Table:
Federal
elections
Germany
2017,
Second
votes |
|
تعداد
رای
دهندکان |
درصد |
تفاوت
با
دور
قبلی |
|
|
|
|
رای
دهندگان(voter
turnout) |
46,973,799 |
76.3 |
+4.6 |
آرای
معتبر
(valid
votes) |
46,506,857 |
99.0 |
+0.3 |
CDU (دمکرات
مسیحی) |
12,445,832 |
26.8 |
-7.4 |
SPD (سوسیال
دمکرات) |
9,538,367 |
20.5 |
-5.2 |
DIE
LINKE (حزب
چپ) |
4,296,762 |
9.2 |
+0.6 |
GRάNE (سبزها) |
4,157,564 |
8.9 |
+0.5 |
CSU (حزب
متحد با
دمکرات
مسیحی در
ایالت
باواریا) |
2,869,744 |
6.2 |
-1.2 |
FDP (نئولیبرال
افراطی) |
4,997,178 |
10.7 |
+6.0 |
AfD (راست
افراطی و
نژادپرست) |
5,877,094 |
12.6 |
+7.9 |
PIRATEN
(حزب
دزدهای
دریایی) |
173,867 |
0.4 |
-1.8 |
NPD (نئوفاشیست
نژادپرست
) |
176,715 |
0.4 |
-0.9 |
یک زلزله سیاسی
به بهترین نحو می
تواند انتخابات
فدرال برگزار شده
در روز یکشنبه 24
سپتامبر در المان
را توصیف کند.
برای اولین باردر
تاریخ پسا جنگ یک
حزب راست افراطی
برای بوندشتاگ
(پارلمان المان)
انتخاب شده است
.
هم زمان حزب هایی
که «ائتلاف بزرگ»
تحت رهبری انجلا
مرکل صدر اعظم
المان را از سال
2003 تشکیل می
دادند شکستی
تاریخی را تحمل
کرده اند
.
انجلا مرکل رهبر
حزب دموکرات
مسیحی وصدر اعظم
المان ، که 12
سال در قدرت بوده
است و احتمالا
برای یک دوره 4
ساله در قدرت
خواهد بود ،
امیدوار بود که
با فرض قدرت نسبی
سرمایه داری
المان، آمارهای
رسمی بیکاری
پایین و به
اصطلاح «احساس
عامل خوب» او و
اتحاد حزبی او
دموکرات مسیحی و
سوسیال مسیحی
بتوانند به اسانی
پیروزی دیگری را
با هدف 40 درصد
آرا کسب نمایند.
دموکرات مسیحی /
سوسیال مسیحی
وحزب سوسیال
دموکرات به عقب
نشینی بزرگی تن
دادند
اما ، امور آن
طور که او فکر می
کرد نیست ،و آن
ها میلیون ها رای
را از دست دادند
و ریزش 8.5 درصدی
را ، با کسب 33
درصد دومین
نتیجه بد در
تاریخ پسا جنگ
المان- تحمل
کردند. طبق تحلیل
های دور اول ،
دموکرات مسیحی /
سوسیال مسیحی
اساسا رای ها را
به راست افراطی
معروف به
آلترناتیو برای
المان
(AFD)
و حزب لیبرال
FDPباختند.
طبقه حاکم شاید
ائتلافی از حزب
های سنتی
بورژوایی
دموکرات مسیحی /
سوسیال مسیحی و
اف دی پی لیبرال
را ترجیح می
داد اما در پایان
بنا به کاهش
حمایت از دموکرات
مسیحی / سوسیال
مسیحی این ائتلاف
از کسب اکثریت
باز ماند.
سوسیال دموکرات
ها هم شکست
تاریخی همانندی
را تحمل کردند
چون به سهم ناچیز
20.5 درصد از رای
های داده شده
بسنده کردند. این
تاکنون بدترین
عملکردی است که
در تاریخ پسا جنگ
تحمل کرده است و
حزب را به ورای
سطح های قابل
مقایسه کسب شده
در انتخابات
سراسری در سال
های 1932 و 1980
پرتاب می کند.
زمانی که مارتین
شولز ، رئیس
پیشین پارلمان
اروپا در ژانویه
رهبری حزب را به
دست آوردبرخی
امیدوار بودند که
او بتواند حزب را
در جهت چپ تری
هدایت کند و از
«اصلاح «های
بازار کار که
صدراعظم سابق حزب
سوسیال دموکرات
گرهارد شرودر بین
سال های 1998و
2005 پیش برده
بود دوری نماید
.
نتیجه «اصلاحات»
شرودر به خطر
انداختن عظیم
کارگران و حمله
به بیکاران
درالمان بوده
وهست . بیش از یک
چهارم نیروی کار
اکنون در نوعی
استخدام موقت است
. بسیاری از آن
ها دستمزد هایی
در حدود یا زیر
خط فقر دریافت می
کنند و برای
زیستن به بیش از
یک کار نیاز
دارند یا برای
پرداخت اجاره
خود باید بر
تامین اجتماعی
اضافی تکیه کنند.
یک تفاوت رشد
یابنده در حال
پیشرفت بین
کارگران درشغل
های نسبتا » امن»
و تعداد فزاینده
ای از کارگران
موقت وجود دارد.
انواع آشپزخانه
های سوپ (تافلن)
که نهادهای رفاهی
و داوطلبان به
صورت رایگان به
بیکاران و
زحمتکشان فقیرمی
دهند مانند قارچ
در سراسر کشور
سبز می شوند. هم
زمان ایجاد دو
قطبی بین طبقات ،
بین غنی و فقیر ،
گسترده تر و
گسترده تر می شود.
زمانی که در
فوریه گذشته شولز
در میان کارگران
این امید را که
می تواند برخی از
جنبه های «برنامه
2010» شرودر را
اصلاح نماید
برانگیخت ، حزب
سوسیال دموکرات
هزار ها عضو جدید
را جذب ونظر سنجی
ها را فتح کرد .
اما شولز، که
سخن پردازی سخنور
است ، هرگز یک
سوسیال دموکرات
چپگرا ی واقعی
نبوده ، و تحت
فشار شرکت های
بزرگ تمام وعده
های اساسی را
کنار گذاشت . این
امر به سقوط
دوباره در حمایت
از حزب سوسیال
دموکرات ، همراه
با ناپدید شدن
جایگاه عمومی حزب
منجر شد ،که با
شکست های
انتخاباتی در
انتخابات مهم
منطقه ای دنبال
شد . عقب نشینی
تحقیر آمیز حزب
سوسیال دموکرات
در راین شمالی
وست فالیا قلعه
مستحکم سابق خود
در ماه می پیش در
آمد شکستی بود که
در سطح ملی تدارک
دیده می شد
.
حزب سوسیال
دموکرات به اجبار
در اپوزیسیون
رهبران حزب
سوسیال دموکرات
به خوبی برای
شریک کوچک مرکل
بودن در دوره
آینده پارلمانی
اماده شده بودند
، اما در پایان
مجبور شدند ترمز
اضطراری را
بکشند. از این رو
دردقایق بسته شدن
حوزه های رای
گیری تصمیم خود
را برای خروج از
ائتلاف و بازگشت
به جایگاه حزب
اپوزیسیون اصلی
را اعلام کردند.
این چشم پوشی از
سهم پر در آمد
وزارتی مبین وحشت
در طرف آن ها است
و اساسا به خاطر
این حقیقت است که
آن ها درک آن را
که نزدیک است با
همان سرنوشتی رو
در روشوند که
دیگر حزب های
سوسیال دموکرات
در یونان ،
فرانسه ، هلند و
جاهای دیگر رو در
رو شدند اغاز
کردند ، که عملا
بر پایه اجرای
سیاست های ضد
اصلاحات نابود
شده بودند.
«ائتلاف بزرگ»
دیگری از
بازندگان
انتخابات می
تواند از سوی
بسیاری از صف
وستاد اعضا مورد
مخالفت قرار گیرد
و حتی می تواند
حزب را تکه پاره
کند.
در واقع ، در
دوران کارزار
انتخاباتی بسیاری
از اعضا قدیمی
حزب سوسیال
دموکرات
وهواداران اعتراف
کرده بودند که
دومین ترجیح انها
برای دادن رای
حزب چپ خواهد بود
.بنا بر این ،
با نشان دادن خود
بعنوان اپوزیسیون
رزمنده حداقل
در کلام- این
رهبران سوسیال
دموکرات
راستگراتلاش می
کنند از بحث
انتقادی نسبت به
شکست خود در تلاش
برای حفظ کنترل
خود بر سر ماشین
حزب اجتناب کنند.
قابل توجه است که
با یک برنامه چپ
گرا حزب کارگر
بریتانیا تحت
رهبری جرمی
کوربین به
دستاورد های
عظیمی دست یافته
است ، و هنوز هیچ
کس در رهبری حزب
سوسیال دموکرات
به صورت جدی در
باره درس های
پدیده کوربین بحث
نکرده است چون
این امر می تواند
رهبری خود آن ها
را زیر علامت
سوال ببرد.
ظهور الترناتیو
برای المان
ورود الترناتیو
برای المان
ارتجاعی به
بوندشتاگ بر پایه
5.9 میلیون رای
وسهم 12.6 درصدی
از آرا داده شده
، برای بسیاری از
چپگرا ها و
فعالین اتحادیه
های کارگری به یک
ضربه تبدیل شده
است . دژ های
عمده
الترناتیو
در شرق
قرار دارد که
صنعت زدایی از
زمان کنار گذاشتن
اقتصاد برنامه
ریزی شده در
المان دموکراتیک
سابق، یک «کمر
بند زنگ زده»
بزرگ (محل های
صنعتی خالی شده و
رها شده) و تضعیف
روحیه جمعیت محلی
را پشت سر خود
جاگذاشته است
.
الترناتیو
نژادپرستی و
شعارهایی علیه
مهاجران و
پناهندگان با
زمینه اسلامی را
با لیبرالیسم
افراطی ترکیب می
کند ، اما تاکنون
با مهارت تصویری
ازیک الترناتیو
تا حدی رادیکال
«ضد نهاد حاکم»
بودن را ایجاد
کرده است که به
خرده بورژوازی و
عناصربی طبقه شده
در جامعه متوسل
می شود . این حزب
در اصل بعنوان
حزبی ضد یورو
توسط استادان
«نئو لیبرالی»
مانند برند لوک
و شخصیت هایی از
داخل طبقه حاکم
مانند هانس اولاف
هنکل ، رئیس سابق
فدراسیون
صنعتگران المان
بی دی آی ، همراه
با یک عضو سابق
فعالان حزب
دموکرات مسیحی
تاسیس شد
.
اگر چه ، پس از
آن لوک و هنکل
حزب را ترک کرده
اند ، اما اشکارا
برای چرخش اخیر
آن به راست و
نفوذ فزاینده
نژادپرستان ، شبه
فاشیست ها و
عوامل فاشیست در
داخل حزب دلسوزی
می کنند. بنا
براین تصادفی
نیست که
الکساندرگولند،
که یکی ا ز سران
برجسته الترناتیو
در کارزار
انتخاباتی بود،
اخیرا اعلام کرد
که المان حق دارد
تا «به سربازان
خود که در دو جنگ
جهانی رزمیدند»
افتخار کند.
به نظر می آید
اکنون شکاف دیگری
در الترناتیو
در
حال پیشرفت است ،
چون فراوک پتری
رهبر حزب ، که به
تنهایی پیروزی 37
درصدی را در حوزه
انتخابی خود
ساکسونیا کسب کرد
، صبح روزدوشنبه
(25 سپتامر)
اعلام کرد که به
گروه پارلمانی
الترناتیو
در
بوندشتاگ نخواهد
پیوست . شایعاتی
وجود دارد که او
و دیگر «میانه
روها» و عناصر
«لیبرال » تر در
داخل الترناتیو
،
وکسانی که
مشتاقند تا هر چه
زودتربه دولت
ائتلافی تحت
رهبری دموکرات
مسیحی / سوسیال
مسیحی بپیوندند ،
امکان تاسیس گروه
پارلمانی جدید ی
را در صورتی که
در میان اعضا
جدید منتخب
پارلمان روی بلیط
الترناتیو
حمایت
کافی بدست آورند
جستجو می کنند.
در نتیجه ترکیب
جدید پارلمان
،هیچ گزینه دیگری
برای مرکل وجود
ندارد مگر این که
برای سر هم بندی
ائتلافی با
آلترناتیو
وسبزها تلاش کند.
اما موضع او
تضعیف شده است
چون هورست سیهوفر
رهبر سوسیال
مسیحی و نخست
وزیر باواریا در
شب انتخابات حزب
دموکرات مسیحی و
سوسیال مسیحی را
به تغییر به راست
قابل توجهی فرا
خواند.
سوسیال مسیحی به
صورت سامانه مندی
از دهه 1950بر
باواریا مسلط بود
و این بار با
امتیاز نسبتا
پایین 38.8 درصدی
رای های کسب شده
دراستان فدرال
خود تکان خورده
است . برای مرکل
جلب آلترناتیو
و
سبزها برای
همکاری هماهنگ
تحت رهبری او
آسان نخواهد بود
، اگر چه سبزهایی
که در دهه 1980
بعنوان حزب بدیل
چپگرا تلقی می
شدند مدت زیادی
است که به یک حزب
لیبرال بی روح
تبدیل شده اند و
از قبل با
دموکرات مسیحی ها
در تعدادی از
شهرها و ایالت
های مهم غربی
بادن ورتمبرگ و
هس در ائتلاف
هستند
.
حزب چپ در غرب
دست آورد مهمی
کسب می کند
حزب چپ ، با کسب
9.2 در صد آرا
سراسری به رشد
کمی در شرایط
مطلق و نسبی دست
یافت . اما 4.3
میلیون رایی که
این حزب روز
یکشنبه کسب کرد
تنها تا حدودی
توان بالقوه ای
را که برای یک چپ
مبارز الترناتیو
وجود دارد بازتاب
می دهد . در سال
2009 حزب چپ 5.1
میلیون رای
سراسری را داشت
.
نگاه نزدیکتر به
نتایج محلی و
منطقه ای ، اما ،
آشکار می کند که
حزب در قلعه های
سابق خود در شرق
که در دولت های
سه ایالت با حزب
سوسیال دموکرات و
سبزها مشارکت
دارد بنا براین
بخشی از نهاد
مستقر تلقی می
شود بد عمل کرد .
زمانی که این
دولت های شرقی ،
با رضایت
نمایندگان حزب چپ
، از سیاست خصوصی
سازی بزرگراه در
بوندرسترات در
اوایل ژوئن
پشتیبانی کردند ،
این امر بحث و
سرزنش تندی را دو
هفته بعد
درکنفرانس حزب
تحریک کرد وخشم
زیادی در حزب
وجود داشت
.
در پایان ، جناح
راست حزب در شرق
نبود که مایل به
ائتلاف سراسری
تقریبا به هر
قیمتی با سوسیال
دموکرات ها و
سبزها بود ، بلکه
بخش های رادیکال
تر حزب چپ در غرب
بودند که دست
آورد ها را حفظ
وبه صورت سراسری
اندکی افزایش
دادند ،و بدین
گونه اعتبار و
شخصیت حزب را
نجات دادند. به
صورت قابل توجهی
، حزب چپ در راس
همه در مناطق
شهری بزرگتر غربی
پیشرفت کرد و در
شهر های عمده
مانند هامبورگ ،
برمن ، کلوگن، و
فرانکفورت نتایج
دو رقمی به دست
آورد- نشانه ای
از رادیکالیزه
شدن به سمت چپ در
بخشی از بخش های
پیشرفته تر. اگر
چه شعارها و
پوستر های حزب تا
اندازه ای کم
رنگ بودند و نمی
توانستند یک
آلترناتیو روشن
ضد سرمایه داری
را نمایش دهند،
اما این افزایش
رای ها حاکی از
توان بالقوه و
جستجو برای یک
بدیل روشن در بین
کارگران وجوانان
است . در کارزار
انتخاباتی هزار
ها فرد نوجوان به
صورت برجسته ای
در بالا و پایین
کشور به حزب
پیوستند. طغیان
خود بخودی اعتراض
علیه حضور
آلترناتیو در
بوندشتاگ افراد
جوان بسیاری را
به پیوستن به حزب
در روز هاو هفته
های آینده تشویق
خواهد کرد
.
روند همانند در
بقیه اروپا
روی هم رفته ،
نتایج انتخابات
نشان می دهد که
المان نمی تواند
از روند هایی که
بقیه اروپا را
تحت تاثیر قرار
داده اند بگریزد.
یک دوری جوشانی
از حمایت سنتی از
دو بلوک سیاسی
سنتی عمده ،
دموکرات مسیحی /
سوسیال مسیحی و
سوسیال دموکرات
وجود دارد ، که
در » روزهای خوش
قدیم » جمهوری
فدرال قدیمی به
صورت عادی حدود
80تا 90 درصد رای
ها را بین خود
تقسیم می کردند،
اما اکنون به سهم
روی هم رفته تنها
بیش از 53 درصد
فرو کاسته اند.
پیشرفت آلترناتیو
سبب اغتشاش و
عصبانیت بین
افرادی شده است
که می خواهند با
جناح راست افراطی
مبارزه کنند. اما
بهترین راه برای
انجام این کار
گرفتن نتیجه
اخلاقی نیست بلکه
ضعیف کردن پایه
های اجتماعی
آلترناتیو
با
پیش بردن مبارزه
طبقاتی و بنا
براین افشا ماهیت
فوق ارتجاعی این
حزب راست افراطی
است . فرصت های
بی شماری برای
انجام این کار
وجود خواهد داشت
. به ضرورت جنبش
هایی در محیط کار
بر سر دستمزد ها
، شرایط کار و
مشاغل و نیز جنبش
هایی علیه کمبود
مسکن قابل تهیه
در شهر های بزرگ
وجود خواهد داشت،
در عین حال
مستمری میلیون ها
نفر به شدت کاسته
خواهد شد
.
اگر حزب چپ ، در
این شرایط خواهان
ایفای نقشی است
تنها می تواند از
طریق گردش به چپ
و به پیش بردن یک
برنامه انقلابی
سوسیالیستی
شجاعانه ، که می
تواند در میان
کارگران و جوانان
المان طنین بزرگی
یابد آن را ایفا
کند. توان بالقوه
برای تغییر المان
، که می تواند
بنا گزیر به
تغییر کل اروپا و
جهان منجر شود
وجود دارد
.
|