كره شمالي ، آخرين ديكتاتوري ((پرولتاريا))
تهيه و تنظيم: محمود صالحي
مقدمه:
برخلاف كشورهاي سوسياليستي اروپاي شرقي و اتحاد جماهير شوروي ، دولت كمونيستي كره
شمالي مشمول روند فروپاشي نشد. كره شمالي يكي از بسته ترين اعضاي جامعه جهاني است و
بندرت اخبار و گزارشي از آن بدست مي رسد. از اواسط دهه نود به اين سو، تنها در دو
مورد نام اين كشور در عرصه سياست جهاني مطرح شده است. مورد اول هشدار سازمان تغذيه
جهاني وابسته به سازمان ملل در اواسط دهه نود بود كه طبق آن جان ٦٠٠هزار تا ٥/٣
ميليون نفر بر اثر سوتغذيه در معرض خطر جدي قرار گرفته بود. مورد دوم سخنراني جرج
بوش و مطرح كردن نام كره شمالي در كنار ايران و عراق بعنوان يكي از اعضاي محور
شرارت.
تاريخچه:
پس از پيروزي ژاپن در نخستين جنگ با چين (٩٥ـ١٨٩٤) و در
جنگ با روسيه (٥ ـ١٩٠٤) كره بكلي تحت استيلاي ژاپن قرار گرفت. در اوال مارس ١٩١٩
هنگامي كه آخرين امپراطور كره فوت كرد طي يك گردهمايي در سئول كه ٢ ميليون نفر در
آن حضور داشتند كره اي ها خواستار استقلال شدند. نيروهاي ژاپني با حمله به اين
گردهم آئي ٢٣ هزار نفر را به قتل رساندند و بيش از ٤٧ هزار نفر را دستگير كردند. در
آوريل همان سال رهبران استقلال طلبان ((سينگمان ري))، ((آن چانگ هو)) و ((كيم كو))
دولت موقت كره را در شهر شانگهاي چين تشكيل دادند.
در جنگ دوم جهاني پايه هاي نفوذ ژاپن در كره به سستي گرائيد. در فوريه و ژوئيه سال
١٩٤٥ در كنفرانس هاي ((يالتا)) و ((پوتسدام)) آلمان ، كره به دو قسمت شمالي و جنوبي
تقسيم و قرار شد تا زمان ((اتحاد مجدد)) قسمت شمالي در تصرف روس ها و قسمت جنوبي به
اشغال آمريكا درآيد. مدار ٣٨ درجه نيز به بعنوان مرز دو كره تعيين گرديد.
اواسط سال ١٩٤٩ سربازان خارجي از هر دو كره خارج شدند اما كره بعنوان مركز جنگ سرد
بين دو قدرت آمريكا و اتحاد شوروي باقي ماند. در ٢٥ ژوئن ١٩٥٠ به خاطر اتحاد مجدد،
كره شمالي به كره جنوبي حمله ور شد. در ٢٧ ژوئن شوراي امنيت سازمان ملل تصويب كرد
كه اعضاي اين سازمان جهت مقابله با حمله كره شمالي به كمك كره جنوبي بشتابند.
بدنبال اين تصميم ، آمريكا و ١٥ كشور ديگر نيروهاي نظامي خود را براي شركت در جنگ
اعزام داشتند. در روز ٢٨ ژوئن ، سئول بدست نيروهاي كره شمالي افتاد. روز ١٥ سپتامبر
نيروهاي آمريكايي طي حمله اي شهر سئول را اشغال كردند و با ادامه تعرض نيروهاي
سازمال ملل روز دهم اكتبر شهر پيونگيانگ پايتخت كره شمالي به دست آنان افتاد.
دولت چين بعنوان دفاع از منچوري به نفع كره شمالي وارد صحنه جنگ شد. روز ٣ دسامبر
سال ١٩٥٠ سئول بار ديگر بدست نيروهاي چيني و كره شمالي افتاد. با حمله متقابل
نيروهاي آمريكايي در ٢٧ آوريل سال ١٩٥١ بار ديگر سئول به تصرف آنان درآمد. سرانجام
در ٢٧ فوريه سال ١٩٥٣ پيمان آتش بس بين دو كره امضا شد. در اين جنگ تلفات نيروهاي
سازمان ملل ٧٤ هزار نفر كه ٥٤ هزار نفر از آنان آمريكايي بودند و ٢٥٠ هزار نفر زخمي
شدند كه ١٠٣ هزار نفر آن آمريكايي بودند. علاوه بر اين ٨٣ هزار نفر اسير و
مفقودالاثر شدند. از سوي ديگر تعداد كشته شدگان چيني ٩٠٠ هزار نفر و كره شمالي ٥٢٠
هزار نفر اعلام شد. در ضمن حدود ٤٠٠ هزار نفر غير نظامي در طي اين جنگ كشته شدند.
سيستم سياسي
قانون اساسي جمهوري خلق كره در سال ١٩٧٢ به تصويب رسيد. قوه مقننه از يك مجلس به
نام مجلس عالي خلق با ٦٨٧ عضو براي هر ٤ سال يكبار انتخاب و ١٦ عضو كميته مركزي را
براي مدت ٥ سال بر مي گزيند. دبير كل حزب كمونيست و رهبر كره شمالي تا زمان مرگش
كيم ايل سونگ بود. كيم ايل سونگ در زمان حياتش ((كيش شخصيت)) را در اين كشور رواج
داد و تا حد ((پرستش)) مقام رهبري پيش برد. پس از مرگ او به شيوه ((جمهوري موروثي))
پسرش كيم ايل يونگ به مقام رهبري دست يافت.
بر كره شمالي سيستم تك حزبي حكم فرماست و فعاليت احزاب در اين كشور غير فانوني است
و تنها حزب قانوني آن حزب كارگر مي باشد. قدرت اصلي قانون گذاري در دست كميته مركزي
حزب است. مطبوعات و رسانه ها همگي دولتي هستند و آزادي بيان و عقيده در اين كشور
وجود ندارد و سانسور و كنترل بشدت اعمال مي شود. از مدتي پيش در تمامي خيابان هاي
پيونگ يانگ و ديگر شهرهاي بزرگ بلندگوهاي بسيار قوي نصب شده و تمام مدت براي
مغزشويي شهروندان تبليغات دولتي پخش مي شود.
بازي ((موش و گربه)) اتمي
كره شمالي كشوري كوهستاني است و بغير از منابع محدود ذغال سنگ بطور طبيعي دچار
كمبود انرژي است. براي رفع بحران انرژي ، كره شمالي سالهاست كه بدنبال دانش هسته اي
و استفاده از انرژي اتمي است. بدين منظور چندين نيروگاه هسته اي نيز احداث شدند.
اما كره شمالي براي غني سازي اورانيوم و توليد بمب اتمي احتياج به تكنولوژي بسيار
پيچيده گريز از مركز دارد كه دست يابي به آن ساده نيست.
هفته گذشته عبدالغدير خان پدر بمب اتمي اسلامي پاكستان و قهرمان ملي اين كشور بجرم
فروش دانش اتمي به ايران ، كره شمالي و ليبي بازداشت خانگي و سپس از مقامش بركنار
شد.
خان در برلين غربي و شهر دلفت هلند در رشته متالورژي تحصيل كرده و در شهر لوون
بلژيك دكتراي اين رشته را كسب كرده است. او پس از اتمام تحصيلات در شركت آلماني ،
انگليسي و هلندي ((اورنكو)) كه سازنده دستگاه هاي گريز از مركز براي غني سازي
اورانيوم است مشغول به كار شد. بعلت مشكلات ترجمه در اين شركت او پس از يك هفته به
مركز شركت اعزام و با دسترسي به اسناد، مدارك و دانش هسته اي مشغول به ترجمه مي
شود. او در ژانويه سال ١٩٧٦ ناگهان غيبش مي زند. سال ١٩٨٣ يك دادگاه در آمستردام او
را بجرم جاسوسي غياباً به چهار سال زندان محكوم مي كند. سال ١٩٨٥ خان در سمت رئيس
موسسه تحقيقات اتمي پاكستان آغاز به كار مي كند.
زماني ذالفقار علي بوتو گفته بود: ما حاضريم به لحاظ اقتصادي علف بخوريم اما بمب
اتمي داشته باشيم. اينك پاكستان داراي بمب اتمي شده اما از دانش موشكي براي پرتاب
آن برخوردار نيست. بدين منظور خان سال ١٩٩٢ طي مسافرتي به پيونگ يانگ به دانش ساخت
موشك هاي ((نودنگ)) با برد ١٥٠٠ كيلومتر دست مي يابد و در مبادله تكنولوژي گريز از
مركز را به كره شمالي مي دهد.
پس از اينكه مشخص شد كره شمالي توانايي ساخت بمب اتمي را دارد در مذاكرات بين اين
كشور و آمريكا در سال ٩٤/١٩٩٣ قرار شد در مقابل صرف نظر كردن كره شمالي از ساخت بمب
اتمي اين كشور دو نيروگاه هسته اي احداث كند و تا زمان به بهره برداري رسيدن آن
سالانه ٥٠٠ هزار تن نفت از طرف آمريكا به كره شمالي ارسال شود و آمريكا از حمله
پيشگيرانه به اين كشور خودداري نمايد.
روز ٤ اكتبر سال ٢٠٠٢ جرج بوش اعلام كرد دولت كره شمالي از دو سال پيش مشغول غني
سازي اورانيوم است. روز ١٤ اكتبر صادرات نفت از سوي آمريكا متوقف شد و ژاپن ، كره
جنوبي و اتحاديه اروپا نيز به اين تصميم پيوستند.
روز ٢٥ اكتبر دولت كره شمالي قرارداد سال ١٩٩٤ را لغو و اعلام كرد در صورت برآورده
شدن سه شرط حاكميت ملي ، پايان دادن به رفتار خصمانه و برچيدن محاصره اقتصادي از
سوي آمريكا، حاضر به بازگشت به پشت ميز مذاكره است.
پس از آن دولت كره شمالي از قرارداد منع سلاح هاي اتمي خارج و با در دست داشتن برگ
بمب اتمي ((زبان جنگ)) را انتخاب كرده و سياست ((تشنج كنترل شده)) را دنبال مي كند.
داده هاي اقتصادي
بر اساس آخرين سرشماري در سال ١٩٩٣ كره شمالي ٢١ ميليون و ٢١٣ هزار نفر جمعيت دارد.
٦١% از جمعيت آن در شهرها زندگي مي كنند. مهمترين صنايع كشور شامل آهن و فولاد،
توليد ماشين آلات ، نساجي ، شيميايي ، سيمان ، شيشه و كاغذ است. ١/٣٠% از جمعيت كره
در عرصه كشاورزي فعال است و مهمترين محصولات آن شامل برنج ، جو، ذرت ، گندم و پنبه
است و علاوه بر آن ٦/١ ميليون تن صيد ماهي دارد.
واحد پول كره شمالي ((وون)) برابر ١٠٠ ((چون)) مي باشد. در مبادلات رسمي ارزي يك
دلار آمريكا برابر ٠٢/١ وون و يك يورو اتحاديه اروپا برابر ٩٧/٠ وون است. در بازار
تبديل ارز ارزش ١ يورو برابر ١٥/١٦٧ وون و يك دلار برابر ٢٠/١٤٣ وون مي باشد.
ميزان توليد ناخالص ملي كره شمالي در سال ١٩٩٨ برابر ٦/١٢ ميليارد دلار بوده (براي
مقايسه: كره جنوبي ٦/٤٤٧ ميليارد دلار) واردات كره شمالي در سال ٢٠٠٠ بالغ بر ٥/١
ميليارد دلار و صادرات آن ٩٠٠ ميليون دلار بوده است. (براي مقايسه: صادرات كره
جنوبي در سال ٢٠٠٢ در حدود ١٦٢ ميليارد و واردات آن ١٥٢ ميليارد دلار بوده است). از
ميزان درآمد سرانه و بيكاري آماري در دست نيست.
رفرم هاي اقتصادي
راه ((شوروي)) يا چين
پس از قدرت گرفتن كيم ايل سونگ و حزب كمونيست در سال هاي ٤٦/١٩٤٥ اقتصاد كره شمالي
تماماً دولتي شد.
در برنامه اصلاحات ارزي زمين هاي بيشتر از ٥ هكتار مصادره و بين دهقانان بي زمين
تقسيم شد. با اين اقدام ميانگين مساحت واحدهاي كشاورزي از ٤/٢ هكتار به ٤/١ كاهش
يافت و اين اقدام به كاهش ميزان توليدات كشاورزي انجاميد. در مقابل آن دولت عرضه
محصولات كشاورزي در بازار را ممنوع كرد و آن را با اعمال زور به اجرا درآورد.
پس از جنگ كره ، رهبري حزب به اين نتيجه رسيد كه واحدهاي كوچك از قدرت توليد مناسب
برخوردار نيستند و تصميم به ((كلكتيو)) سازي زمين هاي زراعي گرفت كه پروسه آن در
اوت سال ١٩٥٨ تكميل گرديد. در آغاز هر ٨٠ خانوار بر روي ١٣٠ هكتار زمين كار مي
كردند هنوز دو ماه نگذشته بود كه ابعاد كلكتيو سازي تغيير كرد و ٣٠٠ خانوار بر ٥٠٠
هكتار تقسيم شدند.
از آغاز دهه ٦٠ اقتصاد ((برنامه اي)) از سوي حزب به اجرا درآمد. اما اولين برنامه ٧
ساله با ناكامي مواجه شد و ٣ سال تمديد گرديد. دومين برنامه ٦ ساله نيز يك سال
تمديد شد، و سومين برنامه ٧ ساله هم به همين سرنوشت دچار آمد و ٢ سال تمديد شد.
تا اواخر دهه ٨٠ كره شمالي از يك سو امكان حضور در بازار سوسياليستي و مبادله
تهاتري را داشت و از سوي ديگر در بازار صادرات اسلحه نياز ارزي خود را تامين مي
كرد. براي مثال جنگ عراق و ايران به موهبتي براي كره تبديل شد و حتي اولين مسافرت
رسمي رفسنجاني براي خريد تسليحات به كره شمالي صورت گرفت.
با فروپاشي بلوك شرق ، كره شمالي مجبور به واردات نيازهاي اقتصادي در مقابل پرداخت
ارز شد. به بحران ساختاري اقتصاد ((سوسياليستي)) كمبود ارز نيز افزوده شد. ظرفيت
توليد صنعتي به ١٠% كاهش يافت. براي نمونه كارخانه تراكتور سازي ((گوم سونگ)) كه
بيش از ١٠هزار نفر در آن مشغول به كار هستند، طي سالهاي ٩٧ ـ ٩٥ حتي نتوانست يك
تراكتور توليد كند. اين كارخانه از سال ٢٠٠٠ بالاخره توانست چند صد تراكتور توليد
كند.
در اين وضع رهبريت حزب با تغيير قانون اساسي در سال ١٩٩٨ شركت هاي توليدي را موظف
به فعاليت ((سودآور)) اقتصادي نمود، اجازه عرضه خصوصي محصولات كشاورزي در بازار
داده شد و در سال ٢٠٠٢ جيره بندي محصولات غذايي برداشته ، قيمت ها آزاد اعلام شدند
و دستمزد حقوق بگيران افزايش يافت. اين اقدامات نشان از تلاش براي افزايش توان
اقتصاد ((برنامه اي)) يا رفرم هاي اقتصادي از نوع ((شوروي)) دارد و رهبريت حزب ،
مدل رفرم اقتصادي چيني را رد كرده است.
اما موفقيت اين رفرم ها بعيد بنظر مي رسد:
١ ـ فعاليت سودآور شركت هاي توليدي با توجه به كهنگي و فرسودگي صنايع اين كشور و
عدم امكان رقابت در عرصه بين المللي از يك سو و عدم وجود بازار داخلي حجيم از سوي
ديگر.
٢ـ آزاد شدن قيمت كالاها و برداشتن جيره بندي مواد غذايي به تورم بي سابقه اي
انجاميده است. براي نمونه: بهاي برنج از ٠٨/٠ وون به ٤٤ وون ، گوشت مرغ از ١٨ به
١٨٠ وون ، كفش مردانه از ٥/٣ به ١٨٠ وون و عينك طبي از ٢٠ به ٦٠٠ وون افزايش يافته
است.
از سوي ديگر تورم افزايش دستمزد حقوق بگيران را مي بلعد و قدرت خريدي براي آنان
باقي نمي گذارد.
سخن آخر:
به كشوري كه هيچگاه ((پرولتاريايي)) در آن وجود نداشت و ساختار فئودالي بر آن حاكم
بود، مدل لنينيستي و استالينيستي حقنه شد.
كره شمالي زاده جنگ سرد است و با فروپاشي بلوك شرق ، از ديكتاتوري پرولتاريا تنها
ديكتاتوري آن باقي مانده است.
آخرين ديكتاتوري ((پرولتاريا)) بدون اعلام رسمي و در همه عرصه هاي سياسي و اقتصادي
فروپاشيده است.