زندگی

قسمت دوم

 علامه محمود طرزی

مابدین جا  نه از پی حشمت و جا آمده ایم

از بد حادثه این جا  به پناه آمده ایم

تتبع و نگارش گران توریال

مبارزه محمود طرزی و جوانان افغان در راه آزادی وطن بمقابل سیاست استعمار گرانه انگلیس از صفحات درخشان تاریخ کشور ما است . وایسرای هند بریتانوی به امیر اطلاع داد که اگر سراج الاخبار بدین لحن به نشرات ضد ادامه میدهد ما توزیع آنرا در سر زمین هند بریتانوی منع می نماییم.ولی با وجو سانسور و فشار های شدیدامیر آن زمان، محمود طرزی از هدف خود بر نگشت و ماهیت استعمارگران و قوۀ ارتجاع داخل را تازیانه میزد و پیوسته طرزی میگفت سراج الاخبار جریده دولتی نیست بلکه به اجازه دولت نشر میشود و هدف آن با حبر ساختن هموطنان از احوال جهان است.

هر قدر زمان پیشتر برود و دامنه مطبوعات وسیع تر شود و تحقیقات بیشتر گردد ارزش و تابندگی سراج الاخبار افغانیه و فعالیت های سیاسی و پیهم محمود طرزی که در راۀ آزادی و بهبود مملکت نموده است بهتر و واضح تر نموددار میگردد.

محمود طرزی در سال 1917 (شماره 13سال7دلو1296ه.ش) در مقاله ای زیر عنوان "استقلال دولت غلیه مستقله افغانستان" چنین نوشت:" افغانستان دولت با استقلال آزاد بوده و هست و خواهد بود" طرزی بعد از تعریف کلمه استقلال از نظر لغوی و حقوقی گفت:" دولت علیه افغانستان به همه معانی استقلال، مستقل وآزاد بوده و هست و خواهد بود. ما شش و نیم سال  است که خود را مستقل اعلان کرده ایم و بر خلاف دعوی خود هیچ مدعی ندیده ایم...."

انتشار جریده سراج الاخبار افغانیه در تاریخ آزادی افغانستان اهمیت و مقام خاصی را دارا بوده و در مطبوعات کشور نیز در نوع خود بی نظیر بوده است ، زیرا این جریده بود که تهداب تربیه نسل جدید آزادی خواهان ملی افغان را گذاشت و در تدارک مقدمات انقلاب فکری و آزادی خواهی و تحول ادبی که چند سال بود در افغانستان بوقوع پیوست رول مهم و ارزنده را ایفا کرد.

جریده سراج الاخبار در مدت 7 سال و چند ماه نشرات خویش یعنی تا زمستان 1297 مطابق دسامبر 1918 که بعدآ جای خود را به اخبار جدید بنام ( امان افغان) خالی نمود که نشر آنرا شاگردان محمود طرزی متعهد شدند به عنوان مدارک آموزش برای مبارزان آزادیخواه نقش برجسته را دارا بود.

البته نشرو ترویج علنی نظریات ضد انگلیسی با وجود فشار های حکومت و سانسور شدید که از طرف مقامات آن زمان اعمال میشد کاری بود بسی دشوار به همین علت محمود طرزی در لا بلای مطالب گوناگون با روش عالمانه و ماهرانه سیاسی نظریات آزادی خواهی و ضد استعماری را تا آن جاییکه نشر جریده را به خطر نمی انداخت نشر میکرد.

محمود طرزی بخاطر بیداری شعوری نسل جوان افغان در پهلوی مقالات در سراج الاخبار افغانیه نظریات علمی و فلسفی را بصورت ضمیمه در سراج الاخبار و یا بصورت جداگانه بچاپ میرسانید. او در مدت فعالیت های اجتماعی ، سیاسی و ادبی خویش در افغانستان در حدود 25 کتاب تالیف و ترجمه نموده و اضافه تر از 500 مقاله را به نشر رسانیده است که این آثار نشانۀ از عمق دانش و فهم وی میباشد. برخی از آثارطرزی: سراج الاخبار، سراج الا طفال، سیاحت، علم و اسلامیت،آیا چه باید کرد، ادب در فن، جغرافیای منظوم، معلم حکمت، فلسفه وطن، از هر دهن سخنی، حی و علی الفلاح و حی علی الصلاح ،و پراگند، مختصر جغرافیای عمومی، روضه حکم و غیره و تراجم ناولهای ژول دون: سیاحت در دور زمین، سیاحت در جو هوا،سیاحت در زیر بحر ، جزیره پنهان و ترجمه تاریخ جنگ روس و جاپان.

با قیمت ترین و مهمترین چیزیکه محمود طرزی برای ملت افغان ساخت همانا  مرد مبارز و وطنپرست اعلحضرت امیر امان الله خان میباشد.یگانه مربی و رهنمای این مرد با همت و ملت پرور محمود طرزی بود. از انجاییکه محمود طرزی عشق و علاقمندی خاصی بوطن خود و اعلحضرت امان الله خان داشت ، همیشه رهنمایی های خود را برای ترقی و رفاه جامعه توسط نوشته های خود و بطور خاص به پادشاه افغانستان میرساند.

محمود طرزی انسان خیلی ها مقاومی بود،هر پیش آمد ناگواری که بوی رسیدتحمل کرد و ره مبارزه را ترک نکرد تا که بمقصد خود رسید. غبار مینویسد محمود طزی خود را سعادتمند میدانست که در زندگی خود غلبه افغانستان را بر انگلیس دید و کشور را مستقل یافت و ترویج تمدن و فرهنگ جدید جهان را در وطن ملاحظه کرد.

در دسامبر سال 1918 که فضای سیاسی بسیار دشوار شده بود، محمود طرزی چاپ و نشر سراج الاخبار را قطع نمود اما بعد از جلوس امان الله خان در فبروری 1919 محمود طرزی مکلف به اجرای وظایف سیاسی گردید.

در سال 1919 وزیر خارجه و رکن دولت امانی گردید، رئیس هیئت صلح افغانی در منصوری و کابل بود. در کمترین فرصت توانست که روابط دوستانه و دیپلوماتیک را با کشور های مانند روسیه شوروی ، فرانسه ، ایتالیا، سویس و دیگر کشور های اروپایی قایم نماید.

در باره اینکه محمود طرزی ژورنالیزم و یا روزنامه نگاری را همیشه وظیفه اصلی خود میدانست. محمد کاظم آهنگ از قول جناب جبیب اله  طرزی نقل میکند که روزی بعد از استرداد استقلال افغانستان جریده طلوع افغان کندهار به مسئولیت مولوی صالح محمد هوتک در سال 1921 راجع به سیاست افغانستان و بریتانیا مقاله نوشته بود. و از آنجا که وظیفه حبیب الله طرزی ایجاب میکرد مکتوبی نوشت که تحریرچنین مقالات در مناسبات سیاسی  جنجال بارمیاورد بایددر نشر چنین مقالات با وزراتخانه مشوره شود . مدیر اخبار صالح محمد خان هوتک در جواب  این نامه  مکتوب شدید ی بوزارت خارجه نوشت و حبیب الله طرزی  نیزجواب شدیدتری نوشت وخواست امضاء وزیر را در آن مکتوب بگیرد. وقتیکه محمود طرزی نامه را سر تا پا خواند بسوی من( حبیب الله طرزی) نگریست و گفت تو میخواهی که این مکتوب را بالای من امضا کنی . عرض کردم بلی زیرا بر وزارت خارجه تعرضی شخصی کرده. وزیر گفت در نزد من این چوکی درین مقام ارزش ندارد درمقابل مسلک من که ژورنالیزم است به توتی نمی ارزد من هم مثل او یک جریده نگارم و هرگز خود را اجازه نمیدهم که در مقابل کمک و همکار خود چنین یک چیز بنویسم. آزادی قلم مفید وبحق و باطل تحریر نیست بلکه آزادی  آن است که هرچه خواسته باشد بنوسد و قضاوت را به قارئین بگذارد.

محمود طرزی در سال 1922 در اثر ایجاب  وظایف و نزاکت های سیاسی بین کابینه به سفارت در فرانسه اعزام میگردد.

در فرانسه نیزآرام ننشسته وبرای معرفی افغانستان خیلی زیاد کارکرد ،قراردادهای متعدد کلتوری و فرهنگی به امضآ رسانید . چندین مقاله راجع به افغانستان سیاست آن و رسالۀ به فرانسوی به چاپ رسانید نظر به فعالیت ها و در خواست محمود طرزی بود که در ساحه ارکیولوژی و تحقیقات تاریخی هیات فرانسه به افغانستان آمد و هم چنان لیسه استقلال تاسیس شروع به فعالیت نمود و شاگردان افغانی جهت تحصیلات عالی بفرانسه اعزام گردید.زمانیکه محمود طرزی در فرانسه بود اوضاع سیاسی در افغانستان دوباره مغشوش کرد و در ختم 1923 در بعضی ولایات کشور اغتشاش شروع شد و در سال 1924 که اوضاع داخلی افغانستان فوق العاده تیره شد محمود طرزی دوباره به وظیفه وزارت خارجه مقرر گردید. در سال 1925 بین نظریات امان الله خان و محمود طرزی نظر به جریانات کاری و پرابلم های اجتماعی اختلاف پیدا شد و محمود طرزی استعفی نمود ولی استعفی اش منظور نگردید.

در سال 1927 محمود طرزی در اثر مریضی برای تداوی به سویس سفر کرد و پس از مدت یکسال و چند ماه تداوی دوباره بوطن برگشت ولی این بار بکلی گوشه نشین شد.در آغاز ماه اکتوبر میزان 1928 / میزان 1308 در شهر کابل تظاهرات بزرگ که توسط اردو پراگنده شد،صورت گرفته، بااینکه حالت شدید و پیچیده بحرانی سیاسی و اجتماعی توام با کودتا ها در بسیاری نقاط افغانستان و کابل حکمفرما بود. بعضی از اطرافیان نزدیک امان الله در برابر اصلاحات رادیکال آن مقاومت معین را از خود نشان داد. مثلآ محمود طرزی که بنام پدر نهضت جوانان افغان یاد میشد، محمد ولی خان وزیر دفاع و نزدیک ترین همکار شاه ، عبد الهادی داوی یکی از رجال مشهور جوانان افغان، عبدالرحمن لودین ریس گمرک کابل و یکی از فعالین جوانان افغانکه در جرگه سپتامبر 1928 دستگاه اداری امان الله را انتقاد کرده بودند و همچنین یک عده اشخاصیکه منحیث طرفداران نظریات متکی بر اصلاحات مشهور بودند، برطرف شدند.

جوانان افغان می فهمیدند که رادیکا لیسم و قاطعیت پادشاه خطر انفجار را در بر دارد بنابرین آنها طرفدار نظریات معتدل بودند. اما شاه سعی و کوشش میکرد که تمام مسایل را شخصآ حل وفصل کند. در چنین شزایط همسنگران قدیمی پادشاه که هسته( جوانان افغان) را تشکیل میدادند از وی دور شدند.

محمود طرزی در زمان اغتشاش حبیب الله مشهور به بچه سقاء بطرف کندهارحرکت کرد بعد از یک ماه توقف در کندهار بطرف هرات و سپس به ایران رفت.رجال ایران از وی علت آمدنش را میپرسیدند و محمود طرزی در جواب تنها این بیت خواجه حافظ را میخواند:

مابدین جا  نه از پی حشمت و جا آمده ایم

از بد حادثه این جا  به پناه آمده ایم

محمو طرزی بعد از سه ماه اقامت در ایران دو باره به ترکیه سفر نمود نظر به سوابق کاری و محبوبیتی که وی در ترکیه داشت اتاترک از وی به گرمی استقبال کرده و معاش برایش مقرر نمود.

در مدت سه سال و شش ماه زندگی اش در استانبول به نوشتن و سرودن شعرپرداخت. خاطرات کودکی و جوانی خود را نوشت. در سال 1944 با یک عالم نامیدی و با دل پُر درد از جهان گذشت.

ماخذ

افغانستان در مسیر تاریخ، میر غلام محمد غبار

مجله ژوندون پنجشنبه 22 جدی 1356 مطابق 12 جنوری 1978

نگاهی بتاریخ استرداد استقلال، عزیز الدین وکیلی فوفلزایی

تاریخ معاصر افغانستان (بیهقی) 1362

      تاریخ افغانستان1843-1919 ، کابل، 1364

لودیک آدمیک، تاریخ سیاسی افغانستان از زمان امیر عبدالرحمن خان تا استقلال، 1349

 

 

 

 علامه محمود طرزی

ترک مال و ترک جان و ترک سر

در رۀ مشروطه اول منزل است

تتبع و نگارش گران توریال

 محمود طرزی پسر سردار غلام محمد خان طرزی، نواده سردار رحمدل خان برادر امیر دوست محمد خان در سال 1868 در شهر غزنی متولد گردید.

محمود طرزی یک سیاستمدار بارز و واقعی، ادیب و شخصیت نامدار افغانستان بود به کشور و مردم افغانستان عشق بی پایان و محبت سرشار داشت.

در سال 1881 هنگامیکه محمود طرزی 14 سال داشت یک جا با پدرش سردار غلام محمد خان بنابر اختلاف که بین امیر عبدالرحمن خان و پدرش پیدا شد از راه کویته بسوی هند حرکت کرد. وی در مدت سه سال و شش ماه زندگی در بندر کراچی در رشته های مختلف مانند آموزش علوم ریاضی، فلسفه و آموختن زبان اردو در پهلوی رشته مورد علاقه اش ادبیات پرداخت . در سال 1884 از بندر کراچی با خانواده اش عازم بغداد و باز استانبول گردید و در شام مسکن گزید.

محمود طرزی از کودکی علاقه زیادی بمطالعه کتب داشت. ضمن فراگرفتن علوم عصر به کسب زبان عربی و ترکی نیز پرداخت. ادب زبان دری را بیشتر و بیشتر نزد پدر خود میاموخت.غلام محمد خان طرزی ادیب، شاعر و خوش نویس بود و در دربار امیر دوست محمد خان لقب" ارجمند دانشمند" داشت. آثار خطی او در آرشیو ملی افغانستان در کابل وجود داشت. به اثر تشویق پدر، محمود طرزی بنوشتن نظم و نثر آغاز نمود. مطالعه شباروزی اکثر کتب مهمه متداول ترکی عثمانی که از زبان های اروپایی ترجمه شده بود او را از تحولات سیاسی و علمی جهان با خبر ساخته بود. محمود طرزی زمانیکه در دمشق بود در امور ایالت سوریه در داخل امپراتوری عثمانی کار میکرد. کار سکرتری و تماس با مردم وی را با زندگی جدید آزادی خواهان آنجا بیشترآشنا ساخت و همین آشنایی اوست که مفکوره آزادی خواهی و ضد استعماری را در وی تقویت بخشید. بر علاوه در تربیه اولیه تمایلات سیاسی و اجتماعی محمود طرزی بدون شک ملاقات های سید جمال الدین افغانی تاثیر عمیق داشته است. وی در مدت هفت ماه اقامت نزدسید جمال الدین  که قبلآ از دوستان نزدیک پدرش بود کاملآ نظر او را بخود جلب کرد چنانچه خودش بیان میکند :" سید در اخیر عمر افکار و نظریات سیاسی خود را بر وی بیان میکرد" و از همین وقت محمود طرزی توجه زیادتری بنوشتن مقالات سیاسی و داستان های اجتماعی نمود.

هنگامیکه محمود طرزی در سال 1903 برای بار اول به افغانستان آمد و امیر جبیب الله خان که دانش ، فضل و مفکوره های مترقی وی را دید از او دعوت کرد تا بکابل بر گردد. محمود طرزی که از جمله اشخاص وطنپرست و ملت پرور بود و جز کمک و بلند بردن سویه زندگی مردم و مملکت دیگر آروزی نداشت این دعوت را قبول کرد و پس از9 ماه اقامت در کابل دوباره از راه بمبی عازم دمشق شد و در سال 1905 با تمام خانواده بعد از22 سال دوری از وطن بکشور مراجعت کرد.

پیش از رسیدن محمود طرزی هیچ یک مدرسه معاصر که قابل ذکر باشد در افغانستان وجود نداشت. امیر حبیب الله خان تازه به معارف عصری اظهار علاقه کرده و مکتب حبیبه را تاسیس کرد . بااینکه علایم تحولات مادی اندک اندک نمایان شده بود مگر بازهم از نظر تحول فکری افغانستان کشور پیشرفته نبود. افکار محمود طرزی در کشور خودش افکار بیگانه تلقی میشد. قابل قدر است که در طی چند سال مبارزه همین افکار را در بین اهل سواد بحدی نشر کرد که به حیث اصیل ترین افکار آزادی خواهان و آزادی طلبان افغان بروز نمود.

با آمدن محمود طرزی جنبش های ملی و سیاسی بشکل فعالتر شروع میشود.زیرا وی برای تامین آسایش مردم خیلی زود دست بکار شد. بمجرد رسیدن بکابل خاطرات و ایده های که از مسافرت ها و مذاکرات با اشخاص فهمیده و ورزیده اندوخته بود همه را در راه بلند بردن سویه زندگی مردم و بدست آوردن استقلال افغانستان بکار برد و با همۀ این تجارب و اندوخته ها بمبارزه فعال پرداخت که در حقیقت فعالیت های سیاسی محمود طرزی در افغانستان از همین وقت 1905 مطابق 1284 ه.ش شروع میشود.

محمود طرزی از نخستین روز وردش توجه مردم باسواد را بخود جلب کرد، بدین معنی که جوانان روشنفکر عسکری و ملکی بگفتار او علاقه گرفتند تا از اندوخته های وی برای بوجود آوردن یک افغانستان مترقی استفاده نمایند.

زمانیکه از نویسندگی محمود طرزی سخنی زده میشود بیش از همه سراج الاخبار افغانیه جلب توجه مینماید. امیر حبیب الله خان در سال 1905 نشر جریده ای را بنام سراج الاخبار در کابل بمولوی عبدالروف خان مدرس مدرسه شاهی کابل اجازه داد.

ولی این جریده بیشتر از یک شماره منتشر نگردید. اگر چه اولین دستگاه مطبوعات در افغانستان در نیمه دوم قرن 19 روی کار شد اما رکود عمومی اقتصادی و اجتماعی و کلتوری مملکت از یک طرف و بیسوادی مردم از جانب دیگر مانع اساسی صنعت چاپ و پیدایش مطبوعات در افغانستان شده بود. اما فغالیت اساسی مطبوعاتی در افغانستان بصورت دوامدار و بدون معطلی با خبر نگاری یا بهتر بگویم با فعالیت های محمود طرزی آغاز میشود که با نشر مجدد جریده سراج الاخبار1911-1919 خدمات بزرگی را در ساحه مطبوعات کشور عملی میسازد بدین سبب اگر او را پدر ژورنالیزم افغانستان یا بنیادگذار تحول فکری و فرهنگ وطن بگوییم شایسته و بجاست، زیرا او بودکه چراغ روزنامه نگاری را دوباره افروخت و بدون وقفه ادامه داد. او راه فرهنگ جدید را باز و تحول فکری را در کشور راه داد و جوانان افغان را از روشنی تحولات جهان با خبر ساخته و در راه  آزادی و ترقی کشور به مبارزه دعوت نمود.

" این جریده مکتب جدیدی در ادب اجتماعی کشور گشود و راه نشرات تازه ادبی و سیاسی بادریچۀ از زندگی جهان نوین بررخ مطالعین باز کرد. جریده از استقلال تام مملکت حرف زد و با نفوذ استعماری دولت انگلیس مخالفت شدید نمود....

این جریده از هرج ومرج اداره داخلی نیز انتقاد میکرد،مهذا بزودی مرکز علنی آزادی خواهان و اصلاح طلبان کشور گردید."(1)

محمود طرزی برای پیشبرد مرام های انکشافی خود چون یک سیاستمدار بزرگ که با عزم ثابت قدم گذلشته بود شروع به فعالیت نمود.

فعالیت های سیاسی و اجتماعی محمود طرزی و جوانان افغان در درجه اول متوجه آزادی و اوضاع داخلی افغانستان و افشا کردن ماهیت استعمار در آسیا و کوشش سلطه جویان اروپایی برای تولید موانع در ترقی افغانستان بود زیرا قوه استعمارگرانه انگلیس در آن زمان در افغانستان بشدت پیش میرفت.

سراح الاخبار به پشتیبانی از مردم خود یعنی رها یی از استعمار برخاست و در زودترین فرصت خاموشی برده وار را در هم شکست و چون اسلحه برای گرفتن استقلال سد راه استعمار شد.

 حقیقتآ هدف اصلی محمود طرزی افشا کردن کرکتر تسلط جویان ممالک استعمارگر مخصوصآ انگلیس ها بود. بدین سبب روی صفحات سراج الاخبار مقالات ضد استعماروبرعلیه سیاست انگلیس ها شماره به شماره زیاد شده میرفت. طرزی نوشت:" ما تسخیر کنندگان آسیا را غاصبین و غارتگران میدانیم، اروپائیان تنها به اروپا قناعت نکرده دست طمع به امریکا و استرالیا و افریقا دراز کردند به آن هم قناعت نکرده آرزو دارند دولت های بزرگ آسیائی را نیز جز خود سازند ،بدین سبب حرص و طمع شان روز بروز زیاد شده میرود.

محمود طرزی سیاستمدار خیلی با عظمتی بود و با مهارت سیاسی که داشت حساسیت زبان را درک نموده و مدبرانه میکوشید که با ارتجاع داخلی که حرکت سری مشروطه خواهان را در سال  1908-1909  بشدت سرکوب نمودند و هر لحظه آماده از بین بردن آزادی خواهان بودند با تدبیر و دور اندیشانه بر خوردنماید و برای رسیدن به اهداف خود خیلی مبتکرانه برخورد میکرد.

" البته جریده که در یک محیط مطلق العنانی شدید زیرنظر مستقیم دولت منتشر میگردید نمی توانست با استبداد و روش شخصی شاه تماس بگیردو لهذا برای بقایای خودبه مدیحه سرایی شخص شاه متوسل میشد و دراین راه غلو میورزید. او مقالات بسیاری زیر عنوان" مزایا و ثنای اعلحضرت" مینوشت و از سیروشفر و شکار و دربار شاه سخن میزد در مدح از شکار امیر چنین عنوان میکرد:

شکارگاه چناری:                  

                             همه آهوان صحرا سر خود نهاده به کف     بامید آنکه روزی بشکار خواهی آمد.

......سراج الاخباربرای خوش نگهداشتن امیر حبیب الله خان جنبش های دیموکراتیک ترکیه و ایران را نیز تذمیم میکرد."

محمود طرزی در روی صفحات جریده سراج الاخبار چشم خوانندگان خود را در برای گرفتن آزادی باز نمود وی نوشت: " اگر میخواهید و آرزو دارید در میان زندگان مثل مردگان زندگی نکنید پس طرز روش زندگانی را اختیار کنید زیرا این وضع شایان حال یک مُلک غیور نیست بیدار شوید کمر همت بسته کنید سعی ورزید بی حسی وافسردگی را ترک نمایید . پس ای برادران وقت تنبلگری بگذشت ورفت حرکت کنید آیا جای تاسف نیست که همه اقوام عام برای حفظ حیات و نگهداشت عظمت قومی خود مصروف حرکت اند ولی ما افغانها هنوز در خواب سنگین آسوده خاطر غنوده ایم."

جای دیگر می نویسد:" ای جوانان وطن نی وقت خواب و غفلت است، موسم بیداری و مردانگی و غیرت است ما که افغانیم ما را ننگ افغانی سزد زانکه بی ننگی به افغان بی نهایت خجالت است."

سراج الاخبار مربی فکری عدۀ از روشنفکران و شهزاده امان الله خان بود و در انقلاب سیاسی افغانستان تاثیر بزرگی داشت.

جریده سراج الاخبار از ابتدا راجع به سیاست حکومت بریتانیا نمی نوشت ولی با نزدیک شدن جنگ اول جهانی و ستمگری های که در مقابل ملت های مسلمان و خاصه دولت عثمانی صورت میگرفت ، این مقالات خصومت آمیز و تحقیرآمیز تر شد که بلاخره حکومت هند بریتانوی از این حالت سخت نگران شده امر سانسور آنرا در حکومت خویش صادر کرد .  گرچه در ترکستان روسی در سال 1912 سانسور شده بود، زیرا آنها میدیدند که در پهلوی گوش شان اخباری بر ضد سیاست و افشا کردن ماهیت استعماری نشر میشود.

نشر مقالات محمود طرزی بر ضد استعمار و سیاست اشغالگرانه حکومت بریتانیا روی صفحات جریده سراج الاخبارعقاید سیاسی محمود طرزی را ترسیم میکرد.

در سراج الاخبار نه تنها مقالات سیاسی نشر میشد بلکه اشعار سیاسی نیز بچاپ میرسید که یکی از این اشعار بنام" بلبل گرفتار " از " پریشان " یعنی عبدالهادی داوی همکار فعال جریده سراج الاخبار بود که حتی نماینده هند بریتانوی بعد از نشر این شعر در تلاش گرفتاری آن عده جوانان افغان برآمد ولی موفق نشد.

ادامه دارد

1-  افغانستان در مسیر تاریخ،میر غلام محمد غبار