افغانستان و شانگهاي؛ فرصت ها و تهديدها

 

افغانستان به عنوان «عضو ناظر» در اين سازمان حضور دارد و همه ساله هيئت سياسي بلند پاية در نشست هاي اش شركت مي كند. اين نوشتار در پي شناسايي و واكاويي فرصت ها و تهديدهاي همكاري افغانستان و اين سازمان است.

1 . درنگِ بر سازمان هاي بين المللي

سازمان بين المللي عبارت از «اجتماع نهادينة گروهي از كشورها است كه به منظور تحقق هدف هاي معين و مشترك در زمينه هاي مختلف اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... با يك ديگر همكاري مي كنند»(1). همان گونه كه در تعريف بازتاب يافته است، همكاري و تعقيب اهداف مشترك، بنياد گردهم آيي دولت ـ كشورها در چهارچوب سازمان بين المللي است.

سازمان بين المللي از نظرگاه هاي متفاوت و مختلف تقسيم پذير است. از نظرگاه «موضوع»، به سازمان هاي خاص و عام، از نظرگاه «اختيارات و صلاحيت» به سازمان هاي داراي صلاحيت ها و اختيارات گسترده و سازمان هاي داراي صلاحيت ها و اختيارات محدود و از نظرگاه «جغرافيايي» به سازمان هاي جهاني، منطقه اي ـ قارة ـ و ميان منطقه اي ـ قارة ـ تقسيم مي شوند(2).

مكاتب فلسفي برسر تاثيرگذاري سازمان هاي بين المللي در سياست بين الملل با هم اختلاف نظرهاي جدي دارند. در حال كه مكتب رئاليسم(واقع گرايي) بر «دولت محوري» تاكيد نموده و باورمند است كه تنها «بازيگران سياسي» در سياست بين الملل، دولت هاست، نه بازيگران ديگر، مكتب ليبراليسم(ايده آليسم) در كنار دولت هاي ملي به عنوان بازيگر در عرصة سياست بين المللي، «سازمان» هاي بين المللي را نيز مطرح كرده و نمي تواند تاثيرگذاري آن ها را از نظر اندازد(3).

با نگاه به وضعيت و شرايط سياسي حاكم پس از جنگ دوم جهاني و جنگ سرد، شاهد نقش بيشتر سازمان هاي بين المللي هستيم. رئاليست ها اين گونه تحليل مي كنند كه سازمان هاي بين المللي صورت بازي را به نمايش مي گذارد. اما در پشت پردة نهان دولت ـ كشورها با توجه به قدرت ملي شان و چگونگي توزيع قدرت روي تصاميم و مواضع سازمان ها اثر مي گذارند.

به هر حال، يك واقعيت سياسي را نمي توانيم انكار كنيم و آن كه پس از جنگ دوم جهاني و جنگ سرد، سازمان هاي بين المللي از بازيگران مهم و مطرح در سياست بين الملل است. گذشته از سازمان هاي كلان چون سازمان ملل متحد، سازمان هاي كوچك منطقه اي و ميان منطقه اي ديگري نيز هستند كه توسط كشورهاي يك قاره يا حتي دو قاره تشكيل شده اند.

2 . درنگِ بر سازمان شانگهاي

سازمان همكاري هاي شانگهاي در سال (2001) توسط كشورهاي چين، روسيه، قزاقستان، قرقيزستان، تاجيكستان و ازبكستان پايه گذاري شد(4). زبان هاي رسمي اين سازمان زبان هاي روسي و چيني است. شايد علت اين امر اين باشد كه روسيه و چين دو قدرت مهم در سطح منطقه و در درون اين سازمان هستند. در كنار اين كشورها كه اعضاي اصلي سازمان هستند، كشورهاي افغانستان، ايران، پاكستان، هند و مغولستان به عنوان اعضاي ناظر حضور دارند(5).

شانگهاي پس از تاسيس به سرعت رشد كرده است. ميزان همگرايي سياسي، امنيتي و اقتصادي ميان كشورهاي عضو افزايش يافته و در حال دامن گستراندن است. در حال كه شانگهاي مانند سازمان نظامي ناتو نيست، اما به علت حضور كشورهاي چين و روسيه در اين سازمان و نگراني هاي جدي كه اين دو كشور از گسترش ناتو به سمت شرق دارند، برخي ها اين سازمان را ناتوي شرق مي نامند.

1 . 2 . حوزه هاي همكاري در شانگهاي

الف . نظامي و امنيتي

به لحاظ نظامي و امنيتي سازمان هاي شانگهاي سه تهديد را در برابر خود جدي تلقي كرده است؛ تروريزم، افراط گرايي و جدايي طلبي(6). تروريزم در پاكستان و افغانستان حضور گسترده داشته و دارد. افغانستان چهارراه و معبرِ بزرگ است كه در كشورهاي منطقه وصل است. از اين روي، حضور و فعاليت تروريزم در افغانستان، امنيت آسياي مركزي و در نهايت روسيه، و چين را تهديد مي كند. روسيه كشورهاي آسياي مركزي را به مثابه حيات خلوت خود فرض كرده و هر گونه پيدايش تهديد در مرزهاي اين كشورها را به معناي تهديد در برابر خود مي پندارد.

افراط گرايي به معناي «تفكر افراطي» كه منجر به عمل تروريستي مي گردد، در قلمرو همة كشورهاي عضو وجود دارد. چين و روسيه به صورت جدي با اين مشكل مواجه هستند.

و جدايي طلبي تهديد كلان ديگري است كه كاخ نشينان پكن و مسكو را نگران كرده است. در روسيه جدايي طلبان «چچن» ندايي استقلال سر مي دهند و در چين تايوان مدت هاست كه اطاعت پذيري مشخص از پكن ندارد و ندايي جدايي سر مي دهد و نيز جدايي طلبان تبت خواهان استقلال هستند.

 از اين رهگذر اين سه مؤلفه، تهديدهاي مشترك امنيتي است كه همه را گردهم جمع كرده و وداشته كه به صورت مشترك مبارزه كنند.

ب . اقتصادي

در بخش اقتصادي، تمركز بر بسط و گسترش بازرگاني و داد و ستد ميان كشورهاي سازمان است. هدف اين است كه سهولت هاي در زمينة بازرگاني فراهم گردد. طرح دولت چين «منطقه اي آزاد بازرگاني» و طرح ديگر تحت عنوان «باشگاه مشترك انرژي» از سوي دولت روسيه مطرح شده و اين دو طرح در دست اجرا مي باشد(7).

به نظر مي رسد كه كشورهاي عضو به خوبي توانايي ها و ظرفيت هاي همديگر را درك مي كنند. چين از يك سو نيازمند مواد خام و از سوي ديگر نيازمند فروش كالاهاي توليد شده اش است و روسيه و دولت هاي آسياي مركزي داراي منابع طبيعي فراوان و نيازمند كالاهاي صادراتي چين هستند. از سوي ديگر روسيه در زمينة صنايع نظامي دست بالايي دارد و كشورهاي عضو مي توانند از اين كشور تسليحات را خريداري نمايند.

ج . فرهنگي

كشورهاي عضو سند مشترك همكاري هاي فرهنگي را امضا كرده و در سال 2005 نيز نشست و برنامة مشترك را راه اندازي كرده اند(8)، اما شايد بتوان گفت كه سطح همكاري ها در زمينة مسايل فرهنگي اندك بوده است.

3 . افغانستان و شانگهاي

افغانستان در سال (2012) به عنوان عضو ناظر به سازمان همكاري هاي شانگهاي ملحق شده است.

گرچه برداشت ها از عضويت كشور و پي آمدهاي آن مثبت بوده و ارزيابي منفي صورت نمي گيرد، اما به نظر مي رسد كه رقابت هاي استراتژيك و كلان جمهوري خلق چين و فدراسيون روسيه به عنوان قدرت هاي كلان و تصميم گيرنده در اين سازمان، با ايالات متحدة آمريكا و غرب، روي همكاري هاي شانگهاي با افغانستان سايه خواهد انداخت. چين و روسيه افغانستان را به عنوان كشوري كه آمريكا در آن نقش به سزايي دارد و آمريكا به عنوان همكاران منطقه اي آن دو كشور خواهند ديد. نتيجه اين مي شود كه يا يك جانب را گرفته و از نزديكي با طرف دومي بپرهيزد و يا اين كه بدون بهره برداري سياسي ادامه دهد.

الف . فرصت ها

1 . امنيت

به نظر مي رسد كه در عرصة امنيتي تلاقي منافع خوبي ميان افغانستان و كشورهاي عضو اصلي سازمان همكاري هاي شانگهاي به وجود آمده است. گروه طالبان و سازمان القاعده همان گونه كه در طول چهارده سال گذشته براي دولت جديد كشور تهديد «درجه يك» امنيتي به شمار مي رفتند، براي چين و روسيه و دولت هاي آسياي مركزي نيز تهديد جدي بوده اند و نيز اكنون كه گروه داعش به كلان ترين نگراني و تهديد امنيتي كشور تبديل شده، براي سازمان شانگهاي نيز كلان ترين تهديد خواهد بود.

اما به لحاظ جدايي طلبي نمي توان تلاقي منافع را يافت.

2 . اقتصاد

چين به مواد خام افغانستا در آينده و نيز به صدور كالاهاي بازرگاني اش نيازدارد. در عوض،هم چين و هم ديگر كشورهاي عضو نيازمند برخي اقلام صادراتي كشور، هستند. و همچنان روسيه مي تواند تسليحات اش را به افغانستان به فروش برساند. افغانستان به مواد نفتي و گاز و حتي برق كشورهاي آسياي مركزي نيازمند است و اين امر همكاري و وابستگي اقتصادي جدي را پديد آورده است.

2 . تهديدها

فكر مي كنم كلان ترين تهديد، ساية رقابت هاي كلان و استراتژيك آمريكا با دو قدرت منطقه اي روسيه و چين است. آمريكا درخواست عضويت ناظر را در سازمان شانگهاي مطرح كرده بود، اما اين درخواست در سال (2005) از سوي سازمان رد گرديد.

 اين امر نشان مي هد كه رقابت ها ميان آمريكا و اين دو قدرت برجسته بوده و نمي توان ساية آن را از بام مواضع و سياست هاي شانگهاي دور كرد.

از اين نظر، بيم و تهديد كه وجود دارد اين است كه رقابت هاي سياسي ميان اين كشورها، همكاري هاي امنيتي و اقتصادي ميان افغانستان و شانگهاي را تحت تاثير قرار دهد و مانع موفقيت ها و همكاري هاي درست گردد.

در حال كه داعش به عنوان كلان ترين تهديد در حال نفوذ گذاري است اگر رقابت ها به عنوان يك سايه، همكاري ها را متاثر نمايد، تلاش هاي منطقه اي «داعش ستيزي» به صورت جدي پي گيري نخواهد شد.

1 . ضيايي بيگدلي، محمد رضا، حقوق بين الملل عمومي، چ36، تهران: گنج دانش، 1388، ص234.

2 . همان، ص237.

3 . سجادي، عبدالقيوم، جزوة اصول روابط بين الملل، ترم اول، سال 1389.

4 . fa.wikipedia.org/wiki

5 . همان

6 . همان

7 . همان

8 . همان