زندگی

چرا متفقين آشويتز را بمباران نکردند؟

آيا متفقين، زمانی که از عمق فاجعه نسل کشی نازی ها خبردار شدند، بايد به درخواستهايی که برای بمباران آشويتز صورت می گرفت، پاسخ مثبت می‌دادند؟

سيم خاردارهای آشويتز

پيشنهادی برای فروريختن اسلحه بر اردوگاه آشويتز مورد توجه قرار داشت تا به شورش زندانيان کمک شود

اين، يکی از بحث‌های ادامه داری است که از جنگ جهانی دوم بازمانده است.

در تابستان 1944، اطلاعات تفصيلی درباره ماهيت واقعی اردوگاههای مرگ به غرب رسيده بود، اما ماهها طول کشيد تا آشويتز سرانجام با پيشروی ارتش سرخ آزاد شد.

در اين فاصله، هزاران قربانی ديگر در اتاق‌های گاز جان دادند.

آيا انجام يک حمله دقيق به اردوگاه، در آن زمان از لحاظ نظامی امکان‌پذير بوده است؟ و آيا چنين حمله‌ای قادر بوده که روند کشتارها را متوقف کند؟ اين پرسش‌ها هنوز به شدت داغ و بحث برانگيز هستند.

اما بسياری از افراد، از جمله بازماندگان اردوگاه، می‌گويند گذشته از اينکه چنين ماموريتی تا چه اندازه شانس موفقيت داشت، متفقين بايد به هرحال دست به عمل می زدند.

اين بحث همچنين به پرسش‌هايی عمومی‌تر منجر می‌شود که چرا در سراسر جهان کوشش بيشتری انجام نشد تا يهوديان را از دست نازی‌ها نجات دهند؟

اصرار و ترديد

پس از فرار دو زندانی از آشويتز در آوريل 1944 که يک ماه بعد با فرار دو زندانی ديگر ادامه يافت، اطلاعات درباره اين اردوگاه عميق‌تر شد و جزئيات تازه‌ای را در بر گرفت.

شهادت‌ها و بازگويی‌های اين چهار زندانی سابق، پايه و اساس اسنادی را شکل داد که به پروتکل‌های آشويتز شهرت يافتند.

در ژوئن 1944، گروههای يهودی دست به دامن فرانکلين دلانو روزولت، رئيس جمهور آمريکا و وينستون چرچيل، نخست وزير بريتانيا شدند تا با بمباران خطوط راه آهن يا اتاق‌های گاز در اين اردوگاه، قتل عام را با وقفه روبرو کنند.

اما بحث و جدل در اين مورد در سراسر تابستان ادامه يافت.

فرماندهان نظامی می‌گفتند که انجام چنين حمله دقيقی تقريبا ناممکن است و ناموفق خواهد بود. با وجود اين، هيچ مطالعه جامعی درباره مسئله انجام نشد.

برخی توصيه کردند که سلاح و مهمات بر محوطه اردوگاه فروبريزند تا راه برای شورش زندانيان باز شود اما اين پيشنهادها، پس از آنکه به طور گذرا مورد توجه قرار گرفتند، کنار گذاشته شدند.

عکس‌های شناسايی که اخيرا منتشر شده‌اند نشان می‌دهد که هواپيماهای ارتش بريتانيا در ماه اوت همان سال با پرواز بر فراز اين اردوگاه از آن عکس‌برداری کرده بودند. اين واقعيت، نشانه آن است که در سال 1944، بمب‌افکن‌های نيروی هوايی سلطنتی قادر بودند که به آشويتز برسند.

با وجود اين، در حالی که در آن زمان، نيروهای متفقين در منطقه نورماندی پيش می رفتند و ارتش سرخ در آستانه شهر ورشو قرار داشتند، بسياری بر اين باور بودند که بهترين راه برای نابودی اردوگاه‌های مرگ آن است که همه منابع نظامی برای شکست دشمن به کار گرفته شود.

درس‌هايی از گذشته

لارنس ريز، نويسنده و تهيه کننده مجموعه آشويتز در تلويزيون بی بی سی، می‌گويد عدم توجه مناسب به طرح بمباران اين اردوگاه و "لحن بی‌اعتنايی" که در برخی از اسناد آن زمان به کار رفته است، اين تلقی را بر می انگيزد که "کسی به اندازه کافی خود را به زحمت نيانداخته بود تا بمباران آشويتز را در اولويت قرار دهد."

او می‌پرسد: "اگر اسرای جنگی بريتانيا قتل عام می‌شدند، آيا ما هرچه در توانمان بود به کار نمی‌برديم تا کشتار را متوقف کنيم؟"

اما ريز همچنين می‌گويد که تامل بر سر بمباران آشويتز، که کشتارها در آن از نوامبر 1944 متوقف شد، توجه را از اين "پرسش بسيار مهمتر" دور می‌کند که چرا نيروهای متفقين به اندازه کافی برای حفظ يهوديان از دست نازی‌ها تلاش نکردند.

مرکز سيمون ويزنتال، که يک گروه يهودی مدافع حقوق بشر است و برای حفظ خاطره قتل عام يهوديان تلاش می کند، می‌گويد که نيروهای متفقين، اقدامات عملی مناسبی را که می‌توانست به بسياری از قربانيان هيتلر کمک کند، انجام نداده اند.

اين مرکز می‌گويد که بريتانيا و آمريکا می‌توانستند قوانين سختگيرانه مهاجرت را آسان‌تر کنند تا برای مهاجران پناهگاهی امن فراهم شود، همچنين اين دولت‌ها می‌توانستند هشدارهای صريح و پياپی به آلمان بدهند تا يادآوری کنند که رهبران آن کشور بايد برای چنين وقايعی پاسخگو باشند.

در حالی که همه، تنها نازی‌ها را برای فجايع نسل‌کشی سرزنش می کنند، بحث درباره آنکه چه اقداماتی بايد انجام می‌شد يا می‌توانست انجام شود، همچنان با شدت ادامه دارد.

چنان که کيتی هارت موکسون، که از قتل عام آشويتز جان سالم به در برده است، می‌گويد: "قتل عام يهوديان، به عنوان بدترين نمونه، مبنای شناخت انگيزه‌های نسل کشی است که از زمان پايان جنگ جهانی دوم تاکنون در بسياری از نقاط جهان رخ داده است."