاری به نام فلوژستون (که همان اصل و روح آتش است) در نهاد مواد سوختنی وجود دارد که در هنگام سوختن، به صورت شعله از آن‌ها خارج می‌شود.» و توضیح داد که «علّت این که چوب، ذغال، و روغن خیلی زود می‌سوزند، این است که در آن‌ها مقدار بیش‌تری فلوژستون وجود دارد؛ امّا این مادّه در فلزّات کم‌تر است.» (کتاب تاریخ علوم پی‌یر روسو، چاپ چهارم، صفحه‌های 303 و 304). یکی از شیمی‌دان‌های بزرگ به نام «روئل» (Rouelle دانشمندی پاریسی است که در سال 1703 متولّد و در سال 1770 وفات یافت) که استاد «لاوازیه» بود، نیز این نظر را قبول داشت و در راه اثبات آن بسیار کوشش می‌کرد. 
3
Lavoisier دانشمندی فرانسوی است که در سال 1743 متولّد شد و در سال 1794 وفات یافت. 
4
Rien ne pere. etrien ne secree
5 کلّ این قسمت خلاصه کتاب «درس‌هایی از اصول دین، شماره 6، مؤسّسه در راه حق» است.